https://sputnik.af/20211205/ضیا-مسعود-گروه-طالبان-به-مک-غنی-به-قدرت-رسید-8376614.html
ضیا مسعود: گروه طالبان به كمک غنی به قدرت رسید
ضیا مسعود: گروه طالبان به كمک غنی به قدرت رسید
اسپوتنیک افغانستان
معاون حزب جمعیت اسلامی افغانستان نوشته است، که جرگه بزرگ همیشه به حیث یك مجلس عنعنوی در طول تاریخ سیاسی كشور، در حل مشكلات سیاسی و موضوعات کشوری، همواره به نفع... 05.12.2021, اسپوتنیک افغانستان
2021-12-05T17:54+0430
2021-12-05T17:54+0430
2021-12-05T17:55+0430
افغانستان
https://cdn1.img.sputnik.af/img/307/62/3076284_0:190:3649:2242_1920x0_80_0_0_f0f9b5d2430fc4efbaea4866a26cc211.jpg
به گزارش اسپوتنیک، احمد ضیا مسعود معاون حزب جمعیت اسلامی افغانستان در برگه رخنامه اش نوشته است، که جرگه بزرگ هرگز مردمی نبوده و نمایندگی از ارادهی سیاسی عام مردم نکرده است. در طول تاریخ كشور، زمامدارانی كه از طریق جنگ و استفاده از زور به قدرت رسیدهاند، از لویه جرگههای عنعنوی برای بدست آوردن مشروعیت كاذب استفاده غیر اخلاقی كرده اند. در دوره بیست سال گذشته نیز روسای جمهور كشور، از لویه جرگههای عنعنوی استفاده فرمایشی نموده و در راستای حفظ منافع خود شان كار گرفتند.او افزوده است، که ساختار لویه جرگه در قانون اساسی، به حیث یك نهاد سیاسی در طول بیست سال گذشته هرگز نتوانست اجزای تشكیل دهندهی خود را داشته باشد. عدم تشكیل شوراهای ولسوالی، علت اصلی عدم تشكیل این نهاد سیاسی شد. افغانستان كشوری است كه در طول صدها سال با بحران عدم مشروعیت ساختارها و شخصیت های سیاسی مقابل بوده است. این عدم مشروعیت، سبب انحصار قدرت، عقب ماندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شده است. زمامدارانی كه هیچ نوع احساس مسئولیت در برابر نهادهای سیاسی نمیكردند و هیچ نهاد سیاسی توان محدود ساختن قدرت آنان را نداشت، بر سرنوشت مردم مسلط شدند و رویکردشان بر ضد منافع جمعی بود. عقد قراردادهای خاینانه بدون در نظر داشت خواست مردم، یکی از اینگونه مسالهها بوده است كه نتایج بسیار ناگوار در زندگی جمعی مردم داشته است.او در ادامه نوشته است، که فقدان ساختار مسئول و تفكیك نهادها، به معنی نهادینه شدن استبداد سیاسی، زورگویی، قومگرایی، خویشخوری، ترویج فساد و صدها عامل بازدارندهی دیگر در مسیر ترقی و پیشرفت، شگوفایی فرهنگی و تمدنی می شود. به همین علت تاریخ كشور ما در طی سه قرن اخیر میدان مبارزات سیاسی خشونت آمیز، جنگ های خانوادگی، قبیلهای و فجایع بزرگ دیگر بوده است كه این فرهنگ ناپسندیده تا به حال باقی مانده است. در شرایط امروز، مشروعیت دولتها ارتباط مستقیم به انعكاس ارادهی سیاسی مردم در تشكیل ساختار سیاسی و حكومتهای كه در راس قدرت قرار میگیرند دارد. حكومت های كودتایی و گروههای كه به وسیلهی زور قدرت را غصب میکنند، غیر مشروع و غیر مردمی بوده و نمیتوانند از خواستههای یك ملت نمایندگی كنند؛ بخصوص گروه های ترویستی كه عامل بدبختی، قتل، وحشت، و نابودی موسسات ملی شدهاند.به گفتهی او، همه سیاسیون، احزاب سیاسی و شخصیت های ملی و جامعه بین المللی باید در صدد پیدا كردن یك راه حل بینادین برای حل مسالهی افغانستان باشند. تبلیغ راهحلهای موقت و یک جانبه، بدون اینكه نیازمندیها و خواسته های واقعی مردم را مد نظر داشته باشند راه به جایی نخواهد برد. مشروعیت بخشیدن به یك گروه ترویستی و همكاری با آن گروه، خیانت به آرزوهای دیرینه مردم افغانستان و نهادینه ساختن استبداد سیاسی، نظام های غیر مردمی و عقب ماندگی سیاسی است. زمینه های رشد اقتصادی، اجتماعی، تامین ثبات سیاسی و امنیت عمومی، تنها در موجودیت یك نظام سیاسی مردم سالار فراهم شده میتواند.