در 5 سپتامبر انفجاری در نزدیکی بخش کنسولی سفارت روسیه رخ داد، که در نتیجه آن نزدیک به 15-20 نفر از آن میان 2 کارمند سفارت کشته و زخمی شدند. طالبان پس از به قدرت رسیدن، از کشورها خواستند، که بازگردند و سفارتخانهها را باز کنند و قول دادند، که امنیت نمایندگیهای دیپلماتیک را تضمین کنند. چطور شد که تروریستها اینقدر به سفارت نزدیک شدند و دست به یورش تروریستی زدند؟ آیا معلوم است که بررسی انجام داده اند؟ چه کسی و چرا به آن نیاز است؟
بررسیها همچنان ادامه دارد، هر چند که رئوس همه رویدادها که برای متهمان افتاده برای ما روشن میشود. وقتی بررسیها تکمیل شد، حتما آن را در اختیار رسانهها قرار خواهیم داد. سرگئی ویکتورویچ لاوروف این بررسیها را زیر کنترل شخصی خود نگه میدارد. همه خدمات ویژهما و سرویسهای ویژه افغانستان به هم متصل هستند. ما باهم کار میکنیم. بیشتر میگویم، برخی از شریک های ما از کشورهای همسایه افغانستان نیز با هم مرتبط هستند.
کدام ها؟
از جمله، ازبیکستان. ما در حال حاضر ایده روشنتری از مجریان و سفارشدهندگان، این طور میگوییم از نزدیکترین سفارشدهندگان داریم. خط سفارش چند لایه است و به آنگلوساکسونها منتهی میشود. وقتی روشن شد، خوشحال خواهیم شد که بگوییم. در حال حاضر، این زودرس است و ما نمیخواهیم نه تنها شانس، بلکه سفارشدهندگان را نیز بترسانیم. بگذارید شک نداشته باشند، ما قطعاً همانطور که رئیس جمهور ما میگوید نام، رمز عبور، ظاهر را شناسایی و نام میبریم.
سفارش دهندگان دو کار را همزمان انجام دادند. نخست، برای بیاعتبار کردن طالبان که همانطور که شما گفتید آنها قول دادند و واقعاً امنیت را برای یک سال تمام با اندکی تضمین کردند. دوم، از بین بردن یا حداقل آسیب رساندن به روابط روسیه و افغانستان، نشان دادن اشتباه روسیه در برقراری پیوندها با (مقامات) کنونی افغانستان. این تنها چیزی است که اکنون می توانم بگویم.
آیا از یورشهای تروریستی داعش در برابر سفارت روسیه در کابل که طالبان توانستند از آن جلوگیری کنند، مطلع هستید؟
یکم این که، تقریباً دو بار در ماه، و اکنون بیشتر، ما اطلاعاتی را از سرویسهای ویژه خود درباره یورشهای تروریستی زود هنگام، از آن میان در برابر سفارت و کارمندان روسیه، دریافت میکردیم که با سرویسهای ویژه افغانستان در میان میگذاریم. از آنجایی که آنها اتفاق نیفتادند، باید اتفاقی بیفتد. من وارد جزئیات نمیشوم، همانطور که میگوییم از طریق کانالهای شریک، این یک حوزه خاص از تعامل ما است. داعش یا گروه تروریستی که خود را چنین معرفی میکند، سر نیزه حمله است، روشن است که اینها مزدور هستند، افرادی با انگیزه ویژه. آنها کار خودشان را میکنند و ما هم کار خودمان را انجام میدهیم.
با توجه به دیدارهای پسین با همکارانتان از پاکستان، ایران، هند و چین، لطفاً به ما بگویید، که آیا مشکل افغانستان مورد بحث قرار گرفت و چه توافقاتی حاصل شد؟
پس از برگزاری ترویکای گسترده که شامل روسیه، چین، ایالات متحده و پاکستان بود، دیدیم که همکاران امریکایی ما قادر به مذاکره نیستند. آنها سعی کردند از این قالب برای پیشبرد منافع خود کار بگیرند، که با منافع افغانستان، روسیه و کل منطقه فاصله دارد. از این رو، همراه با شریکهای منطقه ای خود، به اصلاح رویکردها در قبال حل و فصل افغانستان فکر میکنیم. ما درباره همکاری نزدیکتر بین تأثیرگذارترین بازیگران منطقه صحبت میکنیم. اول از همه، افزون بر روسیه و چین، اینها همسایگان مستقیم هستند - پاکستان و ایران، و البته هند. اکنون ما روی ایجاد یک پایگاه مشترک برای رویکرد منطقهای کار میکنیم. تا آنجا که به خود افغانستان مربوط میشود، همه ما دوستدار تشکیل یک حکومت قومی-سیاسی فراگیر هستیم. این موضوع گفتگوی ویژه با رهبری افغانستان است که تا کنون به خط قدیمی خود که فراگیر و فوق العاده هستند، پایبند بوده است. ما به این راضی نیستیم.
