به گزارش اسپوتنیک، گونگ هونگل، استاد مؤسسه روابط بینالملل، دانشگاه نانجینگ می گوید که گفتگو در مورد مسائل تجاری و اقتصادی قبل از هر چیز مهم است زیرا پیش بینی صحیح سیاست شریک در آینده را ممکن می سازد و این به حفظ ثبات اقتصاد جهانی کمک می کند. وضعیتی که در آن دو اقتصاد بزرگ جهان برای مدت طولانی با هم ارتباط و مذاکره نداشته باشند، خطرات جدی را به همراه دارد. این برای خود این کشورها مفید نیست، برای کل اقتصاد جهان بد است.
ایجاد چنین مکانیزمهای ارتباطی، بهویژه تماسهای بین رهبران در زمینه مسائل اقتصادی و تجاری، برای تثبیت روابط اقتصادی بین کشورها در درازمدت، تضمین توسعه پایدار اقتصادی آنها مفید است و به نوبه خود به توسعه پایدار اقتصاد کشورهای جهان کمک میکند.
در مورد همکاری در سایر زمینه ها، برقراری ارتباط و ادامه تبادلات در زمینه های مربوطه ضروری است. تماس در مورد مسائل تجاری و اقتصادی به قرار دادن روابط بین دو کشور در مسیر توسعه پایدار کمک خواهد کرد.
بر اساس شرایط کلی می توان گفت که عادی سازی روابط اقتصادی می تواند به عاملی برای ثبات در روابط چین و امریکا تبدیل شود. به طور کلی، روابط اقتصادی چین و امریکا بسیار نزدیک و عمیق است، هیچ یک از طرفین نمی توانند اجازه دهند که این روابط کاملاً قطع شود. برای ایالات متحده، جدایی از چین هیچ مزیتی به همراه نخواهد داشت، بلکه تنها شانس فروپاشی اقتصاد آنها را افزایش می دهد.
زمانی که ایالات متحده گفت که نمی خواهد روابط اقتصادی خود را قطع کند، به نوعی قصد واقعی خود را نشان داد. از یک طرف، آنها می ترسند که این شکاف بر وضعیت اقتصاد آنها تأثیر منفی بگذارد. از سوی دیگر، آنها نگرانند که اثر تجمعی روابط اقتصادی باعث شود چین در زمینه های مربوطه از امریکا پیشی بگیرد. بنابراین از یک طرف وقفه نمی خواهند و از طرف دیگر تلاش مضاعفی برای مهار چین به ویژه در حوزه فناوری های پیشرفته انجام می دهند.
در ایالات متحده، اعتقاد عمومی به نیاز به مهار چین وجود دارد، آنها چین را به عنوان چالش اصلی می بینند. با این حال، اتفاق نظر وجود دارد که بدون تماس های اقتصادی و تجاری با چین، توسعه اقتصاد و جامعه آنها غیرممکن است. جامعه امریکا هر دو را به رسمیت می شناسد. در حالی که بحث مهار بیشتر رایج است، به ویژه در برخی از گروه های رادیکال یا دست راستی که سیاست چین را شکل می دهند، صدای آنها بلندتر است. اما ایالات متحده برای جدایی کامل از چین نخواهد رفت، این غیر واقعی است.
بنابراین، هر دوی این اصول در جامعه امریکا به طور همزمان وجود دارند. سفر یلن به چین تأثیر زیادی بر این دیدگاه ها نخواهد داشت، زیرا سیاست ایالات متحده در قبال چین به طور کلی شکل گرفته است، اتفاق نظر وجود دارد.
حتی اگر پیشرفتی در برخی از جنبههای همکاری دوجانبه ایجاد شود، این به طور قابلتوجهی بر این تصور که قبلاً در ایالات متحده شکل گرفته است که چین یک چالش استراتژیک برای آنها و رقیب اصلی در بلندمدت است، تأثیر نمیگذارد.
یلن در 6 تا 9 جولای در چین بود، که به گفته او فرصتی برای تنظیم روابط بین کشورهای چین و امریکا برای جلوگیری از سوء تفاهم در شرایطی که امریکایی ها اقداماتی را در راستای منافع امنیت ملی انجام می دهند، فراهم می کند.