یوسیف رایفسکی کارگردان تیاتر هنری مسکو ماهیت کار بریگادهای جبهه یی در جنگ بزرگ میهنی را چنین توصیف نمود: " ما به بیننده عادی که به گرفتن اسلحه به دست مجبور گردیده بود، خطاب مینمودیم. این بیننده در عین حال غیرعادی بود! باید به او هنر عالی نشان داده میشد.
در تاریخ 21 جون سال 1941 گروپ هنرمندان تیاتر کوچک در گارنیزیون اردوی سرخ در اطراف کییف کنسرت داد. در تاریخ 22 جون در انجا نبرد اغاز شد. هنرمندان فیصله نمودند که به مسکو بر نمی گردند و کار در بین نیروها را اغاز کردند و گروپ به بریگاد سیار جبهه یی مبدل گشت. چنین گروپ ها در جنگ بزرگ میهنی در حدود چهار هزار گروپ وجود داشتند. تیاتر جبهه یی عملاً به تیاتر مرکزی اردوی سرخ مبدل گشت. مشهور ترین و محبوب ترین هنرمندان ایوان مسکوین و اله تراسووا، ویرا پاشینا یا و نیکولای چرکسوف در این گروه ها هنرنمایی میکردند.
تا اواخر سال ۴۱ تعداد گروه های هنری به صدها رسید. اتحادیه سراسری تیاتری که در ان گروه های کوچک سیار هنری برای اجرای کنسرت ها ایجاد میشدند، مساله مشاغل هنرمندان را حل میکرد. به مناسبت ۷۰ مین سالگرد پیروزی در مسکو نمایشگاه گشایش یافته که به اولین تیاتر جبهه یی بنام «ایسکرا» وقف شده است. در جمله اثار نمایشی تصاویر زندگی روزمره تیارتر نظامی، روزنامچه تیاتر که در ان راجع به زندگی در شرایط جبهه جنگ معلومات داده شده و همچنان یاداشت های حاوی فرمایشات حفظ شده مملو از احساسات سربازان که به هنرمندان جهت اجرای اهنگ ها، میدادند، شامل می باشند.دمیتری رادیونوف مدیر موزیم تیاتری بانم بخروشین میگوید:
کار عمده مستقیماً در خط جبهه وجود داشت. کنسرت ها در هر جای ممکن سازماندهی میشدند. این بخش از جنگل، راه و یا هر جای دیگر بود که در ان امکان سازماندهی صحنه وجود داشت. طبعاً کنسرت ها در مکاتب و شفاخانه ها و محلات دیگر نیز راه اندازی میشدند. در شرایط جنگ و اردوی فعال در جبهه همه چیز راساً حل و فصل میشدند.
در شرایط جنگ تیاتر تنها به جبهه جنگ نه، بلکه برای مردم ملکی نیز نمایشات انجام میداد. قبل از همه برای مردم شهر لیننگراد خدمات انجام میداد. تیاتر در جریان محاصره ۹۰۰ روزه پی هم کار میکرد. در جمله هنرمندان نامی خواننده زینائیدا گابریئیلیانتس شامل بود که صحنه های عمده اوپرا را اجرا میکرد. طبق خاطرات ایلیانوره مکارووا دختر او که یکجا با مادرش تمام ایام محاصره را سپری کرده، روزهای زمستان برای تیاتر که درجه حرارت از منفی شش درجه بالا نمی رفت، بیسار دشوار بودند. بر این دشواری ها بمباردمان های دشمن مصائیب اضافی به بار می اوردند:
زمانیکه زنگ خطر حمله هوایی به صدا می امد، همه تماشاه چیان به پناه گاه بمب پائین میشدند، ولی بعداً حتماً بالا میشدند و هیچکس نمی رفت. انها قهرمانان واقعی بودند. هنرمندان لاغراندام، خسته به نظر میرسیدند، ولی به چنان اشتیاق هنرنمایی میکردند که گویی این اخرین نمایش انها در روی صحنه می باشد. در سالون مردم گرسنه شهر لیننگراد نشسته بودند که برای ان به تیاتر می امدند، تا احساس کنند که انها هنوز زنده اند. سربازان نیز با تفنگ های شان به تیاتر می امدند، چون جبهه مستقیماً در نزدیگی شهر لیننگراد قرار داشت و بعد از نمایش دوباره به مواضع شان برمیگشتند.
طی چهار سال جنگ بزرگ میهنی به همت تیاترها و بریگادهای جبهه یی در حدود یک و نیم میلیون نمایش اجرا شده که در انها بیش از چهل هزار هنرمند شرکت داشتند. بسیاری انها قربانی، اتشباری ها و بمباردمانها میگردند ولی انها از کار خود دست بردار نبودند. به خاطریکه میدانستند که هنر به انسان در حفظ کرامت انسانی در دشوارترین شرایط کمک میکند.