نبرد بی امان سوارکاران مغول. امپراتوری که چین و جهان عرب را فتح کرد

برخلاف طرز تفکر معمول، مغولها بی سنجش پیش نمی رفتند. آنها هر کمپاین را آماده می کردند و از قبل زندگی دشمن را مطالعه می کردند. آنها همچنین از جنگ روانی استفاده می کردند.
Sputnik

سیزار سرویرا (César Cervera) در مقاله منتشره در نشریه ABC.es  (اسپانیا) می نویسد، چنگیز خان پسر آسمانی گفت: "بزرگترین شادی برای انسان شکست دادن دشمنان، راندن آنها در مقابل خود، بردن اموال آنها، دیدن اینکه، عزیزانشان چگونه گریه می کنند، سوار اسب های آنها می شود، دختران و همسران آنها را در آغوش خود فشار می دهد." این فرمانده مغول جنگ را به شهرهایی اعلام کرد که به اعتقاد وی مردم ضعیف و بی خاصیت ​​در آن زندگی می کردند.

اگرچه چنگیز خان با این ایده وسواس داشت كه درگیری بین غرب و شرق موتور اصلی تاریخ است، اما در حقیقت در طی همین قرنها، سایر نیروهای گریز از مرکز به همان اندازه به شدت یا حتی با قدرت تر با هم برخورد كردند. به طور مثال، شمال با جنوب مخالف بود. اما مهمتر از همه، اطراف با مرکز جنگید. به عبارت دیگر، دنیای عشایر کوچی با جهان شهری مقابله می کرد. با بهترین سنت های لشکرهای سوارکاران آسیای میانه در قرن دوازدهم میلادی، چنگیز خان حمله گسترده ای به چین، جهان عرب و اروپای شرقی را آغاز کرد که سیاره را لرزاند و حوادثی همچون جنگ های صلیبی را تحت الشعاع قرار داد. امروز، کارشناسان با جزئیات به بررسی فتوحات مغول می پردازند.

سفر به منگولیا

اتکا به مهارت و پختگی، نه به بی رحمی

در طول نبرد، سوارکاران تحت فرمان چنگیز خان و ساکنان شهرها رفتار کاملاً متفاوتی داشتند. سوارکاران مغول هرگز از جنگ خسته نمی شدند، آنها نمی خواستند در یک مکان مستقر شوند. با وجود این واقعیت که این قبایل در جنگ های محلی به خونریزی عادت کرده بودند، چنگیز خان توانست قوم مغول را متحد کند و خشم آنها را جهت تسخیر سرزمین های دور از آنها هدایت کند. اردوی وی که از بیش از نیم میلیون نفر تشکیل شده بود و فرماندهی که عمدتاً از اشراف مغول تشکیل شده بود، تجربه زیادی داشت.

وی گفت: "از آنجا كه آسمان ها به من وظیفه سپرده كه بر همه ملت ها حاكم باشم، من دستور می دهم صد هزار نفر را از تومن ها (واحد نظامی، متشكل از حدود 10 هزار نفر) انتخاب كنم، مینگ ها (یك هزار نفر) و جاگونس (صد نفر) را برای نگهبانی شخصی خود انتخاب كنم. کسانی که همیشه در کنار من خواهند بود، باید قد بلند، نیرومند و ماهر باشند و باید فرزندان فرماندهان، چهره های برجسته یا رزمندگان آزاد باشند." بنابراین، او نه تنها گارد نگهبان نخبه را تشکیل داد، بلکه همچنین اطمینان یافت که رهبران مختلف نظامی به او وفادار خواهند بود، از ترس اینکه فرزندانشان در صورت عدم اطاعت صدمه خواهند دید. در نتیجه، خان بزرگ یک طبقه ممتاز وفادار به خود ایجاد کرد. و همچنین یک نهاد مهم قدرت که از تعداد بی نهایت زیادی افسران و مقامات، به نفع امپراتوری عظیم تشکیل شده بود.

