به گزارش اسپوتنیک، سان ویدونگ معاون وزیر امور خارجه چین در دیدار با هیدئو تارومی سفیر جاپان در پکن گفت: این دخالت فاحش در امور داخلی چین است که به حاکمیت، امنیت و منافع توسعه این کشور آسیب می رساند.
الکسی ماسلوف، مدیر مؤسسه مطالعات آسیایی و افریقایی دانشگاه دولتی مسکو، کارشناس کلوب گفتگوی بین المللی والدای گفت: هیچ چیز جدیدی در اسناد نهایی اجلاس درباره چین وجود ندارد، گروه هفت "نگرانی" سنتی خود را اخیراً بیان کرده است.
ماسلوف: "هفت" باید "گناهان" چین را فهرست می کرد. رهبران غربی دوباره سعی کردند به جهان توضیح دهند که چرا چین "خطرناک" است. به همین دلیل مسائل تبت، سین کیانگ، حقوق بشر ذکر شده است. این تزها در منازعه غرب با چین تقویت خواهد شد. و البته مهمترین تز "تهاجمی" چین در مسائل تایوان و بحیره چین جنوبی است. بدیهی است که هیچ تهدید واقعی از سوی چین وجود ندارد و این لفاظی های ضد چینی با هدف توجیه سیاست تقابلی غرب در قبال پکن صورت می گیرد.
هدف اصلی G7 مسدود کردن و مهار چین است. وانگ ییوی، مدیر مؤسسه روابط بینالملل در دانشگاه رنمین چین، درباره نتایج اجلاس سران در جاپان به اسپوتنیک گفت: "اتحاد مجدد چین و احیای بزرگ آن توسط G-7 چیزی جز "تغییر وضعیت موجود" نیست. در عین حال، "حفظ وضع موجود"، طبق سناریوی خود، به معنای تداوم سلطه "هفت" در جهان است. امریکا پشت گروه G7 است. از زمان آغاز بحران اوکراین و در غیاب توافق صلح با روسیه، حاپان آشکارا عصبی شده است، بنابراین از موقعیت خود به عنوان رئیس گروه 7 استفاده کرده است تا استراتژی امریکا برای مهار چین را به عنوان سیاست خارجی اصلی خود در نظر بگیرد. به اصطلاح "مقاومت در برابر چین به دلیل تغییر وضعیت موجود" به این معنی است که ایالات متحده به حمایت از "صلح تحت سلطه آمریکا" در منطقه آسیا و اقیانوسیه و در سراسر جهان ادامه خواهد داد. در این میان، وضعیت موجود در جهان امروز باید حفظ نظام بینالملل و نظم بینالملل بر اساس اصول و منشور سازمان ملل متحد و حفظ جهانیسازی اقتصادی با محوریت قوانین سازمان تجارت جهانی باشد. چین به نوبه خود خواهان اتحاد مجدد سرزمین مادری است که همیشه وضعیت موجود است. هدف اساسی از به اصطلاح مخالفت آمریکا با "تغییر وضعیت موجود" چین، دقیقاً تضمین این است که منافع چین با تداوم سلطه آمریکا در امور جهانی و وادار کردن متحدین به تسلیم شدن در برابر منافع استراتژیک خود تداخل نداشته باشد. همه اینها قبلاً منجر به این واقعیت شده است که G7 به طور فزاینده ای به یک گروه ضد چینی تبدیل می شود، نیروی که مخالف دگرگونی جهان و گروهی مخالف دموکراتیک کردن روابط بین الملل است.
وانگ ییوی، کارشناس، میگوید: نشست G-7 نشان داد که ایالات متحده از "تئوری ترس" چین برای وادار کردن متحدایناش به تعظیم در برابر منافع استراتژیک خود استفاده میکند.
ایالات متحده در تلاش است تا زنجیره های تامین جهانی، زنجیره های تولید و زنجیره های ارزش را سازماندهی مجدد کند. در عین حال، آنها امیدوارند که G7 از سرمایه گذاری در چین و انتقال تکنالوژی به آن خودداری کند و از این طریق به توسعه چین کمکی نکند و به تبعیت از منافع استراتژیک ایالات متحده ادامه دهد. ایالات متحده خواهان سازماندهی مجدد کل سیستم اتحادها و تقویت روابط ناتو با متحدان در منطقه آسیا-اقیانوسیه است. آنها می خواهند G7 را تابع منافع استراتژیک خود کنند. همزمان آنها امیدوارند از G7 برای مقابله با ایجاد دنیای چند قطبی استفاده کنند. آنها خواهان تسلط بر جهانی شدن اقتصادی به نمایندگی از G7، امنیت جهانی و امور سیاسی از طریق ناتو، از طریق سیستم اتحاد هند-پاسیفیک و آسیا-اقیانوسیه هستند. و همه چیز تحت عنوان تئوری "تهدید چینی" انجام می شود. ایالات متحده از تئوری "تهدید چین" به عنوان بهانه ای برای استقرار تسلیحات هسته ای در اطراف سرحدات چین استفاده می کند و همچنان ادعا می کند که فعالیت های هستوی چین ظاهراً شفاف نیست.
ایالات متحده به دنبال جدایی از چین نیست، بلکه به دنبال حذف خطرات در روابط خود با چین است. این را جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در آخرین کنفرانس مطبوعاتی در هیروشیما اعلام کرد. ریشی سوناک، صدر اعظم بریتانیا در پایان این نشست گفت که بریتانیا اقدامات را برای جلوگیری از استفاده چینی از اجبار اقتصادی برای مداخله در امور حاکمیتی دیگر کشورها انجام می دهد. الکسی ماسلوف، کارشناس معتقد است، در واقع، شرکای غربی در تلاش هستند تا ماتریس رفتار خود را به چین تحمیل کنند:
ماسلوف: وقتی هم بایدن و هم سوناک و سایر رهبران کشورهای G7 می گویند که نمی کنند.