افغانستان "پل ارتباطی" برای آسیا، ازبکستان از ایجاد این پل چه میخواهد؟
© @https://twitter.comوزیر خارجه ازبکستان:دولت طالبان جایگاه بینالمللی خود را پیدا خواهد کرد
© @https://twitter.com
عضو شوید
پس از سه کشور پاکستان، چین و قطر، کشوری که بیشترین روابط و تعامل را با سران طالبان دارد، ازبکستان است. این کشور که برای رسیدن به نقطه اوج اقتصادی در آسیای میانه با دیگر همسایگانش به شدت در رقابت است، به افغانستان به عنوان بازاری مینگرد که ممکن است مزایای اقتصادی و امنیتی بسیاری برایش داشته باشد.
مرگ اسلام کریموف، رئیسجمهور خودکامه و منزوی ازبکستان، در سال 2016 و به قدرت رسیدن شوکت میرضیایف در آن کشور، تحول بزرگی در روابط ازبکستان با همسایگانش در پی داشت. کریموف بهندرت به کشورهای همسایه سفر میکرد و دادوستد اقتصادی ازبکستان با دیگر کشورها نیز محدود بود. او شرایط سختی برای سرمایهگذاران خارجی وضع کرده بود و حتی سیاحان خارجی بهسادگی نمیتوانستند به این کشور سفر کنند.
اکنون از تسلط طالبان بر افغانستان کمتر از دو ماه میگذرد، اما در این مدت تماسها و ملاقاتهای زیادی میان مقامهای ازبکستان و سران طالبان انجام شده است. در تازهترین مورد فرهاد آرزیف معاون وزیر خارجه ازبکستان گفت که ازبکستان قصد دارد نقش "پل ارتباط" در تقویت روابط بین آسیای مرکزی و جنوبی را به افغانستان بازگرداند.
آرزیف گفت: "ازبکستان به ثبات و توسعه اقتصادی و اجتماعی در افغانستان، معاونت می کند تا این کشور به عنوان پلی برای تقویت روابط بین آسیای مرکزی و جنوبی مبدل گردد."
- صحبت بر سر کدام پروژه ها مطرح است؟ آیا در حال حاضرامکان براه انداختن چنین پروژه های موجود است؟ در حالی که هیچ کشور طالبان را به رسمیت نشناخته، چگونه می توان این پروژه ها راه اندازی کرد؟
محمدعلی مشعل کارشناس مسایل اقتصادی افغانستان در صحبت با اسپوتنیک میگوید، افغانستان طی 20 سال گذشته و تا آواخر حکومت اشرف غنی، یک کشور نیازمند به کمک های جامعه جهانی بوده است.
یکی از دست آورد های حکومت پسین، همگرایی نسبی با کشور های همسایه و منطقه است. از آنجا که افغانستان یک کشور نیازمند به کمک و منابع پولی جامعه جهانی بوده و است، حکومت اشرف غنی تلاش باید میکرد تا به نحوی سر پا ایستاد شود.
«از عواملی که می توانست در دراز مدت اقتصاد افغانستان را تمویل بکند، موقعیت جغرافیایی افغانستان است. کشور ما به میتواند چهارراه ترانزیتی برای لوله گاز تاپی، پروژه های انتقال برق ویا هم پروژه ها برای فرستادن انرژی به کشورهای آسیای میانه که تا هنوز هم در باره آنها صحبتی نشده، باشد. افغانستان می توانست از این موقعیت استفاده کند و برای دستیابی به این هدف نیازمند یک همگرایی منطقه ای بود.»
به گفته این آگاه مسایل اقتصادی، در این آواخر همگرایی منطقوی که براساس اجرای آن پروژه های بزرگ ملی مانند پروژه کاسا -1000 پروژه تاپی، خط آهن آقینه - ازبکستان ازجمله پروژه های بود که میتوانست همگرایی نسبی را تقویت کند و مصداق های مفاد اقتصادی دو طرف برای ایجاد چنین همگرایی شود، حالا همه اینها در هالهی از ابهام قرار گرفته است.»
