هرچیز — عدم دقت در پلان گذاری، ارزیابی نادرست و انگشت لرزان بالای ماشه — میتواند آنها را در وضع ناخوش آیند قرار دهند. خبرگزاری «ریا نووستی» راجع به ناکامی های پر سروصدای قطعات ویژه کشورهای مختلف معلومات میدهد.
قوای ممتاز اردوی امریکا، دسته اول استفاده خاص «دلتا»، در تاریخ 24 اپریل سال 1980 جهت نجات 53 گروگان از سفارت امریکا در تهران که در نوامبر سال 1979 به اسارت گرفته شده بودند، تلاش نمود. مساعی دیپلوماتیک حکومت به حل بحران منجر نه شد. و پنتاگون در مورد بکاربرد قطعه «دلتا» که در آن وقت به هیچکس معلوم نبود و در سال 1977 طبق شکل و مثال قطعه افسانوی انگلیسی SAS ایجاد شده بود، فیصله نمود. ولی تجربه جنگی عملیات قطعه به موفقیت نه انجامید.
طبق پلان عملیات که به نام هیبتناک «چنگال عقاب» مسمی شده بود، افراد قطعه ویژه باید از طیارات C-130 در پایگاه متروک هوایی انگلیس در صحرا پیاده میشدند. به همانجا از کشتی طیاره بردار در خلیج فارس هشت هلیکوپتر RH-53D پرواز میکردند. بعد از پیاده شدن «دلتا» و سوخت گیری اضافی «هلیکوپترها» طیارات «هیرکولیس» باید بر می گشتند و هلیکوپترها — نیروی ویژه را باید به مخفی گاه در نزدیک تهران انتقال میدادند و در محل از قبل تعیین شده انتظار می کشیدند. بعداً پیشبینی میشد که نیروی اوپراتیفی «دلتا» که در موترهای باربری آماده شده توسط CIA به سفارت حرکت میکردند، کنترول آن را باید به دست می گرفتند و گروگانان و افسران را باید هلیکوپترها از میدان فوتبال در نزدیکی تخلیه میکردند.
سناریوی هالیوود در آغاز با شکست مواجه شد. یکی از شش هلیکوپتر مستقیماً در نزدیک کشتی طیاره بردار نسبت شکستن پره چرخ در آب سقوط نمود. هلیکوپتر دوم در طوفان ریگی راه را گم کرد و به برگشت مجبور شد. شش هلیکوپتر باقیمانده خود را تا پایگاه رساندند و به تعقیب طیارات «هیرکولیس» بر زمین نشستند. اما پایگاه، طوریکه معلوم گردید، در پهلوی شاهراه مزدحم قرار داشت — گروپ را کشف کردند. بعداً حوادث ناگوار ادامه یافت: پره چرخ یکی از هلیکوپترها با طیاره سوخت گیری تصادم کرد و هردو (هلیکوپتر و طیاره) منفجر شدند.
هشت تن از افراد نیروی ویژه و اعضای عمله جابجا هلاک شدند و گروپ از تمام مواد سوخت محروم گردید. در نتیجه «دلتا» را مجبوراً در طیارات باقیمانده سالم «هیرکولیس» نجات دادند و پنج هلیکوپتر با تانکی های خالی را در صحرا بجا گذاشتند.
تیرباران مونشن
صفحه شرم آور در تاریخ ادارات استخباراتی جرمنی، بدون تردید، — عملیات در باره آزداسازی گروگانان در المپیای مونشن در سال 1972 محسوب میشود. سازمان افراطی فلسطینی «سپتمبر سیاه» اعضای تیم اسرائیل را به گروگان گرفتند. افراد مسلح آزادسازی همرزمان خود از زندان های اسرائیل مطالبه میکردند، ولی تل ابیب از مذاکرات با تروریستان امتناع ورزید. مجبوراً نیروی ویژه آلمان که تجربه کافی برای انجام چنین عملیات پیچیده نداشت، بکار گرفته شد.
