فرید قیومی سازمانده و مبتکر این طرح معتقد است که با کمک هنر و موسیقی میتوان علیه تروریزم مبارزه کرد.
فرید قیومی که پیش از این سابقۀ خبرنگاری و کار به عنوان دیپلومات را در کارنامه اش دارد، در گفتگویی با خبرگزار اسپوتنیک، در مورد این پروژه و اهداف آن ، همچنین در مورد تاثیر این طرح نو بر وضیعت در افغانسان چنین میگوید:
ترکیب گروه
در مرکز این پروژه گروه موسیقی «میراث» با نوازنده گان کار شناس و برجسته از روسیه، تاجکستان، ازبکستان، ارمنستان، کوریا، گرجستان و افغانستان قرار دارد. در بعضی کنسرتها از نوازندگانی که کار شان با سبک خاص این گروه شباهت دارد، نیز دعوت صورت می گیرد. سبک موسیقی «میراث» اتنوجاز و فولک میباشد که در کشورهایی مانند ایران ، افغانستان و هند زاده شده و یک سمت کاملآ خاص دارد.
قیومی میگوید:
ما با استفاده از امکانات فراوان و دانش آکادمیک و ویژۀ کارمندان گروه« میراث» چهرۀ موسیقی شرقی را کاملاً تغییر میدهیم. هر آهنگ و هر کامپوز ما هوای خاص خود را دارد. زمانی که پدران و پدر کلان های ما آهنگی را اجرا میکردند وسایل موسیقی مثل باس گیتار و جاز بند و غیره نبود. ولی حالا در اختیار ما وسایل و تکنیک مدرن برای ساختن موسیقی قرار دارد. امکانات امروز به ما اجازه میدهد تا موسیقی مردمی مناطق مختلف از هند تا افغانستان را انتخاب نموده تغییرات خاصی در آن بیاوریم. اکثر آهنگ هایی را که من به زبان روسی و فرانسوی اجراء می کنم آهنگهایست که در ترتیب آن از استایل راک و جاز کار گرفته شده. این را میتوان یک سینتز و یا یک شکل دادن کاملآ تازه نام گذاشت.
راهاندازی پروژه «موسیقی علیۀ ترور»
زمانی که ما گروه «میراث» را در اوج افتخاراتش دریافتیم و کنسرتهای موفقانه در مسکو و شهرهای دیگر داشتیم احساس کردیم این موسیقی ما و کنسرتهایی ما توانایی آن را دارند تا یک تعداد زیاد مردم را دور خود گرد آوردند و مورد پسند و علاقمندی فراوان تماشاچیان قرار گیرند. ما دیدیم که هنر ایجاد شده توسط یک افغان میتواند سمت سیاسی و اجتماعی هم داشته باشد. به این ترتیب پروژه تازۀ به فکر من گشت که به زود ترین فرصت تحت عنوان «موسیقی علیۀ ترور» توانست به عمل پیاده گردد. ایجاد این پروژه همزمان بود با فرستادن عساکر روسیه به سوریه که ما نتیجه آن را بزودی دیدیم — جنگی که با شدد خاصی از جانب دولت روسیه به ابتکار رییس جمهور این کشور آقای پوتین بر ضد تروریسم بین المللی در سوریه آغاز شد. ما افغان ها — کسانی که از سی سال به این طرف از دست تروریسم فریاد میزنیم ، نتوانستیم که در چنین حالتی خاموشی اختیار کنیم. موسیقی و هنر را به صفت یگانه وسیلۀ در دست داشت خود زیر عنوان «موسیقی علیۀ ترور» در خدمت مردم قرار دادیم.
هنر و موسیقی به زندگی ارزش و معنا میدهد
من کاملأ معتقد هستم که زبان ترور — فقط زبان خشونت است. به این زبان کسانی حرف میزنند که هیچ لذت و خوشی در زندگی ندیده اند و از بخش های معنوی و انسانی آن محروم ماندهاند. با تأسف کسانی که در رأس تروریسم ایستاده اند با آنهایی که میخواهند سیاست جهانی را تحت کنترل خود قرار دهند همزبان هستند. کسانی که همچون عملی را انجام میدهند بدون تردید خود در آخر امر نابود میشوند. کسی که زندگی را از جانب نیک و انسانی آن احساس میکند، هیچ گاه دست به چنین جنایت نمیبرد. به عقیدۀ من موسیقی، هنر و هنرهای زیبا انسان را وادار می سازد تا مکث کند و به زندگی از جهت دیگری ـ جهت خوبی ـ نظر اندازد. اینجاست که زندگی ارزش و محتوای دیگر به خود میگیرد. این نقطهنظر من است. امیدوارم اشتباه نکنم.
