وضعیت قعالیت های گروه تروریستی در افغانستان پس از فرار امریکا و متحدان آن چگونه است؟ ، چقدر جمعیت این گروه تروریستی از کشورهای اتحاد جماهیر شوری سابق تشکیل می دهند؟
واسیلی بوریسوویچ کراوتسوف، شرق شناس افغان، کاندید علوم سیاسی، مشاور پیشین وزارت امنیت دولتی افغانستان در 2016 تا 2018، سکرتر اول سفارت روسیه در کابل، مشاور ارشد پیشین نمایندگی سازمان ملل متحد در افغانستان در مصاحبه با اسپوتنیک، پاسخ داد.
نتایج بیست سال حضور نیروهای امریکایی و ناتو در افغانستان چیست؟
این نتایج به گونه گسترده واضح است، طولانی ترین و پرهزینه ترین جنگ در تاریخ ایالات متحده با شکست کامل و کوبنده ارتش این کشور و نیروهای ائتلاف ناتو به رهبری "فرمانده بزرگ" ینس استولتنبرگ به پایان رسید. طالبان کمسواد و پابرهنه بزرگترین اتحاد نظامی تاریخ جهان را شکست دادند و این هژمون اساسی جهانی و ارتش فوق العاده باهوش و پرهزینه اش را رسوا کرد. نیروهای ناتو حتی به پارامترهای دستاوردهایی که سربازان شوروی افغانستان را ترک کردند نزدیک نشدند.
فروپاشی رژیم دست نشانده ساخته شده طی 20 سال به سرعت اتفاق افتاد. در 7 آگوست 2021، اولین مرکز یکی از ولایت از 34 ولایت تصرف شد و یک هفته بعد در 15 آگوست، کابل پایتخت افغانستان تصرف گردید. هر روز از 3 تا 5 مرکز ولایت ها زیر کنترل طالبان میآمد.
در افغانستان انقلاب رخ داده بود. در مقر ناتو و یا در ایالات متحده کسی این را دوست دارد یا نه، همین است. تخریب یک دولت دستنشانده انجام شد. درهم شکستن کلیشهها و باورهای غلط در حوزههای ایدئولوژیک، اقتصادی، بشردوستانه، در حوزه امنیت عمومی و ملی آغاز شده است. غرب هرگز طالبان را به خاطر چنین شکست تاریخی نخواهد بخشید.
انقلاب افغانستان با یک توطئه گسترده بینالمللی به همراه است. مبتنی بر هیستریکهای غربی، دروغ، جعل و تحریف اصل انقلاب، فریب تمام عیار جامعه جهانی است. هر سوالی را لمس کنید، به دورن درز میکند که حاوی اطلاعات نادرست و دورغ است. و این دورغ به عنوان حقیقتی ارائه میشود که ظاهراً باید رهبران جهان، کشورهای همسایه، ادارات دیپلماتیک، سرویسهای ویژه و نیروهای مسلح آنها را هدایت کنند. آخرین مثال آن "قتل" ایمن الظواهری".
اکنون در غرب مسائل را به گونهای مطرح میکنند که انگار هیچ جنگی وجود نداشته، هیچ اشغالی نبود، صدها هزار قربانی از همه جناح در درگیری حضور نداشتهاند. جنگ علنی گروه اشغالگر ناتو وجود نداشت، طوری که طالبان با حیلهگری و در تاریکی وارد کابل شده و تمام نهاد دولتی و زیربنایی را در دست گرفتند، در حقیقت هیچ حادثهای رخ نداد، همه چیز بدون زور و سلاح و خونریزی پیش رفت. اما از نظر غرب این همان دسته توطئه گراناند که حکومت قانونی و دموکراتیک را با زور اسلحه سرنگون کردند و همین دلیل میگویند که حکومت شان همه شمول نیست (مثل که در جایی حکومت فراگیر وجود دارد)، و در حکومت شان هیچ کسی حضور ندارد، حقوق زنان پایمال میشود، دختران به مکتب نمیروند و دیگر مسایلها.
اگر غرب خواستار دموکراسی واقعی در افغانستان بود، با تمام توان از آن دفاع میکرد. ولی این اتفاق نیفتاد. غرب یک بار دیگر با دست نشاندههای خود پستی نمود.
باید این را قبول کرد که طالبان نه برای 10 ، بلکه حداقل برای 20، حتی برای 50 سال به قدرت رسیده است.