به اساس مطالبه افراطیون آنها را یکجا با گروگانان بسته شده با دست و پا در دو هلیکوپتر نظامی به میدان هوایی فیورستینفیلدبروک، جای که از قبل طیاره منتظر آنها بود که آنها را باید به قاهره منتقل می ساختند، انتقال دادند. عمله طیاره — پولیسان ملبس با لباس عادی — جهت خنثی ساختن تروریستان راساً، به مجرد آنکه آنها به طیاره بالا شوند، آمادگی میگرفتند. از خارج آنها را پنج تیرانداز (در واقعیت امر — تیراندازان عادی بدون آمادگی خاص) می پوشاندند. ولی طی چند دقیقه قبل از ورود هلیکوپترها پولیسان به علل که تا تاهنوز دقیقاً نامعلوم مانده، طیاره را ترک کردند.
افراد مسلح فهمیدند که به دام افتادند و دوباره به هلیکوپترها دویدند. در نتیجه تیراندازی آغاز شده نامنظم پنج تروریست کشته شدند، ولی آنهایی که زنده باقی مانده بودند گروگانان را توسط سلاح های خودکار تیرباران کردند. بعد از چنین ناکامی آلمان یک سال بعد قطعه حرفوی ضد تروریستی GSG-9 تشکیل نمود که یکی از بهترین قطعات در جهان شمرده میشود.
قطعات ویژه اتحاد شوروی نیز ناکامی ها داشتند. در تاریخ 21 اپریل سال 1985 در ولایت کنر افغانستان در دره مروره تولی اول قطعه 334 جداگانه ویژه از بین رفت. قطعه باید قریه سنگام در فاصله ده کیلومتری سرحد با پاکستان، جای که، طبق معلومات استخبارات، «دشمنان» وجود داشت، تلاشی میکرد. رزمندگان در آنجا هیچکس را نیافتند، ولی پهره داران دو نفر مسلح را دیدند که بسوی دره پا به فرار نهادند. تولی جهت تعقیب آنها حرکت نمود و به کمین افتاد.
چند صد تن از افراد دشمن که در بین آنها، طبق برخی معلومات، رزمندگان نیروی ویژه «لگ لگ سیاه» پاکستان نیز وجود داشتند، نقاط مسلط مرتفع را اشغال کردند و بر آنها آتش گشودند. قطعه در محاصره کامل قرار گرفت. جای برای عقب نشینی وجود نداشت و افراد نیروی ویژه نبرد را ادامه دادند. آنها توانستند ده ها مهاجم را نابود سازند، ولی دشمنان آتش باری توسط هاوان آغاز کردند. برخی سربازان شوروی خود را توسط بمب های دستی منفجر ساختند، تا دشمن نتواند آنها را به اسارت بگیرند.
در نبرد سنگین 32 نظامی کشته شدند. از کمین تعداد محدود جان به سلامت بردند. چهار کندک فقط در روز دوم به کمک آنها رسیدند. آنها اجساد رفقای کشته شده را از دشمن گرفتند و به افراد مسلح که کمین افراز کرده بودند، تلفات سنگین وارد نمودند. آنها انتقام تولی از بین رفته را گرفتند.
قطعه ویژه «براوو-دو-صفر» انگلیسی با ترکیب هشت نفر شب 22 جنوری سال 1991 از هلیکوپتر «چینوک» جهت نابود ساختن مجتمع های راکت های متحرک «سکاد» عراق و منفجرساختن خط الیاف نوری در امتداد شاهراه بغداد — عمان پیاده شدند. جهت این عملیات 14 شبانه روز وقت داده شده بود. معلوم شد که به گروپ اشتباهاً امواج نادرست داده بودند و آنها در عقب جبهه دشمن، بدون مخابره، تنها ماندند. برعلاوه این، پسرک چوپان آنها را کشف کرد. گروپ به سرعت کمپ شان را جمع کرد و جهت مخفی شدن تلاش نمود، ولی قطعه نیروهای عراقی به زودی آنها را یافتند و نبرد آغاز شد. اندی ماکناب به انجام ماموریت موفق نشد و قطعه را بسوی سوریه سوق نمود.
این بزرگترین شکست قطعه نامبرده انگلیسی در عراق شمرده میشود. از گروپ دوم فقط یک نفر به عبور از سرحد موفق شد و این کریس راین بود. این کار در تاریخ 31 جنوری صورت گرفت. یک همکار او به اثر سرما جان داد و نفر دوم به اسارت گرفته شد. اسرا را به اثر مساعی استخبارات و دیپلوماتان انگلیس در ماه مارچ آزاد ساختند.