تحلیلگران مرکز مطالعات افغانستان معاصر به این نتیجه رسیده که خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان و پروسه مذاکره بین نمایندگان واشنگتن و طالبان قوی ترین فشار سیاسی بر دولت و سیستم سیاسی افغانستان می باشد که در 17 سال گذشته بوجود آمده است.
در گزارش تحلیلی تحت عنوان «افغانستان بعد از خروج نیروهای خارجی:ارزیابی ها و سناریوهای احتمالی انکشاف اوضاع سیاسی» گفته شده:"گفتن این فعلاً دشوار است که آن (حکومت) این تکان ها را چگونه تحمل خواهد کرد و نیروهایی که سالها در میدان نبرد با یکدیگر مقابله کرده اند، تا چه حد برای سازش های واقعی و جستجوی فرمولها برای آشتی ملی، آماده خواهند بود".
تحلیلگران مرکز مطالعات افغانستان معاصر چند سناریوی احتمالی آینده سیاسی افغانستان را بعد از خروج نیروهای ایتلاف غربی از کشور فرمولبندی نموده اند.
سناریوی 1. جنگ نو داخلی
خروج نیروهای امریکا و ناتو از افغانستان فشار از جانب «طالبان»* را بر نظام دولتی کشور تقویت خواهد کرد و واکنش جوابیه گروپ های حاکم اداری-سیاسی و مقامات عالی نظامی در کابل را تحریک خواهد کرد. چند فکتور به نفع چنین فرضیه گواهی میدهد.
اول اینکه، طالبان از حذف نمودن تاپه «دست نشانده» از حکومت امتناع می ورزند و تفهیم میکنند که آینده سیاسی آن را، آن هم در کدام ایتلاف با «طالبان»، مشاهده نمی کنند. لغو حکومت کابل در عمل، احتمالاً، به تخریب مصالحه موجود بین مقامات عالی افغان، قواعد و عملکرد سیستم مبارزه به خاطر قدرت در کشور منجر خواهد شد.
دوم اینکه، امتناع طالبان از به رسمیت شناختن قانون اساسی موجود افغانستان، طبق ارزیابی یک عده کارشناسان، در واقعیت امر بطور کل به معنی امتناع رهبری شورشیان از به رسمیت شناختن هرگونه قانون اساسی در کشور می باشد. چنین شناسایی با موازین شریعت به آن تعبیر که تا به حال نظریه پردازان و رهبران طالب از آن پیروی میکنند، در تضاد می باشد. به این ترتیب، اساس برای این پیشبینی وجود دارد که در صورت تصاحب قدرت در افغانستان «طالبان» سیستم دولتی-سیاسی بوجود آمده طی 17 سال را کاملا دیمونتاژ خواهند کرد.
سوم اینکه، نمایندگان تحریک طالبان در محضر عام راجع به قصد انحلال ساختارهای موجود نظامی اعلام میدارند که، به عقیده یه عده تحلیلگران مرکز مطالعات افغانستان معاصر، سفارش سیاسی از جانب اسلام آباد می باشد که جهت تضعیف اعظمی افغانستان از نقطه نظر نظامی تلاش می ورزد. بخش قابل ملاحظه نظامیان افغان به این ارتباط نه تنها از برکناری های کتلوی، بلکه مجازات خونین – به مثابه انتقام به خاطر شرکت در عملیات جنگی بر ضد طالبان – هراس دارند.
همه این عوامل به شکل گیری یک جنبش سیاسی نسبتاً گسترده و آشتی ناپذیر مقاومت در برابر بازگشت طالبان کمک خواهد کرد. اساس چنین جنبشی را احتمالاً افسران نسبتاً جوان اردو، وزارت امور داخله و ادارات امنیتی و همچنین سیاستمداران و بازرگانان نماینده اقوام غیرپشتون تشکیل خواهد داد. احتمالاً، در حال حاضر در سال های 2019-2020 ممکن، نشانه های تشکیل ائتلاف اجتماعی - سیاسی جدید ضد طالبان بوجود آیند و رهبران آینده آن مشخص خواهند شد. وقتیکه روشن شود که روند خروج نیروهای امریکایی از افغانستان غیرقابل بازگشت است، فعالان جنبش ضد طالبان جستجوی منابع برای سازماندهی مقاومت از جمله در کشورهای منطقه آغاز خواهند کرد.
برخی از دول منطقه ای که به انکشاف چنین سناریوی علاقمند می باشند، جهت نفوذ باهم رقابت خواهند کرد. آنها از درگیری بین طالبان و ائتلاف ضد طالبان به عنوان بستری برای پیشبرد جنگ ترکیبی با همدیگر در خاک افغانستان استفاده خواهند کرد.
سناریو 2. دستیابی به سازش سیاسی و تشکیل دولت موقت
این سناریو در صورت موفقیت کامل برنامه مذاکرات «طالبان» و زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه ایالات متحده، محتمل به نظر می رسد. طبق اطلاعات فاش شده، این برنامه شامل چند مرحله است و پس از خروج عملی نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، اعلام آتش بس سراسری و آتش بس بین شورشیان و دولت کابل پیشبینی میکند. قدم بعدی باید تشکیل دولت موقت و مذاکرات در مورد شکل جدید ساختار دولتی-سیاسی کشور باشد.
هنوز روشن نیست که این توافقات تا چه قابل دستیابی خواهند بود: جامعه جهانی تجربه واقعی مثبت تعامل با طالبان را ندارد، بنابراین مشخص نیست که شورشیان چقدر آماده سازش، رعایت وعده های خود و انجام تعهدات خود هستند. برخی از کارشناسان CISA این احتمال را رد نمی کنند که روند فعلی مذاکرات صلح ممکن فقط یک ذرنگی نظامی طالبان باشد که به این ترتیب اصلاً می خواهند خروج نیروهای خارجی را از افغانستان تسریع کنند، تا بعداً نابودی بی قید و شرط رقبای سیاسی خود را آغاز کنند.
با وجود این فعلاً احتمال دستیابی به یک سازش ملی در افغانستان وجود دارد، دقیقاً مانند راه اندازی مجدد سیستم دولتی-سیاسی (از طریق تشکیل دولت موقت انتقالی)".