سیاستمداران امریکایی چه چیز را از چنگیزخان اموخته میتوانند

برخلاف تصور وسیع عامه، مغول ها بی سنجش پیش نمی رفتند، آنها هر عملیات را با دقت آماده می کردند و ویژگی های دشمن را از قبل مطالعه می کردند. در طول جنگ ها، شبکه ای از افراد خبرچین و پیام رسانان که "مانند تیر" می پریدند، نقش مهمی ایفا کردند و توقف آنها ممنوع بود. حداقل در پنجاه سال اول، دشمنان چنگیز خان عملا هیچ چیز در مورد لشکر (هورد) نمی دانستند، جز افسانه ها، اما فرماندهان مغول نقاط قوت و ضعف قربانیان، دشمنان و متحدین را می دانستند و همچنین تفاوت های درونی آنها را می فهمیدند ... این تا حدی توضیح می دهد که چگونه آنها توانستند یکپارچگی را حفظ کنند و بدون سختی بیش از حد پادشاهی هایی را مانند مجارستان که همه انواع مداخلات را پشت سرگذاشت، از بین ببرند.

جنگ برق آسا در قرون وسطی

مغولان عمدا از استراتژی ترور استفاده می کردند. آنها به نقاط مختلفی از كشور حمله می كردند و درصدد استفاده از تضادهای داخلی بیشتر كشورهای قرون اوسطایی بودند. مغولها با سرعتی زیاد بطور غیر منتظره ای به هر کشوری در دورافتاده ترین مناطق حمله کنند.

چنگیزخان اروپایی است؟

یک تاجر که به فرار از بخارا که در سال 1219 ویران شد، موفق شده بود، ترس از این گروه ترکان و مغول راچنین تشریح کرده: "آنها آمدند، آتش زدند، کشتند، غارت کردند و رفتند". سادگی این عبارت وحشتناک است. در شهرهایی که تا یک میلیون نفر در آن زندگی می کردند، "نه یک سگ و نه یک گربه زنده " وجود نداشت، زیرا در ازای برده داری، فقط هنرمندان، صنعتگران و دختران از مرگ نجات می یافتند. مغول ها شهرهای دشمن را ویران می کردند و سرزمین های غنی را به بیابان تبدیل می کردند. آنها بدون کوچکترین تردید همه موجودات زنده بی فایده برای آنها را می کشتند.

"آنها آمدند، آتش زدند، كشتند، غارت كردند و رفتند"

البته سلاح اصلی مغول ها تیر و کمان های ویژه بود که از لحاظ کارایی نسبت به کمان معمولی آن زمان برتر بود. هر جنگجو دارای دو کمان بود، یکی برای فاصله طولانی و دیگری برای مسافت های کوتاه، و همچنین ده ها تیر با تیغ های مختلف. با توجه به اینکه قبایل کوچی با تکیه بر کمان ها به طرز ماهرانه ای در حال حرکت شلیک می کردند. مغولها از نیزه 3.5 متری به عنوان سلاح همراه استفاده می کردند و همچنین غالباً با شمشیر، تبرهای دستی و گرز مسلح بودند. با این وجود، کمان سلاح اصلی بود: آنها سعی می کردند از نبرد تن به تن خودداری کنند.

هر مرد بین سن 15 تا 60 سال به خدمت در اردو مکلف بود

با همه بی رحمی و شاید به دلیل آن، مغول ها از جهاتی به جامعه فمینیستی غربی امروزی که در همه چیز از جمله تفاوت های جنسیتی در تلاش برای برابری است، نزدیک تر بودند. هر مرد بین 15 تا 60 سال به انجام خدمت سربازی مکلف بود - هیچ استثنائی وجود نداشت. و زنان از حقوق بی سابقه ای برخوردار بودند، اختیار استفاده از اموال خانوادگی داشتند و سهم خود را در عملیات آینده ایفا می کردند. همسر باید مواظب می بود که لباس و لوازم شوهر آماده نبرد باشند و به گونه ای که بتواند در هر زمان راهی لشکرکشی شود. تأمین ذخایر در زمستان نقش تعیین کننده ای در زندگی مغولان داشت. شیر گاو تازه و جوشانده همیشه در مشک های پوست گوسفند نگهداری می شد. بسیاری از آنها روغن و بسیاری محصولات دیگر تهیه می شد که تحت هیچ شرایطی خراب نمی شدند.

بحث و گفتگو