بوش پدر و بوش پسر

جورج واکر بوش به تاریخ 6 جولای سال 1946 تولد گردید ، که در ان هنگام پدرش ، بوش بزرگ دانشجو دانشگاه ییل امریکا بود ، و به نخبگان نژاد انگلیسی تعلق داشت. بوش بزرگ در اثربروز جنگ دوم جهانی نتوانست به تحصیلات خود ادامه بدهد. زمانی که او 18 ساله بود بطور داواطلبانه به جنگ رفت و به زودی به یکی ازجوانترین پیلوت نیروی دریایی ایالات متحده امریکا مبدل گردید. بعد از ختم جنگ ،تحصیلات خود را به پایان رسانید و تصمیم گرفت شامل کسب و کار در عرصه تجارت نفت گردد.
بوش بزرگ به تحصیل فرزند خود اهمیت زیاد قایل بود. بوش پسر مانند پدر خود جهت درس خواندن به اکادمی معتبر" فیلیپس "در ایالت ماساچوسیت فرستاده شد. بعد از ان که اکادمی متذکره را به پایان رساند شامل دانشگاه" ییل" امریکا گردید. جورج واکربوش در جوانی بسیار شوخ بود و شواهدی وجود دارد که او دو بار توسط پولیس بازداشت شده بود.
این دوره از زندگی ریس جمهور 43 ام ایالات متحده امریکا پر از افسانه های رنگا رنگی است که از حقیقت به دور میباشد. الکساندر کوبیشکین استاد بخش مطالعات امریکا ، دانشکده روابط بین المللی دانشگاه دولتی سانکت پیتربورگ میگوید: جورج دبلیو بوش از تحصیلات عالی خوب برخودار است. او دانشگاه "ییل "را به پایان رسانیده و به شوخی میگویند ، وقتیکه در کورس سوم درس میخواند ، در یکی از مسابقات که توپ فوتبال به سرش اصابت کرد ،اواز ان حادثه به بعد درست درس نخوانده بود. او کاپیتان تیم فوتبال دانشگاه بود ، و گویا با گرفتن نمرات کم ، دانشگاه را تمام کرد. اما در حقیقت چنین نبود. او خوب درس خونده بود و از استعداد خاص برخوردار بود. در زمان جنگ امریکا با ویتنام ، بوش پسر تصمیم گرفت که شامل مکتب هوایی گارد ملی تگزاس گردد. باید خاطر نشان ساخت کسانی که تحصیلات عالی داشتند رفتن شان به جنگ حتمی نبود. بعد از ان بوش پسر قدم به قدم راه پدر خود را تعقیب کرد. او در کمپنی نفت که متعلق به دوستان خانواده گی شان بود به صفت کار اموز شامل شد ، اما در تجارت به موفقیت دست نیافت زیرا کمپنی ورشکست شد.
درین هنگام بود که بوش تصمیم جدی گرفت تا سر نوشت خود را تغیر دهد. در سال 1994 او گاورنر ایالت تگزاس شد و بعد از چهار سال دوباره در ان پست انتخاب شد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 2000 او مقام ریاست جمهوری را بدست آورد.
زمایکه به پای صندوق های رای میرفت ، او به مردم امریکا وعده سپرد ، "در صورتیکه برنده شود و به کاخ سفید راه یابد عزت و شرف کشورش را که توسط سلف او بیل کلینتون از حزب دیموکرات از دست رفته بود ، دوباره باز میگرداند". با این حال بسیاری از کارشناسان اشاره میکنند که جمهوری خواهان زمانی که قدرت بدست شان بود ، هیچگاه از خود برنامه سیاست خارجی نداشته و انها همیشه کلی گویی کرده و در مورد ماموریت امریکا در قرن جدید صحبت می نمودند ، و بطور سنتی به مخالفان خود اتهام وارد میکردند که انها هیچ کار درست و حسابی انجام نداده اند که سبب تقویت امنیت ملی کشور گردد.
افگینی سوبولوف دانشیار ، دانشگاه پیداگوژی باشقیرتستان و عضو انجمن مورخان امریکا شناس روسیه میگوید: جورج دبلیو بوش به صفت یک شخصیت ان چهره است که در اثر تحولات سیستم سیاسی که در طول دوران جنگ سرد ، امریکا را دگرگون ساخت ، بوجود امده است.
در ایالات متحده امریکا باور همه گانی وجود دارد ، که گویا انها یگانه قدرت بزرگ در جهان میباشتند و در صحنه سیاست خارجی رقیب جدی ندارند. در نتجه چنین یک ایده ، جمهوری خواهان ، که در قدم اول در خصوص امکانات ایالات متحده ، در حل چالش های سیاست خارجی در تمام جهان بطور مستقل باور دارند ، و در قدم دوم استفاده از زور بخاطر بدست اوردن مقاصد ، در همهء دوکتورین بوش به مشاهده میرسید.
چیزی که به وضعیت سیاست داخلی میگردد ، همه اش نتیجه مستقیم دیدگاه محافظه کارانه انها است. این ارزیابی مربوط خود امریکایی ها از سیاست داخلی شان میباشد. ارزیابی من هم از هر دو دوره کاری جورج بوش پسر به عین شکل میباشد.
بوش پسر ، تمام مراحل زندگی خود را تا پیروزی در انتخابات از پدر خود کاپی کرده بود. اما از زمانی که او ریس جمهور 43 ام امریکا گردید ، کشور به چالش های مواجه شد ، که تا ان وقت هیچگاه به چنان مشکل مواجه نشده بود. در نتیجه میتوان گفت که سیاست خارجی امریکا حال و در اینده به راهء قدم می برمیدارد که جورج دبلیو بوش قدم مانده بود.