الوارو پیریرا (Álvaro Pereira) در اولیان در جنوب پرتگال به صفت دوکتور خانوادگی کار میکرد. او به من چنین معلومات داد:« مردم در کوچه ها، در وسط میدان ها و پارک های شهر مواد مخدر استعمال میکردند. حتی یک روز هم بدون آن سپری نمی شد که کدام کسی از دکانداران یا عابرین را غارت نمی کردند».
بحران در جنوب پرتگال آغاز شد. در آن زمان اولیان، شهرک ماهیگیران در 31 میلی غرب سرحد با اسپانیا، دوران شگوفانی خود را سپری میکرد. آبهای ساحلی از خلیج قادیس تا مراکش از ماهی غنی بودند، توریزم در حال ترقی بود و بر تمام منطقه جنوبی الگاروی اسعار سرازیر میشدند. ولی در اواخر دهه به سواحل اولیان هیروئین وارد شد. در آن واحد قسمت از خاک دوست داشتنی پیریرا به یکی از نقاط عمده قاچاقچیان مواد مخدر در اروپا مبدل گشت: در آن وقت هر پرتگالی صدم با اعتیاد هیروئین مبارزه میکرد و در عین حال در جنوب این رقم از این هم بیشتر بود. رسانه های محلی به ارتباط مرگ و میر نسبت استعمال بیش از حد مواد مخدر و افزایش جنایات زنگ خطر به صدا درآوردند. شاخص های مرض ایدز در پرتگال به بلندترین حد در اتحادیه اروپایی رسیده بودند. دوکتور الوارو پیریرا مریضان ناامیدشده و خانواده های آنها و مردم را که وحشت زده بودند و راه خود را گم کرده بودند و به خاطر کمک استدعا میکردند، به خاطر می آورد.
او میگوید:« من در این کار، فقط به خاطر جهالت خود درگیر شدم».
اگر راست گفته شود، در آن وقت در جامعه جهالت حکمفرما بود. طی 40 سال موجودیت خود، رژیم استبدای که انتونیو سالازار در سال 1933 برقرار نموده بود، معارف را نابود ساخته بود، موسسات دولتی را تضعیف نموده بود و سن فراغت از مکتب را، با پیروی از استراتیژی فرمانبرداری مردم، پائین آورده بود. کشور بروی جهان خارج بسته بود. وقتیکه در سال 1974 کودتای نظامی به رژیم خاتمه بخشید، پرتگال بصورت ناگهانی بروی بازارهای خارجی گشوده شد و تحت نفوذ عوامل نو قرار گرفت. در رژیم گذشته در کشور نوشابه کوکاکولا ممنوع بود و برای اینکه سگرت لایتر داشت، اجازه نامه خاص ضروری بود. وقتیکه که به پرتگال چرس و بعداً هیروئین سرازیر شدند، کشور برای این کار آماده نبود.
دوکتور پیریرا میگوید، در سال 2001، بعد از دو دهه تخصص بی سابقه من در عرصه اعتیاد به مواد مخدر، پرتگال به اولین کشور در جهان مبدل گشت که نگهداری و استعمال تمام مواد مخدر را غیرجنایی ساخت. به جای آن که آنهایی را بازداشت کنند که به اتهام توزیع مواد مخدر دستگیر میکردند، به آنها هشدار میدادند، جریمه میکردند و یا اصلاً از آنها میخواستند که نزد کمیسیون محلی که از دوکتوران، وکلای مدافع و کارمند اجتماعی متشکل بود، حضور یابد، تا راجع به معالجه، کاهش اضرار و خدمات کمکی معلومات حاصل نماید که برای آنها قابل دسترسی بودند.
بحران تریاک بزودی ثبات یافت و در سال های بعد شاخص های مشکل آفرین، مربوط به استعمال مواد مخدر، مرض ایدز و مرض جگر، مرگ و میر نسبت استعمال بیش از حد مواد مخدر، جنایات که بنابر اعتیاد به مواد مخدر رخ میداد و تعداد زندانیان به شدت کاهش یافت.
در پرتگال به جای اقدامات جزایی کار تربیتی با معتادین را در پیش گرفتند و قوانین جزایی مربوط به استعمال مواد مخدره را تغییر دادند.
سطح ابتلا به مرض ایدز در سال 2000 — 2،104 مورد نو در هر میلیون نفر — تا 2،4 مورد در هر میلیون نفر در سال 2015 کاهش یافت.باوجود نتائیج محسوس که پرتگال در عرصه مبارزه با مواد مخدر بر آن دست یافته، کشورهای دیگر به خاطر پیروی از مثال آن از عجله کار نمی گیرند. مردم پرتگال در سال 1988 در مورد غیرجنایی ساختن مشکل اعتیاد به مواد مخدر، بلافاصله بعد از اولین اجلاس خاص اسامبله عمومی سازمان ملل متحد در مورد پرابلم جهانی مواد مخدر (UNgass)، اقدامات را روی دست گرفتند.
اجلاس (UNgass) به سطح عالی هر ده سال یکبار به منظور طرح سیاست واحد برای همه کشورهای عضو در مورد مواد مخدر با درنظرداشت تمایلات موجود در عرصه اعتیاد به مواد مخدر، امراض ناشی از آن، شست و شوی پول، تجارت مواد مخدر و زورگویی های اتحادیه های قاچاقبران مواد مخدر، برگزار میگردد. در اولین اجلاس که شعار آن «جهان بدون مواد مخدر: ما این کار را انجام داده میتوانیم» بود، کشورهای امریکای لاتین بر تجدید نظر بنیادی بر جنگ با مواد مخدر تاکید میکردند. در سال گذشته اجلاس غیرنوبتی (UNgass) برگزار شد، ولی انتظارات را که امید آن میرفت، برآورده نه ساخت — در سند نهایی هیچ یاداوری راجع به «کاهش اضرار» وجود نداشت.
ولف می نویسد، دوکتور پیریرا به من گفت:« برخورد دوکتوران در اینجا نسبت به معتادین نسبت به همکاران ما در شمال (پرتگال) تفاوت دارد. من مریضان را معالجه نمی کنیم. آنها خود را معالجه میکنند. وظیفه من — تلقین نمودن تغییرات لازم به آنها می باشد».