چین به چلنج نظامی برای ناتو تبدیل می شود

پیکن می خواهد به قدرت جهانی تبدیل شود و از درگیری نظامی با کشورهای هسته ای نمی ترسد. اگر ناتو در پاسخ به سیاست های چین سکوت کند، غرب منافع خود را به خطر می اندازد. اگر پیمان واکنش نشان ندهد، خود را نابود خواهد كرد.
Sputnik

تورستین کراول (Torsten Krauel) در مقاله در نشریه Die Welt (آلمان) می نویسد، ینیس استولتنبرگ، دبیر کل ناتو با لحنی معمولی و کم اهمیت برای یک دیپلمات می گوید، چین به ما نزدیکتر و نزدیک تر می شود و ما باید به آن پاسخ دهیم. او می توانست این را به روشی دیگر بگوید: چین در حال تبدیل شدن به یک چالش نظامی است که نقش ناتو و غرب را به مثابه یک اتحاد عمده جهانی با شک و تردید مواجه می سازد.

دبیرکل ناتو: باید به تقویت چین پاسخ دهیم

چین بحریه خود را توسعه می بخشد، طور که اتحاد جماهیر شوروی این کار را در دهه سال های 1970 و 1980 انجام داد.

چین موافقت نامه های خلع سلاح را رد می کند و در عوض تفهیم می کند که قصد دارد تعداد کلاهک های هسته ای را تا یک هزار افزایش دهد. و این هدف نهایی نیست.

پیکن تسلیحات خود را با چنان سرعتی افزایش می دهد که در مورد آنچه در پی آن است شکی نیست. آخرین تاریخ صدمین سالگرد تأسیس جمهوری خلق، یعنی 29 سال بعد است که چین باید به یک قدرت جهانی تبدیل شود - شاید حتی قوی تر از همه كشورهای دیگر.

این پیامدهایی برای ناتو به همراه دارد. به زودی، چین از طریق پایگاه های نظامی خود و همچنین سرمایه گذاری های اقتصادی در سراسر جهان، در هر درگیری در زمین درگیر خواهد شد. در عین زمان، به دلیل هانگ کانگ و تایوان، وضع سیاست خارجی چین به وضع سیاست روسیه نسبت کریمیا، شرق اوکراین، پریدنستروویا و آبخازیا شبیه است. از دیدگاه چین، وی مشکلات ارضی حل نشده دارد که در صورت لزوم باید با زور حل شود.

چین: ما برای ناتو تهدید نیستیم

برخلاف اوضاع روسیه، هر درگیری در اطراف این سرزمین ها نیز بر حوزه های اصلی اقتصادی تجارت جهانی - مسیرهای اصلی تجاری در بحیره چین جنوبی و میدان های مهم در عرصه تولید و خدمات در هانگ کانگ یا تایوان تأثیر می گذارد. بر خلاف روسیه که فقط بر ضعیفان حمله می کند، چین در صورت درگیری مرزی با هند نشان می دهد که آماده است حتی با قدرت هسته ای درگیر منازعه نظامی شود. عواقب احتمالی اقتصادی و سیاسی چنین موضعگیری آشکار است.

از همینرو همچنان واضح است که غرب نمی تواند به چنین انکشاف حوادث بی علاقه باشد و ناتو نباید کنار بماند. با توجه به نقش امریكا و همچنین اهمیت مسیرهای تجاری و مراكز تولید، این پیمان دیگر نمی تواند اتحادیه منطقه ای علیه روسیه باشد، طور كه ​​مدتها تصور می شد. اکنون این نمایندگی نظامی-سیاسی منافع غرب اهمیت جهانی دارد.

آنگلا مرکل چند سال پیش به طور اتفاقی در بوندستاگ اظهار داشت که احتمالاً چین روزی به یک چالش نظامی برای اروپایی ها تبدیل خواهد شد. بنابراین، او از پیش اعلام کرد که او وضعیت جهان را در معرض دید قرار می دهد. منافع ناتو نه تنها بخش نظامی، بلکه دیپلماسی را نیز شامل می شود.

ترامپ انتظار جنگ ندارد، برعکس، او به دنبال خروج سربازان امریکایی از چندین منطقه جهان است. اما او با اظهارات خود گاه این تصور را ایجاد می کند که گویا متحدین امریکا باید پرچم ها را فقط به خواست رئیس جمهور فعلی ایالات متحده برافرازند. این برداشت می تواند خطرناک باشد. سیاست مقامات چین به وزنه متقابل نیاز دارد.

بزرگترین رژه نظامی به مناسبت هفتادمین سالروز تاسیس جمهوری خلق چین

خودستایی پکن نسبت به همسایگان جنوبی خود، ساخت اسلحه و ترویج دیدگاه یک طرفه از قوانین بین المللی از طریق استحکامات نظامی در بحیره چین جنوبی، غرب را در صورت عدم پاسخگویی تهدید می کند.

و بنابراین، اروپا در شکل دادن به سیاست اتحاد در قبال چین نیاز به حق رای دارد. در دهه 1960، واشنگتن اصرار داشت كه آیا سربازان بوندسویر می توانند در جنگهای ویتنام شركت كنند یا خیر. صدراعظم لودویگ ارهارد اعتراض كرد و فقط یك بیمارستان شناور را به آنجا فرستاد. بن پس از آن هیچ تاثیری در استراتژی ایالات متحده در آسیا نداشت.

آلمان بدون حق رأی، نه در گذشته و نه در آینده، در امور نظامی - سیاسی شرکت نمی کند. این موضع شبیه به موضع امریکایی ها در رابطه با تاج و تخت انگلیس قبل از انقلاب سال 1776 است: هیچ گونه مالیات بدون اعتبارنامه وجود ندارد. در مورد ناتو هم همینطور است.

پیمان باید هرچه زودتر دست چین را بگیرد. مانند روسیه، در مورد چین، انسجام کشورهای ناتو پیش شرط لازم برای شروع گفتگو با طرف مقابل است. توهمات درباره چین بسیار زیاد است، و توهماتی در مورد اینکه چه اتفاقی می افتد، در صورت سکوت پیمان در پاسخ به این چالش در سیاست جهانی، رخ خواهد داد. سپس ناتو حق رأی نخواهد داشت. و روزی واقعاً معلوم خواهد شد که پیمان عمر خود را خورده است.

بحث و گفتگو