در این بیست سال، وضعیت تهدید تروریستی، تولید مواد مخدر، قاچاق آن، فساد چه تغییری داشته است؟
در طول 20 سال جنگ، تروریسم رادیکال اسلامی در کشور بیسابقه بوده است. نه سوریه و نه لیبیا می توانند به افغانستان برسند. در سال 2001 طالبان یک شورا را به عنوان ارگان مدیریتی داشتند، اما در سال 2021 شش شورا. القاعده از از پا درآورده نه تنها به گونه کامل بازسازی شد، بلکه از زمان اشغال بیشتر بسترسازی کرد. دولت اسلامی "داعش" به سختی اما در افغانستان گسترش یافت، نفوس و پتانسیل آن در حال افزایش است. در کشور در حال به صورت منطقهای و ملی 20 گروه تروریستی وجود دارد، که شامل کشمیری، هندی، ایرانی، عرب، اویغور، پاکستانی، آسیای میانه و سه گروه تأثیر واقعی بر وضعیت کشور مانند طالبان، دولت اسلامی خراسان و القاعده میباشد.
تولید و فروش و خرید مواد مخدر تنها در زمان اشغال ناتو 40 برابر افزایش یافته بود، این اطلاعات رسمی سازمان ملل است، تابستان خشک سال 1989 در این خصوص قابل ذکر است، در بهار 1990 بخاطر جلوگیری از گرسنگی در شرایط کمبود غلات در هلمند کشت انبوه خشخال آغاز شد.
هر چند که تولیدات بستگی به حجم برداشت غلات داشت، اما با روی کار آمدن ائتلاف ناتو خود شان افغانها را به کشت تشویش و در قاچاق آن مشارکت داشتند. چرا در کشورهای آسیای مرکزی اکنون زنگ خطر در مورد افزایش چند برابری قاچاق مواد مخدر را به صدا در میآورند؟، بزرگترین خریدار، عمده فروشی و قاچاقچی اصلی با نمایندگی ائتلاف ناتو رفت.
در مورد فساد، حاکمیت طالبان در دهه 90 فساد سنتی در افغانستان (مانند هر کشور شرقی دیگر) عملا متوقف شده بود. با ظهور نیروهای ناتو، چنین فساد گسترده ای آغاز شد که بیشتر از آنچه افغانها تصور آن را داشتهاند. در واقع فساد ایجاد شده توسط غرب، کل سیستم اداری کشور را از بالا تا پایین و به ویژه نیروهای مسلح، از فرمانده ارتش، همه را درگیر کرده بود. فروش مهمات، تسلیحات، تجهیزات توسط نظامیان افغان به طالبان به یک پدیده انبوه تبدیل شده است. وحشتناکتر از آن فروش مواضع جنگی بود. این یک واقعیت است که در سال 2017 در ولایت هلمند بیش از 100 پوسته ارتش در یک هفته به طالبان فروخته شد.
کارمندان استولتنبرگ با افغانها تفاوتی نداشتند و دوکانهای محلی را با هر نوع و حجم تجهیزات، مهمات و سلاح پر میکردند.
فرار امریکا و ناتو در سال پیش چه تاثیری رو منطقه و وضعیت افغانستان داشت؟
در واقعیت، در داخل افغانستان امنیت بهبود یافته است، حملات تروریستی، درگیریهای مسلحانه، تظاهرات جنایتکارانه، آدم ربایی، سرقت و خشونت در مقایسه با دوره اشغال تقریباً به سطح چشمگیری کاهش داشته است. حملات پیچیده تروریستی استفاده بیرویه از سلاح های سنگین و حملات شبانه نیروهای ویژه که طی آن دهها و صدها غیرنظامی کشته میشدند، به طور کامل متوقف شده است. این امتیاز مهم انقلاب افغانستان زیر پرچم سفید امارت است.
آنجه که در مورد منطقه، در اینجا اساساً با وضعیت مشابهی روبرو هستیم، حوادثی است که در مناطق مرزی رخ میدهد، اما تأثیر کمی برای امنیت منطقهای دارد، ارتقای عملی پروژههای بزرگ اقتصادی منطقهای گواه بر کفایت ظاهری قدرت در سیاست خارجی، همکاری اقتصادی و تعامل تجاری است.
