آغاز یک دورۀ درخشان
شاید با نام جوانمرد پاییز همه آشنا باشیم، کسی که در کمترین سن، روی فرش سرخ اسکار قدم گذاشت و فیلمی که او در آن بازی کرده بود، نامزد جایزه اسکار شد. جوانمرد پاییز سینماگر نوجوان افغانستان با نقشآفرینی در فیلم «خاک و خاکستر» در حالی که چهار سال بیشتر نداشت، نشان داد که «کوچکترین هنرمندِ بزرگ» است. وی در رابطه به آغاز فعالیت هنری و موفقیتهای بزرگ بعدیاش در گفتگوی ویژه با م. سرمست، خبرنگار اسپوتنیک گفت:
«از آنجایی پدرم از جمله دستاندر کاران سینما بود و همچنین کاکایم نیز دراین عرصه فعالیت داشت و در کل من در یک خانواده سینمایی و فرهنگی به دنیا آمدم و بزرگ می شدم، لذا واضح است که از هنر سینما دور نبودم. همین بود که از کودکی به هنر سینما، رو آوردم. از همان ایام خُردسالی به فیلم ساختن و بازیگری علاقهمند بودم و وقتی فیلمهای خارجی را میدیدم، دوست داشتم خودم یک بازیگر باشم و مثل آنها نقشآفرینی کنم. دو و نیم ساله بودم که برای اولینبار در فیلمی«الماس شرق» که فلمی از زندگی احمد ظاهر فقید بود، به کارگردانی جوانشیرحیدری، نقش بازی کردم. آنزمان در تاجیکستان مهاجر بودیم و خانوادهام مرا زیاد تشویق کردند. آن تجربه و تشویق، انگیزهیی شد تا بتوانم موفقیتهای بزرگتر بهدست بیاورم و یک بازیگر خوب شوم».
نخستین فیلمی که جوانمرد در آن بازی کرد، بیش از بیست جایزۀ سینمایی به دست آورد:
«پنج ساله بودم عتیق رحیمی، میخواست فیلم «خاک و خاکستر» را بسازد و هنوز بچۀ خُردسالی که باید در این فیلم نقش میآفرید را پیدا نکرده بود. بالاخره عتیق رحیمی به مشورۀ پدرم و پس از آزمایشی را که من گذراندم، مرا انتخاب کرد و این فیلم ساخته شد و بیش از بیست جایزۀ بینالمللی را به دست آورد و من هم نام نشانی در میان مردم خود و مردم جهان به دست آوردم».
او در هفتسالگی، تبدیل به خردسال ترین کارگردان افغانستان شد:
«در هفتسالگی، خودم یک فیلم کوتاهِ هفتدقیقهیی به نام «بد» ساختم و کارگردانی کردم. سپس در فیلم «جنگ تریاک» ساختۀ صدیق برمک نقش آفریدم. بعد از آن، در فیلم «من اسپ میخواهم نه زن» که ساختۀ پدرم همایون پائیز بود، نقش خوبی داشتم و فیلم چندین جایزه جهانی را بدست آورد. در آخرین فیلمی هم که کار کردم و این فیلم موفقیت و بازتاب گستردهیی داشت، «بچههای بزکشی» بود».
«کاندیدا شدن در جایزۀ اسکار، یک موفقیت بزرگ بود»
فیلم «بچههای بزکشی» که فیلم مشترکی بود بین هنرپیشههای افغانستان، هنرپیشههای امریکایی و کانادایی. تهیهکننده فیلم، اریل نصر فیلمساز افغان — کانادایی است که طرح اولیه بچههای بزکشی نیز از او بوده است. کارگردان فیلم، سام فرینچ فیلمساز امریکایی بود:
«در این فیلم من و فواد محمدی، نقش های مرکزی را بازی کردیم. خوشبختانه این فیلم توانست یک موفقیتِ بزرگ را بهدست آورد؛ در جایزۀ اسکار نامزد شد و من با فواد محمدی به امریکا دعوت شدم. اما در نهایت نتیجه این بود که موفق به دریافت جایزۀ اسکار نشدیم و یک فیلم امریکایی این جایزه را بهدست آورد. اما باید گفت که خودِ کاندیدا شدن در جایزۀ اسکار یک موفقیت بود. این یک افتخار بزرگ بود که فیلمِ ما در اسکار نامزد شد؛ زیرا این اولین فیلمی بود که از افغانستان نامزد دریافت این جایزۀ مهم میشد. بسیاری کشورها کوشش کردهاند که فیلمهایشان در جایزۀ اسکار نامزد شود، ولی موفق نشدهاند؛ از اینرو میتوان پی برد که خودِ نامزد شدن به اسکار، بزرگترین موفقیت برای ما بود. پس از فیلم بزکشی، آخرین فیلمی را که پائیز در آن نقش بازی کرد، فیلم «سیمرغ آتشین» به کارگردانی سینماگران چینایی بود که تا امروزمتاسفانه به دلایل نامعلومی اکران نشده است».