مسائل دیگری که به طور مطلق به همه در منطقه مربوط میشود، تروریسم بینالمللی، تروریسم فرامرزی افغانستان و جنایات مواد مخدر است. در حال حاضر سه موضوع وجود دارد، که شایسته است با تعامل و هماهنگی منطقهای تقویت شود. این چیزی است که من با همکارانم صحبت کردم.
همه ما بیچون و چرا پشتیبانی میکنیم، از این که واشنگتن و همه همدستانش به درستی کار کنند و گناه سیاسی و اجتماعی-اقتصادی خود را در برابر مردم افغانستان جبران کنند.
ما اکنون یک پایگاه آماده داریم - فارمت مسکو که شامل ده کشور منطقه است. ما آماده ادامه کار بر این اساس هستیم، زیرا همه کشورهای منطقه از آن میان کشورهای ذکر شده در این روند مشارکت دارند. اما پیش از اینکه در یک قالب منطقهای گسترده ملاقات کنیم، باید عناصر مشترک را به عنوان بخشی از گروه محدودی از کشورهایی که بیشتر درگیر در روند افغانستان هستند، بررسی کنیم، که سپس میتوانیم آنها را برای بحث با دیگر شریکهای منطقه ای خود مطرح کنیم. ما با هم تلاش خواهیم کرد تا به مردم افغانستان کمک کنیم تا به آشتی ملی واقعی نزدیک شوند و این یک مفهوم گسترده است.
دولت فراگیر – این نخستین گام به سوی عادیسازی جامعه است، که شامل آموزش برای دختران و مشاغل و فرصت کار برای زنان افغانستانی و دیگر افراد است، زیرا فصل سرما در راه است. ما به دقت وضعیت اقتصاد افغانستان، کمبود کالاهای اساسی و غذا را زیر نظر داریم تا از گرسنگی و دیگر محرومیتها در میان مردم عادی افغانستان جلوگیری کنیم.
چطور ما اجازه این کار را نخواهیم داد؟
ما از راههای مختلفی این کار را میکنیم، در نخست روابط تجاری – اقتصادی برقرار میکنیم. چنانکه به شما معلوم است، اخیرا وزیر تجارت افغانستان با یک هیات در مسکو بود. آنها با ارگانهای مربوطه روسیه موضوعات خرید و واردات از روسیه تعدادی از کالاهایی که برای افغانستان اولویت دارند مثل مواد نفتی و غله جات. مذاکرات موفقانه بود. طرفها به توافق رسیدند، قراردادهای تجارتی امضا شد. تاکید میکنم، این قراردادهای تجارتی است. زیرا مواد نفتی و غذایی – کالاهایی اند که تقاضای روزانه دارند، آنها در بازار افغانستان نقد میشوند، تقاضا بلند خواهد بود. من گفتم که ما وضعیت در بازار افغانستان را با دقت زیر نظر داریم. اگر خدا ناخواسته مقامات افغانستان امکانات لازم برای جلوگیری از گرسنگی در بخشهایی از افغانستان نداشته باشند، در این صورت ما موافقت اصولی رییس جمهور روسیه را داریم تا به عنوان کمک بشردوستانه گندم اختصاص دهیم، اما تصمیم مشخص توسط حکومت اتخاذ خواهد شد.
برمیگردم به فارمتهای همکاری با کشورهای منطقه. آیا گفته میتوانیم که فارمت "ترویکا" دیگر موثر نیست؟
در واقع، بلی. او دیگر موثر نیست. این حالا "ترویکا" (سه گانه) نیست، حالا صحبت درمورد "پیاتیورکا" (پنج گانه) است.
آن ترویکای توسعه یافته بود، بدون ایران.