وضعیت فعالیت گروههای تروریستی در افغانستان پس از فرار آمریکا و ناتو چگونه است؟
درک این نکته حائز اهمیت است که انقلاب آگوست افغانستان، به ویژه در مرحله پایانی آن در تابستان گذشته، نتیجه نه تنها تلاشهای 20 ساله طالبان، بلکه نتیجه کل جامعه تروریستی است که هر دو در آن زمان در خاک افغانستان واقع شدهاند و در آن زمان نیروهای که از دور و نزدیک در خاک افغانستان مستقر میشدند. این در ارزیابی وضعیت فعلی کشور بسیار مهم است. در حملات تابستان و بهار سال گذشته، شورای کویته به تنهایی و بدون هیچ حمایت خارجی، توانست مناطق وسیعی خود را از سپین بولدک و از طریق هرات تا شبرغان را تصرف کند. و در مناطق زیر مسولیت شورای پیشاور در تصرف نیروهای متحد داعش و طالبان و القاعده بود به اصطلاح "کاروان عبیده" و کاروان بندگان خدا" بود.
و اگر این متحدان یا همسفران جهاد پس از پیروزی مدعی حضور در صفبندیهای بعدی قدرت سیاسی درونافغانی نمیشدند، لااقل روی حمایت طالبان در مناطق پایگاهشان و یارویاورشان حساب میکردند.
مهاجران کشورهای پیشین اتحاد جماهیر شوروی سابق چه اندازهای در این تشکیلات تروریستی حضور دارند؟
اگر چه این بحث اساس و حتی بسته است، با وجود این همه، در حد امکان سعی میکنم کمی پرده بردارم، بومیان کشورهای مستقل مشترک المنافع و حتی روسیه در تمام سازمانهای تروریستی بزرگ مستقر در افغانستان حضور دارند.
سازمان تروریستی جماعت انصارالله که عمدتاً جانبازان تاجکستانی مخالفان مسلح که وارثان آنها نمایندگی میکنند، در صفوف القاعده قرار دارند. جنگجویان تازه ظهور یافته از تاجیکستان عمدتاً به جمع دولت اسلامی خراسان میپیوندد.
صفوف های ازبکی جنبش اسلامی ازبکستان نیز پس از کشته شدن رهبرشان در ولایت زابل به سه دسته تقسیم شدهاند و در گروه طالبان، القاعده و داعش شامل شده اند. در تشکیل صفوف های ازبکی برخی از مهاجران از ترکمنستان است که قابل توجه قرار گرفته است. قزاق ها و اویغورها بخشی از صفوف های نهضت اسلامی ترکستان شرقی اند. به دلایلی قرقیزها در تشکیلات "داعش" مقامهای رهبری را در ولایتهای مختلف بر دوش دارند، آنان همچنان از نزدیک با نهضت اسلامی ترکستان شرقی نیز همکاری دارند.
در مورد مهاجران از روسیه، مبارزان چچنی اصالتاً از زمان ایچکریا و وارثان آنها برای مدت طولانی به عنوان بخشی از القاعده بودند و در سه سال گذشته به عنوان بخشی از دولت اسلامی خراسان فعالیت کردهاند.
در طول دوره اشغال افغانستان توسط ناتو آنان به گونه فعال توسط گروه گرجستان حمایت می شدند. بومیان اینگوشتیا فعالانه در ترکیب حزب التحریر حضور دارند. در گروههای مختلف نیز مهاجرانی از تاتارستان و باشقیر شامل اند، اما آنها گروههای مستقلی را بر اساس زمینههای قومی تشکیل ندادهاند.
به طور کلی، باید توجه داشت که تروریسم یک تجارت است و شبهنظامیان همیشه در یک مکان نیستند. مخصوصاً جوانان، اگر درگیری چه در کشمیر، چه در سوریه، چه در یمن، چه در کشورهای مسلمان دیگر آغاز شود، به گفته خودشان برای درآمد میروند. بیشتر شان اغلبا نزدیک خانوادههای خود باز میگردند و بعضی شان در جایهای جدیدی برای اقامت دائم مسکن گزین میشوند، بنابراین، مهاجران کشورهای مستقل مشترک المنافع را میتوان در هر گوشه ای از افغانستان و منطقه یافت. در بهار سال گذشته در مرز ولایات پکتیا و پکتیکا با مشکلی روبرو شدم که فهمیده میشد او توسط گروه 2 قزاق، 2 اویغور و 1 روسی از آلماتی در جمع نهضت اسلامی ترکستان شرقی ایجاد شده بود که آنان برای درآمدی بیشتری زیر پوشش طالبان به جنوب شرق افغانستان رفته بوده اند.
بنابراین هرگونه تلاش برای کدیفیکاسیون بینالمللی تروریست مشروط و نسبی است و آن ضروری می باشد.