جوامرد پاییز چرا سینما را ترک کرد؟
جوانمرد پاییز پس از بازی در فیلم «سیمرغ آتشین» تصمیم به کنار رفتن از سینما گرفته است:
«پس از فیلم «بچه های بزکشی» و آخرین فیلمی که اکران نشد، تصمیم گرفتم که کار سینما را کم کنم، تا اینکه بلاخره یک سلسله چالشهای درون کشوری مرا مجبور به ترک سینما ساخت. در این مدت پیشنهاد های زیادی از سینماگران کشور و خارج از جمله سینمایی هند دریافت کردم اما، نخواستم که در آنها نقش بازی کنم.»
وی وضعیت سینمای افغانستان را مساعد نمیداند:
«هنر سينماى افغانستان برخلاف سينماهاى پيشرفتهٔ جهان، هنوز تبديل به صنعت نشده است و راه طولانىاى را تا بدانجا در پيش دارد.
براى صنعتى شدن سينما، بايد در اين عرصه سرمايهگذارى صورت بگيرد و سينما از حالت وابستگى به دولت بيرون شود».
به باور جوانمرد پاییز، سینما نیز مثل دیگر عرصهها در افغانستان زیر اثر کشورهای قدرتمند قرار دارد:
«ما برای ساختن فیلم با مشکلات زیادی مواجه بودیم و هستیم. اکثر فیلم ها توسط خارجی ها ساخته می شود. در افغانستان و تمام کشورهای دیگر که زیر ظلم و ستم قرار دارند، نه تنها عرصه هنر شان، بلکه تمام عرصه های زندگی و سرگرمی شان، تحت تأثیر کشور های قدرتمند قرار دارد. مثلا برای ساختن فیلم ما باید از کشور قدرتمند پول بگیریم، فیلم باید تحت کنترل پول دهنده ساخته شود و در کل اگر فیلم، خلاف میل قدرتمند واقع شود، در نطفه خنثا میگردد. در کشور ما چندین فیلم ساخته شد، که به دلیل سانسور از سوی کشورهای دیگر و قدرتهای داخلی و بیرونی، منتشر نشد».
«متاسفانه زندگی روزمره ما مردم افغانستان، وابسته به قدرتهای بزرگ است، و من به عنوان شهروند و از همه اولتر به عنوان یک انسان، وقتی می بینم که در سرزمینم حتا اجازه حرکت به میل خودم ممکن نیست، به این فکر شدم که هموطنم بیش از هر چیز دیگر، نیاز به عدالت دارد. مردم نیاز دارند تا کسانی پیدا شود تا در برابر ظلم جهانی و "حاکم در کشور" بایستد. ورنه ما هرقدر فیلم تولید کنیم، مایه سرگرمی مردم شده و از ریشهای که مردم ما را می رنجاند بدور میرویم».
البته جوانمرد پاییز امکان بازگشتش به سینما در آینده را رد نمیکند:
«با وجود آنکه اکنون از سینما تا اندازهای دور هم شدهام، به این فکر هستم که از سینما برای بیدار ساختن تودههای کشورم به عنوان یک وسیله استفاده کنم و فیلم هایی را آماده بسازم تا در بیداری مردمم تاثیر گذار باشد، باشد که مردم سرزمینم در مقابل ظلمی که در داخل وجود دارد، و هم ظلمی که از بیرون بالای ما تحمیل میشود، ایستادگی و مقاومت را یاد بگیرند. امروز بزرگترین دلیلی که مرا از سینما بدور ساخته اینست که هم وطنم آزادی ندارد وعدالت دراین کشور موجود نیست. برای اینکه این دو مسأله تأمین شود، تصمیم دارم گاه گاهی از طریق سینما کار روشنگرانه در میان مردمم داشته باشم. جهت بدست آوردن هدفی را که اکنون من دنبال می کنم و برای باخبری و آشنایی بهتر با درد مردمم، سفر های زیادی به نکات مختلف کشورم داشتم. در اعتراضات و بلند کردن صداهای عدالتخواهانه در صف مقدم قرار دارم. کتاب میخوانم و تاریخ را مطالعه میکنم».
امیدواری برای اینکه ستارۀ روشن سینمای افغانستان به صحنه بازگردد وجود دارد و میتوان منتظر فیلمهایی تازه از وی بود که خودش آنها را «روشنگرانه» میخواند.