بلی، توسعه یافته، در واقع چهار کشور بود. به دلیل حذف شدن امریکاییها از این پروسه در تفاهم منطقهای ما، ایرانیها پیوستند. ایران، به باورم حتی مهمتر است در این موضوع. برای ما از آغاز اشتراک ایران مهم بود. ما تلاش داشتیم تا ایران به عنوان یکی از کشورهای مهم شرکت کند. حالا این اتفاق افتاد، و وضعیت راحتتر شده است. انتظار داریم که هند شرکت فعال خواهد داشت. و این نه تنها به رویکرد منطقهای اهمیت میدهد، بلکه به فرصتها نیز خواهد افزود.
آخرین نشست فارمت مسکو در ماه اکتوبر سال گذشته در مسکو برگزار شد. شما حالا تصمیم برگزاری نشست بعدی را ندارید یا نخست باید رایزنیهای جداگانه صورت بگیرد.
ما باید در فارمت محدودتری رایزنیها را انجام بدهیم، پس از آن ما باید چنانکه ما میبینیم، در مسکو با رهبری افغانستان صحبت کنیم، اولویتها و چشم انداز خود را یکبار دیگر به آنها بگوییم، تلاش کنیم تا آنها متقاعد شوند که در رویکرد شان در امور داخلی، اصلاحات مورد نیاز بیاورند. در امور خارجی ما از آنها شکایت نداریم، زیرا آنها وعدهای را که مبنی بر مبارزه با تروریزم داده بودند، عملی میکنند. سوال دیگر – این محدودیت فرصتهای آنها است که به لطف غرب، بدون سرحد است. آنها میخواستند که رژیمشان هر چه زودتر به رسمیت شناخته شود، اما آنها باید ارتباط این موضوع با سیاست داخلیشان را بدانند. ما در این راستا کار خواهیم کرد. این فشار سخت و اقدامات اولتیماتوم نخواهد بود. نخیر، ما با احترام با آنها دیالوگ خواهیم داشت با توقع متقاعد ساختن آنها، نه مجبور ساختن. هنگامیکه این اتفاق افتاد و ما حس کردیم که میتوانیم آنها را متقاعد بسازیم، آن زمان وقت برگزاری نشست فارمت مسکو میرسد و ما به طور گسترده با همه شرکای منطقهای، به شمول پنج کشور آسیای مرکزی که به طور مستقیم طرفدار امنیت و ثبات اند، گردهم آمده و صحبت خواهیم کرد.
شما برای رایزنی ها، مذاکرات با طالبان وقتی را مشخص میکنید؟ قبل از سال نو یا بعد؟
قطعا قبل از سال نو، وقت در حال اتمام است. من به این باورم که ما با شرکا میتوانیم تا آخر این ماه و یا هم در آغاز ماه بعدی گردهم آییم. آزمایش ابتدایی نشان داد که همه آماده و موافق اند. بعضی از شرکا مشکلات تشکیلاتی دارند. دوستان چینیما، علاوه بر پاندمی و رابطه حساس شان به این موضوعات، کنگره بسیار مهم و سرنوشت ساز حزب کمونیست چین را پیشرو دارند که مستلزم بسیج بودجه و منابع است. فقط روی آن استوار است. ما آماده ایم که سازماندهی را به عهده خود بگیریم و منتظر آمادگی شرکای دیگر هستیم.
حالا نشستها در فارمت محدود منطقه جهت آمادگی برای نشست فارمت مسکو، خواهند بود. فارمت مسکو با شرایطی که من گفتم، انشاالله تا آخر سال.
به نظر شما نتایج سال اول حکومت طالبان چیست؟ اگر ممکن باشد، کوتاه موارد مثبت و منفی را بگویید.