در همین حال کارشناس اقتصادی می گوید: این که ازبکستان ادعا کرده که می تواند افغانستان را به آسیای مرکزی و جنوبی وصل کند به نظر من یک حرف تکراری است زیرا روی این پروژه ها قبلا فکرشده بود، ولی تا هنوز اجرا نشده است.»
به گفته وی برای مستعد شدن به اجرای چنین پروژه های بزرگ، لازمه اش این است که افغانستان به ثبات برسد. اما اگر ثبات نباشد، چگونه میتوان به آینده همچو روابط و استفاده از مزیت های این همگرایی خوشبین بود؟
«حکومت طالبان نشان می دهند که دیپلماسی شان فعال است که حد اقل در بعد رسانه ای می تواند اهمیت داشته باشد، ولی اگر ما بخواهیم اهمیت آماری و عملی این پروژه ها و منابع را در اقتصاد نشان بدهیم، این یک عالم اما و اگر های را در ذهن خلق می کند و این امر می رساند که بدون در نظر داشت ثبات و منابع، نمیتوان از مزیت های چنین همگرایی استفاده کرد.»
آقای مشعل در خصوص به رسمیت نشناخته شدن طالبان و تأثیر آن بر اقتصاد افغانستان میگوید، یکی از مشکلات جدی همین است. اینجا ابعاد سیاسی به رسمیت شناختن طالبان مطرح است. تا زمانی که حکومت طالبان به رسمیت شناخته نشود، سایر کشور ها از لحاظ اقتصادی نمی توانند با حکومت طالبان مراودات مالی داشته باشند.
«پروژه های بزرگ یکی از لازمه هایش پول است که افغانستان قطعاَ استعداد تهیه همچون پول را ندارد، و کشور های دیگر هم نمی توانند بدون به رسمیت شناختن افغانستان، از یک گروه حمایت کنند. که من فکر می کنم زیاتر اینجا صحبت های سفارشی توسط لابی ها از آدرس طالبان صورت میگیرد، که این به نوبه خود به نحوی خوشبینی را برای سرپا نگه داشتن اقتصاد افغانستان خلق میکند، تا یک مشوقی برای به رسمیت شناخته شدن دولت طالبان گردد.»
کارشناس میگوید، واقعیت این است که تا قبل از به رسمیت شناخته شدن طالبان نظریات جدی و محکمی در راستای ایجاد پروژه های که باعث همگرایی بین افغانستان و دیگر کشور ها شود نمی توان ارائه کرد.
«بصورت جدی چیزی که به نفع حکومت طالبان و مردم افغانستان است و از آن باید استفاده شود این است که پیشرفت دستگاه دیپلماسی افغانستان چه در بخش سیاست و چه در بخش اقتصاد سیاسی باید به نقطه صفری نرسد. علاوه بر آن خوب است که حکومت طالبان پروژه های را که نظریات تخنیکی در مورد آنها ارائه شده و امکان سنجش عملی شان صورت گرفته، را ادامه بدهد، در غیرآن فروپاشی اقتصاد متصور است، اما لازمه ابتدایی تمام این اقدامات، به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان است، تا سرمایه گذاران و در ابعاد بزرگتر کشور ها روی زیربناهای افغانستان سرمایه گزاری بکنند.»
گفتنی است،افغانستان بازار خوبی برای تامین منافع اقتصادی و امنیتی ازبکستان است. افغانستان برای کشوری مانند ازبکستان، که حکومت آن به مسائلی همچون حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی بیان، و حقوق اقوام اهمیتی نمیدهد، بازار خوبی در این منطقه برای تامین منافع اقتصادی و امنیتیاش است. برخلاف تاجیکستان که به دلیل موضعگیریاش در مورد کابینه تکقومی طالبان در رویارویی با آنان قرار گرفته است، ازبکستان اکنون به یکی از چراغهای سبز برای طالبان بدل شده است.
طالبان که به مشروعیت بینالمللی نیاز دارند و از هر ابزار ممکن استفاده میکنند تا توسط کشورها به رسمیت شناخته شوند، به ازبکستان به عنوان دوستی قابلاعتماد چشم دوختهاند.