ویکتور موراخوفسکی در مطلب می نویسد، ارقام تکان دهنده عنعنوی از گزارش رسانه های سیاره در این باره برمی آیند که چه کسی به چه کسی نزدیکتر است. بطور مثال، روزنامه گاردین (The Guardian) گزارش می دهد كه دارایی 22 تن از ثروتمندترین افراد روی زمین از املاك تمام 325 میلیون زن افریقایی (در افریقا كه در آن 1.326 میلیارد نفر ساكن است، تنها یك چهارم این رقم را زنان تشکیل میدهند، اما، ظاهراً، صحبت فقط در مورد بزرگسالان مطرح است) بیشتر است.
نشریه The Times Times، به نوبه خود، به این واقعیت توجه مبذول می دارد که یک درصد از ثروتمندان هندی (تقریبا 1.3 میلیون نفر) چهار برابر ثروتمندتر از 70 درصد فقیرترین هموطنان (953 میلیون نفر) هستند.
از واقعیت های دیگر تکان دهنده به گفته Oxfam میتوان حقایق ذیل را یاداوری کرد:
- 2153 میلیاردر روی زمین از 60% باشندگان زمین یا 4.6 میلیارد نفر جمعیت ثروتمندتر هستند.
- تقریبا نیمی از بشریت روزانه به تقریباً 5.5 دالر زندگی می کنند (یعنی کمتر از 10 هزار و 500 روبل در ماه)؛
-735 میلیون باشنده زمین در فقر شدید زندگی می کنند و بسیاری از آنها در محاسبه پلان شده شامل نه شده (آنها در فقر شدید با 2.16 دالر در روز یا کمی بیشتر از چهار هزار روبل در ماه زندگی میکنند).
- نابرابری جنسی وجود دارد - مردان در جهان 50% بیشتر از زنان عاید دارند.
و غیره
... البته با همه این ارقام باید با خردمندی رفتار کرد. زندگی با ده هزار روبل "اسمی" در ایسلند به هیچ وجه با زندگی با آن در اوگاندا برابر نیست. در هر صورت، بیست مرد بسیار ثروتمند روی زمین واضحاً از 325 میلیون زن افریقایی کمتر می خورند، و همچنین لباس های کمتری خریداری می کنند، پول کمتر برای تفریح، اتومبیل، مسافرت و متر مربع ساحه زندگی صرف می کنند. به عبارت دیگر، صحبت عدم تناسب ثروت را نباید به طور خودبخود به حجم مصرف منتقل کرد.
یکی از عواملی که باعث نگرانی نابرابری رو به افزایش می شود، افزایش سن جمعیت و افزایش تعداد افرادی است که با کنار گذاشتن کار به مراقبت نیاز دارند. در اینجا این رقم واقعاً می تواند تکان دهنده باشد: اگر در سال 2015 تعداد چنین افراد در روی زمین 2.1 میلیارد نفر بود، در سال 2030 این تعداد به 2.3 میلیارد خواهد رسید.
و ما باید در این باره با جزئیات بیشتری صحبت کنیم. واقعیت این است که حدود بیست و پنج سال پیش، هنگامی که کشورهای نیم کره شمالی به دلیل پایین بودن سطح تولد برای اولین بار با چشم انداز کاهش جمعیت روبرو شدند و این سؤال پیش آمد که "چه کسی در کارخانه های ما کار خواهد کرد و از افراد مسن ما مواظبت کند"، به آن پاسخ سریع و تسکین دهنده پیدا کردند.
پاسخ چنین بود: مهاجران از کشورهای فقیر در کارخانه ها کار خواهند کرد و خود کارخانه ها اتوماتیک تر می شوند. پرستاران نیز از کشورهای فقیر خواهند بود. در آنجا هنوز مثل خرگوش ها تکثر میکنند. بنابراین دستان جوان مستعد کار برای کل دنیا کافی خواهد بود. به عبارت دیگر، فقر باعث می شود که افراد فقیر را استخدام کنیم و ما، اروپایی ها و امریکای شمالی، به شکل ملت اجاره کننده خواهیم بود که نیروی ارزان کار را وارد می کنیم.
به طور کلی، همانطور که خبرساز اصلی کشور چند روز پیش اعلام کرد، سرنوشت روسیه، چشم انداز تاریخی آن به این بستگی دارد که تعداد ما چقدر خواهد بود، به چه تعداد اطفال در یک سال، در پنج، ده سال در خانواده های روسی تولد خواهند شند، آنها چگونه بزرگ خواهند شد، چه کسی خواهند شد .
به این نکته باید افزود که نه تنها سرنوشت روسیه به طور کلی بلکه سرنوشت هر شهروند جداگانه به طور خاص به این بستگی دارد که جمیعت ما چند نفر خواهد بود. و شهروندان عموماً بر این بخش از سرنوشت خود مسلط هستند.