فیلم ترسناک، جزئیات حمله راهزنان به یکی شبکه های تلویزیونی اکوادور از زبان یک کارمند این شبکه

یکی از کارمندان شبکه تلویزیونی اکوادور که از سوی زاهزنان برای مدتی تصرف شده بود، احساس خود و آنچه را که او و همکارانش در آن لحظات تجربه کرده بودند حکایت کرد.
Sputnik
یکی از کارمندان کانال تلویزیونی اکوادورTC Televisión که روز قبل توسط یک گروهی از راهزنان مسلح تصرف شد، به طور انحصاری به اسپوتنیک بدون ذکر نامش از اینکه او و همکارانش در جریان این حمله چه چیزی را گذراندند حکایت کرد.
وی گفت، در واقعیت با کلمات هرگز نمی توان احساس مان را و آنچه را که ما که در آن لحظات تجربه کردیم توصیف کنیم. توصیف این موضوع شبیه دیدن یک فیلم ترسناک است.
ما یک روز کاری عادی رسانه‌ی داشتیم... و تقریباً در ساعت 14:09، 14:10 به وقت اکوادور، همکاران ما با عجله وارد شدند و گفتند که مهاجمان در حال وارد شدن هستند، آنان می آیند و تیراندازی می کنند. در آن لحظه تنها واکنش همه گریز بود. وقتی خواستیم فرار کنیم، آنها فقط در یک متری ما قرار داشتند. [سپس] ما تصمیم گرفتیم پنهان شویم زیرا این تنها راه نجات بود. از جایی که ما بودیم می‌توانستیم گفتگوی آنان را بشنویم.
برخی از آنها می‌گفتند: می خواهم آنها را بکشم، باید بکشم. برخی دیگر می‌گفتند: "آهن" را که به معنای اسلحه است، بیاور. "بیاور، بیاور". ما لغت چاقو را شنیدیم. و ناگهان صدایی: "مواد منفجره بیاور، بمب داری؟ مواد منفجره بیاور." و در پاسخ: بله، مواد منفجره وجود دارد، بیاورید تا "آنان" را منفجر کنیم.
جایی که ما در آن قرار داشتیم به میدان جنگ تبدیل شد. آنها افرادی را که در سراسر جهان نشان داده شدند، به گروگان گرفتند. آنها گروگان ها را بردند و فریاد زدند: "می‌خواهیم در را باز کنید". ما در آن لحظه برنامه زنده خبری داشتیم. آنان فریاد زدند، "ما می خواهیم در را باز کنید" به درها می زدند، شیشه ها را شکستند، پول ها و وسایل ما را دزدیدند.
چیزی که توانستیم به اقوام و دوستانمان اطلاع بدهیم این بود که ما ربوده شده ایم، ما در دست یک گروه جنایتکار به گروگان گرفته شده ایم. ما همچنین از آنها [راهزنان] شنیدیم: "بله، بله، ما مافیا هستیم. هیچ کس جلوی ما را نخواهد گرفت. ما بر کشور حکومت می کنیم."
آنها موفق به گروگان گیری شدند. و گروگان ها را به استودیو بردند. درب استودیو بسیار مقاوم بود و فقط می‌شد آن را از داخل باز کرد، اما نه از بیرون. آنان گروگان ها را به زور اسلحه، مواد منفجره به داخل بردند.
ما در پناهگاه های خود شنیدیم که می‌گفتند می‌خواهند ما را بکشند. ناگهان شنیدیم: "پلیس اینجا هستند، به آنها بگویید داخل نشوند، ما آنها را می کشیم. این را به پلیس و نظامیانی که به نزدیک ساختمان آمده اند بگویید."
پس از آن، آنها اسلحه خود را به سمت همه کسانی که در استودیو بودند نشانه گرفتند. و ناگهان صدای شلیک را بر روی زمین شنیدیم وکلمات توهین آمیز. اینجا میدان جنگ بود. همه ما که آنجا بودیم، زیر گلوله بودیم، به توهین و تهدید [گوش می‌دادیم. می توان گفت ما در مرکز همه چیز بودیم. ما در آن لحظه احساس کردیم که چگونه گلوله ها از کنار ما می گذرند و این شرورها داخل استودیو بودند، هیچ کلمه‌ی برای آنها وجود نداشت.
کاری که آنها انجام دادند و خواستند این بود که رعب و وحشت را در بین همه ما و در بین همه اکوادوری ها ایجاد کنند. و این خیلی دردناک بود، زیرا در آن لحظات خانواده، دوستان، آشنایان با ما تماس می‌گرفتند، برای ما پیام می‌نوشتند، اما آنها از ما چیزی نمی دانستند.
تا اینکه پلیس و نیروهای مسلح وارد عمل شدند و آنها [راهزنان] را خنثی کردند. و البته این رذیل ها تسلیم شدند. در مجموع آنهایی که ما را در ترس نگهداشتند 13 نفر بودند. بسیاری از همکارانم می‌گویند که برخی از آنها داخل استدیو نشده بودند. پلیس آنها را خنثی کرد.
از لحظه ورود آنها به استودیو تا رسیدن پلیس حدود 20-30 دقیقه گذشت. این عملیات 15 تا 20 دقیقه طول کشید. در کل حدود دو ساعت طول کشید تا از این جهنم نجات پیدا کنیم.
بحث و گفتگو