به باور مسعود، تشکیل حكومت فراگیر كه ارادهی سیاسی مردم را تمثیل كند و منافع، مشارکت و حقوق برابر همه اقوام و مذاهب در آن تضمین باشد، میتواند کشور را از بحران کنونی نجات دهد. حكومت فراگیر به مفهوم اشتراك چند چهرهی تكراری در ساختار سیاسی نیست بلكه به معنای یک قرارداد جدید سیاسی است كه همه شهروندان کشور در همه سیاستها و مسایل كشور، سهم برابر داشته باشند. تامین حقوق شهروندی و حقوق سیاسی همگانی، نداشتن تبعیض قومی و مذهبی، از بین رفتن موضوع اقلیت و اكثریت، ایجاد یك كشور حقوقی متمدن تا همه شهروندان از حقوق سیاسی و مدنی مساوی برخوردار باشند از جمله مؤلفه های یك حكومت فراگیر است. یكی از كار كردهای حكومت فراگیر مساعد ساختن زمینهی مشاركت سیاسی گسترده مردم در تعیین سرنوشت سیاسی شان است. تنها حكومتهای انتخابی میتوانند اعضای حكومت را از میان حزب بر سر اقتدار یا ائتلاف سیاسیای كه انتخابات را برده باشد تعیین كنند، نه گروه های كه با زور و خشونت و كودتا به قدرت رسیده باشند.معاون حزب جمعیت در پایان به قدرت رسیدن گروه طالبان اشاره نموده و نوشته است، که طالبان به كمك اشرفغنی از طریق یك معامله به قدرت رسیده اند و خواست اکثریت مردم کشور و جامعهی جهانی مبنی بر انتقال مسالمت آمیز قدرت به یک دولت همه شمول را نادیده گرفتهاند. از اینرو، نه مشروعیت ملی دارند و نه از جانب جامعهی جهانی قابل پذیرش اند. تحمیل فشار بالای مردم و نادیده گرفتن حقوق اقوام، مذاهب، زبانها و تشکیل حکومت تک قومی، تک مذهبی، تک زبانی و تک جنسیتی، دور باطل کنونی را ادامه خواهد داد.یادآوری می کنیم، که گروه طالبان پس از گریز اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان در 15 اگوست وارد کابل شده و فردای آن پایان جنگ را اعلام کردند، اگرچه تاکنون در برخی ولایت ها جبهه مقاومت ملی افغانستان جنگجویان این گروه را هدف قرار می دهند.
https://sputnik.af/20170916/ضیا مسعود-رئیس جمهور-انتقاد-1674350.html
اسپوتنیک افغانستان
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
2021
اسپوتنیک افغانستان
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
خبرها
da_DA
اسپوتنیک افغانستان
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
https://cdn1.img.sputnik.af/img/307/62/3076284_202:0:3445:2432_1920x0_80_0_0_ad08fcc789e596bf3ffc4d1c0ea01d7b.jpgاسپوتنیک افغانستان
feedback.me@sputniknews.com
+74956456601
MIA „Rossiya Segodnya“
افغانستان
ضیا مسعود: گروه طالبان به كمک غنی به قدرت رسید
17:54 05.12.2021 (بازآوری شدن: 17:55 05.12.2021) معاون حزب جمعیت اسلامی افغانستان نوشته است، که جرگه بزرگ همیشه به حیث یك مجلس عنعنوی در طول تاریخ سیاسی كشور، در حل مشكلات سیاسی و موضوعات کشوری، همواره به نفع پادشاهان مستبد و مشروعیت بخشیدن به زمامداران و ساختارهای سیاسی غیر مردمی به كار گرفته شده است.
به گزارش اسپوتنیک، احمد ضیا مسعود معاون حزب جمعیت اسلامی افغانستان در برگه رخنامه اش نوشته است، که جرگه بزرگ هرگز مردمی نبوده و نمایندگی از ارادهی سیاسی عام مردم نکرده است. در طول تاریخ كشور، زمامدارانی كه از طریق جنگ و استفاده از زور به قدرت رسیدهاند، از لویه جرگههای عنعنوی برای بدست آوردن مشروعیت كاذب استفاده غیر اخلاقی كرده اند. در دوره بیست سال گذشته نیز روسای جمهور كشور، از لویه جرگههای عنعنوی استفاده فرمایشی نموده و در راستای حفظ منافع خود شان كار گرفتند.
او افزوده است، که ساختار لویه جرگه در قانون اساسی، به حیث یك نهاد سیاسی در طول بیست سال گذشته هرگز نتوانست اجزای تشكیل دهندهی خود را داشته باشد. عدم تشكیل شوراهای ولسوالی، علت اصلی عدم تشكیل این نهاد سیاسی شد. افغانستان كشوری است كه در طول صدها سال با بحران عدم مشروعیت ساختارها و شخصیت های سیاسی مقابل بوده است. این عدم مشروعیت، سبب انحصار قدرت، عقب ماندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شده است. زمامدارانی كه هیچ نوع احساس مسئولیت در برابر نهادهای سیاسی نمیكردند و هیچ نهاد سیاسی توان محدود ساختن قدرت آنان را نداشت، بر سرنوشت مردم مسلط شدند و رویکردشان بر ضد منافع جمعی بود. عقد قراردادهای خاینانه بدون در نظر داشت خواست مردم، یکی از اینگونه مسالهها بوده است كه نتایج بسیار ناگوار در زندگی جمعی مردم داشته است.