واکنش گرم بینندگان
کنسرت «موسیقی علیۀ ترور» در طول سه سال اخیر سه بار برگزار گردیدهاست — دو بار در مسکو (قصر کرملن) و یک بار در بزرگ ترین و با شکوه ترین تالار شهر سن پترزبورگ. بعد از کنسرت اول هیچ کس بی تفاوت در برابر این حادثه نماند. ما صدها و هزارها پیام از بینندگانی که درین محفل تشریف داشتند و مفهوم آن را درک کردند دریافت کردیم. آن ها علاقمندی خاصی به ما نشان دادند و جملات بیاندازه خوشآیند به آدرس ما نوشتند. به نظر من « موسیقی علیۀ ترور» یک پروژه فوقالعاده انسانی و به وقت بوده دارای محتوای قوی و خیلی بلند است. کنسرت دوم بار دیگر تآکید کرد که ما دارای مسیر درست استیم. و بلاخره کنسرت سومی که سوم اپریل در سن پترزبورگ اجرا شد، این شهر را به صورت مثبتش یک تکان داد. احساسات مردم قابلقدر است. کارما ناقض نیست نتیجهاش کاملاً مثبت است. ما احساس میکنیم که انسان ها به چنین ابتکار نیاز دارند ، سخت نیاز دارند. هر کنسرت ما به یک نشست بسیار خودمانی با تمام کسانی که به تالار می آیند تبدیل میشود و این برایما بیاندازه جاۀ خوشی است.
توسط ترور و کشتار مردم نمیتوان قدرت را بدست آورد
من فکر نمیکنم که ما میتوانیم کدام عملیات خاصی را که بتواند تروریستها را خلع سلاح کند به راه اندازیم. و یا با موسیقی و هنر نمایی آنها را نابود بسازیم. این کار، کار کسانی است که همه روزه مصروف تأمین و حفظ امنیت مردم افغانستان هستند، کار اردو و استخبارات افغانستان است. اگر ما بتوانیم روزی از روزها با کسانی که واقعاً آماده هستند هم خود و هم دیگران را از بین ببرند روبروشویم و به آنها هنر نشان بدهیم ، موسیقی به گوششان برسانیم، فکر میکنم اکثریت آنها تجدیدنظر خواهند کرد. کسانی که تصور میکنند که با کشتن ، خونریزی و از بین بردن مردم زندگی خودشان را دوام میدهند اشتباه میکنند. توسط ترور و کشتار مردم نمیتوان قدرت را بدست آورد. در زندگی چیزهایی بسیار خوب وجود دارد و باید به انسان بفهماند که او به خاطر کشتن تولد نشده، او استعداد و توانایی دارد که با سایر انسانها در یک اجتماع زندگی کند و لذت ببرد.
رشد فرهنگ یگانه دارو و وسیله علیۀ سیاهی و خونریزی است
به گفته آقای قیومی حال در افغانستان شرایطی برای ایجاد چنین گروه موسیقی نیست:
بهراه انداختن چنین پروژه در افغانستان بسیار دشوار و خطرناک است. ولی اندک-اندک زمان تغییر میکند و افغانهای جوان و روشن احساس خواهند کرد که باید راه منطقی و انسانی را برای حل بدبختیهایشان پیدا کنند. رشد فرهنگ یگانه دارو و وسیله ایست که قادر به پایان بخشیدن بدبختیهایی که امروز تحت عنوان اسلام ومذهب در افغانستان بالای مردم تحمیل گردیده میباشد.
زمان برای اجرای کنسرت در افغانستان خواهد رسید
این یک آرزوی من است ولی فرستادن یک گروه هنرمندان از کشورهای مختلف به افغانستان در شرایط موجوده بینهایت پر خطر و ناگوار خواهد بود. من نمیتوانم با زندگی هنرمندان خود بازی کنم. امیدوارم روزی شرایط و وضع امنیتی در افغانستان بهبود یابد تا ما بتوانیم هنر خود را در برابر مردم محروم و بیگناه خود قرار دهیم. هر گاه دولت افغانستان با ما یاری کند و زمینه را برای سازمان دادن یک کنسرت فراهم آورده امنیت این کنسرت را تامین کند ما هیچ مکسی برای رفتن به افغانستان نخواهیم کرد.
پیام برای مردم افغانستان
برای افغانهایی که همان پوست و خون و احساسات مرا دارند و زادۀ یک خاک با من استند جز از خوشبختی ، آرامی و سعادت چیزی دیگر نمیتوانم آرزو داشته باشم. بگذار هر افغان بداند که زندگیاش بیاندازه پرارزش است. هیچ کس برای اینکه کشته شود چشم به دنیا باز نمی کند، به دنیا میآید تا عمر خود را منحیث یک انسان، یک شخصیت بگذراند. پیام من این است که افغانهای عزیز و دوستداشتنی تا جایی که توان دارید از یک دیگر دفاع کنید، ناجی یک دیگر شوید، به هم دیگر دست بدهید. شما مثل اجداد و پدران وپدرکلانهایتان این توانایی را دارید که یک نسل فوقالعاده و آزاد باشید. به این سمت حرکت کنید و در نیم راه از تصمیم خود رو نگردانید.