اگر بسیار کوتاه بگویم، از موارد مثبت در افغانستان امریکاییها با حضور نظامی شان نیستند و رژیم فاسد دستنشانده شان نیست. بقیه، همه دشواریهایی است که به شما بهتر معلوم است، این موارد منفی اند. برخی از دشواریها ماهیت عینی دارند، زیرا غرب به شکل دستهجمعی رژیمی را ایجاد کرد که به تنهایی قادر به ادامه حیات و بقا نبود، لذا این یک مشکل عینی است که مقامات جدید با آن مواجه شدند. اقتصادی که فقط مبتنی بر کمک و وابستگی بود، طبیعتاً سقوط کرد. مشکلات موضوعی وجود دارند - از دیدگاه ما، سیاست طالبان، از جمله در رابطه با محدودیت ها، نقش زنان در جامعه، برخی گامهای اشتباه در اقتصاد. اما باز هم، تفاوت را احساس کنید، در پس زمینه فساد گسترده در حکومت اشرف غنی، طالبان با فساد مبارزه میکنند و تا آنجا که میدانیم، دزدی نمیکنند. این مساله مهمی است. درآمد گمرکها به خزانه دولت میروند نه به جیبهای کسی یا حسابهای بانکی بیرونمرزی مقامات. این کافی نیست، اما درآمد نیز کم است. آنها بالاخره بودجه خود را درست کردند. برای نخستین بار در ۲۰ سال، بودجه افغانستان کاملا افغانی است براساس درآمد و مصارف. آنها بر همکاری خارجی تکیه ندارند. آنچه غربیها هر از گاهی میفرستند، اولاً پولهای افغانی است و ثانیاً این کمکهای بشردوستانه است که بدون آن نیز انجام میشد. آنها چیزی به افتخار کردن ندارند.
"پولهای افغانی" یعنی چه؟
اولاً، آنها تلاش دارند برخی از ۷ میلیارد دزدی شده را – ۳.۵ میلیارد دالر را برگردانند. محکمه در نیویارک اعتراف کرد که پرداخت نیمی از این مبلغ برای قربانیان ۱۱ سپتمبر غیرممکن است و از نگاه حقوق بینالمللی این کاملا واضح است.
ثانیاً، پولهای افغانی، ۲.۵ میلیارد یورو در حسابهای بانک جهانی بود. آنها قبلا با هدف بشردوستانه به افغانستان اختصاص داده شده بود. در واقع، به آنها چیزی را میدهند که از قبل به عنوان پولهای افغانی شمرده میشوند.
شما درمورد نشست سازمان همکاری شانگهای گفتید. شوکت میرضیایف، رییس جمهور اوزبیکستان اخیرا گفت که سازمان همکاری شانگهای میتواند یک برنامه جدید برای ثبات و توسعه افغانستان ایجاد کند. شما چه فکر میکنید؟
او نه گفت، او یک مقاله کامل نوشت و ما از آن حمایت میکنیم. این خط بسیار متعادل و سازنده رهبری اوزبیکستان است که با دیدگاههای ما همخوانی دارد. البته تفاوتهای ظریف وجود دارد. هر کشور عضو سازمان همکاری شانگهای این تفاوتهای ظریف را مستقلانه مشخص میکند. تمام اعضای سازمان همکاری شانگهای طرفدار تلاشهای مشترک برای عادی سازی وضعیت در افغانستان اند.
کشورهای سازمان همکاری شانگهای چه میکانیزمهای موثری برای غلبه بر بحران میتوانند به افغانستان ارائه دهند؟
اولاً، اگر به طور خاص نویسنده این مقاله، اوزبیکستان را همراه با پاکستانیها و دولت افغانستان در نظر بگیریم، آنگاه در مورد ایده خطآهن فراافغانی صحبت میکنیم. این پروژه بسیار بزرگ، قابل توجه و گرانبها است. ما در اصل حمایت میکنیم. این یک پروژه جالب از زوایای مختلف است، چنین پروژه بزرگی تعداد زیادی از مردم را به عنوان نیروی کار جذب میکند. ثانیاً، در صورت تحقق آن، کوتاهترین دهلیز حملونقلی را که آسیای جنوبی را به آسیای مرکزی و سپس با روسیه و اروپا وصل میکند، باز میکند. در حالی که منتظر نتایج مطالعات امکان سنجی هستیم. اکنون شرکای پاکستانی و اوزبیکستانی ما یک مطالعه اولیه امکان سنجی را انجام داده اند و پس از آن باید یک مطالعه امکان سنجی کلاسیک انجام شود که ارائه میشود تا تصویر روشنی از چگونگی ایجاد این مسیر جغرافیایی و منابع مورد نیاز داشته باشیم. پس از آن، رهبری روسیه در مورد نحوه مشارکت خود در این پروژه تصمیم خواهد گرفت.
