نظم جدید جهانی در برابر چشم ما تشکیل میگردد

جهان متلاطم و آشوب زده شده میرود. نظام ساختاری قبلی جهان که ما با ان عادت کرده بودیم، با سرعت جای خود را به نظم نو خالی میکند. جهان امروزی هرچه بیشتر ناپایدارتر، پرتحرک تر و هرچه بیشتر پرآشوب تر میگردد، ولی به همین سبب هرچه بیشتر دلچسپ تر میشود. این نظر را سرگی کاراگانوف رئیس فاکولته اقتصاد جهانی و سیاست جهانی مکتب عالی اقتصاد، رئیس افتخاری شورای سیاست خارجی و دفاعی فدراسیون روسیه اظهار داشته است:"حوادث سال 2015 نشان دادند که سیستم قبلی مناسبات بین المللی که بعد از جنگ دوم جهانی بوجود امده بود، کاملاً از کار افتاده است. همین اکنون میتوان چند تمایل جدید انکشاف ان را جدا ساخت. اول اینکه، نقش چین بصورت جدی افزایش یافته که همه چانس های مبدل شدن در جهان اینده به ابرقدرت جدید و رقیب موفق امریکا دارا می باشد. حالا پیکن نه تنها حضور خود را در کشورهای جنوب — شرق اسیا و افریقا، بلکه، به گونه مثال، در اسیای مرکزی، جای که منافع انکشور با منافع روسیه تقاطع میکند، فعالانه گسترش میدهد. تا چندی قبل بسیاری کارشناسان تصادم ناگزیر مسکو و پیکن را در این منظقه پیشبینی میکردند، ولی تا به حال هردو کشور توانسته از ان جلوگیری نمایند. اگر مفکوره اتصال «پروژه اقتصادی راه ابریشم» چین و جامعه اقتصادی یوریشیا تحقق یابد، پس اتحاد ستراتیژیک روسیه و چین میتواند مدعی نقش یکی از قطب های ساختار نظم اینده جهان باشند. اینکه این نظریه تا چه حد قابلیت حیاتی دارد، زمان نشان خواهد داد".
کاراگانوف باور دارد که زود یا دیر مناسبات روسیه و امریکا حل خواهند شد، به خاطریکه رویارویی دو قدرت هستوی تمام جهان را در وضع متشنج نگهمیدارد. ولی، به عقیده او، امریکا نفوذ خود را در جهان از دست میدهد.
کارگانوف میگوید:"این تمایل در دو — سه سال اخیر تبارز نمود، اگر چه مدت زمان طولانی در حال تشکل بود. بعد از سال 2003 امریکا که در اوج قدرت خود قرار داشت، با درگیری ناسنجیده در جنگها در شرق اوسط، نزدیک — در افغانستان و عراق و همچنان در لیبیا، به سرعت نفوذ خود را از دست داده رفت. مداخله نظامی در این منازعات برای امریکایان عملاً در همه جا با ناکامی منجر گردید، از همینرو منابع عظیم مالی و دیپلوماتیک در نتیجه در همه جا بیهوده صرف شده ثابت گردیدند. از جانب دیگر بحران اقتصادی سالهای 2008 — 2009 که عواقب انها تا به حال رفع نشده، افسانه راجع به بی بدیل بودن مودل لیبرال اقتصادی غرب را نقش بر آب ساخت".
کاراگانوف، ضمن صحبت راجع به روسیه، اظهار عقیده نمود که روسیه، نسبت به اروپا، به اصلاحات قاطع تر که با چلنج های قرن بیست ویکم مطابقت داشته باشند، ضرورت کمتر ندارد:"مشکلات کنونی اروپا نباید باعث حسادت روسیه گردند، چون تضعیف اروپا به معنی تخریب ان مودل انکشاف می باشد که برای کشور ما از دوران پیتیر کبیر راهنما بود. ولی بنابر علل زیادی در روسیه تا به حال اصلاحات اقتصادی که از دیر زمان بدینسو ضرورت انها احساس میشود، آغاز نشده اند. اگر ما در باره آغاز انها ارداه خود را نشان نه دهیم، پس کشور ما در مسابقات اینده سیاسی، اقتصادی و نظامی — ستراتیژیک قرن 21 با ناکامی مواجه خواهد شد. باوجود این همه، جهت حرکت که متوجه انکشاف تشدیدی شرق دور و نزدیکی با کشورهای اسیایی می باشد، جهت درست محسوب میشود".
احتمال بس بزرگ وجود دارد که شرق دور به نیروی محرکه انکشاف اقتصادی روسیه در آینده مبدل گردد.
باوجود اینکه نسبت جهانی شدن ناگزیر اکثراً حتی پرابلم های یک کشور به پرابلم برای کشورهای همجوار و بعضاً منطقه کامل یا تمام جهان، مبدل میگردند، کاراگانوف به اینده با خوشبینی می نگرد. چون، طوریکه او عقیده دارد، « نسبت انقلاب اطلاعاتی مقامات عالی سیاسی در همه جا، حتی بشمول رژیم های خودکامه، تا اندازه زیادی به اذهان عامه وابسته گردیده اند. و این نیروی بزرگ است».