او در ادامه نوشته است، که فقدان ساختار مسئول و تفكیك نهادها، به معنی نهادینه شدن استبداد سیاسی، زورگویی، قومگرایی، خویشخوری، ترویج فساد و صدها عامل بازدارندهی دیگر در مسیر ترقی و پیشرفت، شگوفایی فرهنگی و تمدنی می شود. به همین علت تاریخ كشور ما در طی سه قرن اخیر میدان مبارزات سیاسی خشونت آمیز، جنگ های خانوادگی، قبیلهای و فجایع بزرگ دیگر بوده است كه این فرهنگ ناپسندیده تا به حال باقی مانده است. در شرایط امروز، مشروعیت دولتها ارتباط مستقیم به انعكاس ارادهی سیاسی مردم در تشكیل ساختار سیاسی و حكومتهای كه در راس قدرت قرار میگیرند دارد. حكومت های كودتایی و گروههای كه به وسیلهی زور قدرت را غصب میکنند، غیر مشروع و غیر مردمی بوده و نمیتوانند از خواستههای یك ملت نمایندگی كنند؛ بخصوص گروه های ترویستی كه عامل بدبختی، قتل، وحشت، و نابودی موسسات ملی شدهاند.
به گفتهی او، همه سیاسیون، احزاب سیاسی و شخصیت های ملی و جامعه بین المللی باید در صدد پیدا كردن یك راه حل بینادین برای حل مسالهی افغانستان باشند. تبلیغ راهحلهای موقت و یک جانبه، بدون اینكه نیازمندیها و خواسته های واقعی مردم را مد نظر داشته باشند راه به جایی نخواهد برد. مشروعیت بخشیدن به یك گروه ترویستی و همكاری با آن گروه، خیانت به آرزوهای دیرینه مردم افغانستان و نهادینه ساختن استبداد سیاسی، نظام های غیر مردمی و عقب ماندگی سیاسی است. زمینه های رشد اقتصادی، اجتماعی، تامین ثبات سیاسی و امنیت عمومی، تنها در موجودیت یك نظام سیاسی مردم سالار فراهم شده میتواند.
به باور مسعود، تشکیل حكومت فراگیر كه ارادهی سیاسی مردم را تمثیل كند و منافع، مشارکت و حقوق برابر همه اقوام و مذاهب در آن تضمین باشد، میتواند کشور را از بحران کنونی نجات دهد. حكومت فراگیر به مفهوم اشتراك چند چهرهی تكراری در ساختار سیاسی نیست بلكه به معنای یک قرارداد جدید سیاسی است كه همه شهروندان کشور در همه سیاستها و مسایل كشور، سهم برابر داشته باشند. تامین حقوق شهروندی و حقوق سیاسی همگانی، نداشتن تبعیض قومی و مذهبی، از بین رفتن موضوع اقلیت و اكثریت، ایجاد یك كشور حقوقی متمدن تا همه شهروندان از حقوق سیاسی و مدنی مساوی برخوردار باشند از جمله مؤلفه های یك حكومت فراگیر است. یكی از كار كردهای حكومت فراگیر مساعد ساختن زمینهی مشاركت سیاسی گسترده مردم در تعیین سرنوشت سیاسی شان است. تنها حكومتهای انتخابی میتوانند اعضای حكومت را از میان حزب بر سر اقتدار یا ائتلاف سیاسیای كه انتخابات را برده باشد تعیین كنند، نه گروه های كه با زور و خشونت و كودتا به قدرت رسیده باشند.
معاون حزب جمعیت در پایان به قدرت رسیدن گروه طالبان اشاره نموده و نوشته است، که طالبان به كمك اشرفغنی از طریق یك معامله به قدرت رسیده اند و خواست اکثریت مردم کشور و جامعهی جهانی مبنی بر انتقال مسالمت آمیز قدرت به یک دولت همه شمول را نادیده گرفتهاند. از اینرو، نه مشروعیت ملی دارند و نه از جانب جامعهی جهانی قابل پذیرش اند. تحمیل فشار بالای مردم و نادیده گرفتن حقوق اقوام، مذاهب، زبانها و تشکیل حکومت تک قومی، تک مذهبی، تک زبانی و تک جنسیتی، دور باطل کنونی را ادامه خواهد داد.
یادآوری می کنیم، که گروه طالبان پس از گریز اشرف غنی رئیس جمهور پیشین افغانستان در 15 اگوست وارد کابل شده و فردای آن پایان جنگ را اعلام کردند، اگرچه تاکنون در برخی ولایت ها جبهه مقاومت ملی افغانستان جنگجویان این گروه را هدف قرار می دهند.