علاوه بر این، پروژه گاز تاپی وجود دارد که دههها درمورد آن صحبت میشود، اما حرکت نمی کند. ما متقاعد شده ایم که این پروژه نه تنها برای افغانستان، بلکه برای کل منطقه مورد نیاز است. وقتی یک حرکت عملی در اینجا شروع شود، رئیس جمهور ما بارها گفته است که اگر آنها به ما مراجعه کنند، ما حاضریم شریک شویم. از این نظر، سازمان همکاری شانگهای بسیار مهم است، زیرا بسیج منابع مشترک برای سرمایه گذاری است. این کمکهای بشردوستانه نیست که در حال انجام است. هر کشوری با توجه به تواناییهای خود هر کاری که میتواند انجام میدهد. اینها چیزهای استراتژیکتری هستند که به شکلگیری و احیای اقتصاد افغانستان کمک خواهند کرد.
درمورد از بین بردن الظواهری بیشتر به کی اعتماد کنیم: به کابل یا واشنگتن؟
راستش، من به کابل به مراتب بیشتر اعتماد دارم بنابر دلایل واضح. ثانیاً، تا هنوز حکومت کابل اعتراف نکرده و به شکل رسمی از امریکاییها خواستار سندی مبنی بر اینکه آنها الظواهری را کشته اند، نشده است. اعلامیههای واشنگتن برای ما اصل موضوع نیست. ما شواهدی را نمیبینیم.
آیا از عملیات پهپادهایی که توسط کشورهای منطقه به غیر از ایالات متحده در افغانستان انجام شده است، مطلع هستید؟
نخیر، راستش من مطلع نیستم، زیرا زمانی که آنجا نیروهای امریکایی بودند، آنها آسمان را کنترول میکردند. من شک دارم که کدام پهپاد...
نخیر، حالا، در جریان یک سال حاکمیت طالبان.
نخیر، من فکر میکنم، بیشتر امریکاییها اند. سوال اینست که از کجا. حالا پهپادهای قوی وجود دارند که میتوانند از ساحه خلیج فارس پرواز کنند. گمانهزنیهایی وجود دارند درمورد حمله ادعایی به الظواهری که گویا از پاکستان پرواز کرده بوده، اما حکومت پاکستان این موضوع را به شدت رد میکند. روسیه موضعی صریح دارد که بارها در سطوح ریاست جمهوری و وزیران بیان شده است: ما قاطعانه مخالف ارائه هرگونه پایگاه و فرصت به غربیها در این منطقه هستیم. ما درس های خود را آموخته ایم و با شرکای خود به اشتراک میگذاریم تا آنها دچار این ترفند نشوند.
آیا اپوزیسیون ضد طالبان و در قدم اول جبهه مقاومت ملی افغانستان، برای طالبان خطرناک است؟ شما در آخرین مصاحبه ما در ماه دسمبر سال گذشته، گفتید که در آن زمان بیشتر یک حرکت مجازی بود. و حالا؟ مسعود طبق آخرین گفتهها چهار هزار رزمنده دارد.
اولاً اینها گفتههای افراد او است. هیچ کس آن را ثابت نکرده است. ما نه با اظهارات بلند، بلکه با اقدامات واقعی در میدان جنگ قضاوت میکنیم. ما شاهد (اخبار) درگیریهای گاه و بیگاه حملات چریکی هستیم. چیزی از مقیاس حضور چهار هزار نفری به چشم نمیخورد، صحبت از دهها یا صدها نفر است. به هر حال، در شمال، بلخ و جاهای دیگر، به دلایل دیگر و غیر مرتبط با این سازمان، رویارویی و اصطکاک وجود داشت. در حال حاضر، همه چیز به شکل قطعه قطعه است. این فعالیت نیز به دلیل تابستان گرم افغانستان بود، اما سرمای زمستانی در راه است که به طور سنتی و گذشته هم، اگر فروکش نکند، از مقیاس عملیات نظامی به میزان قابل توجهی کاسته میشود. زمستان خواهد آمد و خواهید دید که واقعاً چه چیزی وجود دارد. من فکر نمیکنم که در این مرحله این مقاومت مسلحانه خطر بزرگی را به همراه داشته باشد. خطر بسیار بزرگتر برای مقامات افغانستان، وضعیت اجتماعی و اقتصادی این کشور است. این میتواند افغان ها را به اعتراض به اشکال مختلف ترغیب کند که بسیار جدیتر از هر حمله چریکی است.