به گزارش اسپوتینک، توقیر حسین اسبق سفیر پاکستان در برازیل، اسپانیا و جاپان اظهار داشته است که اسلام آباد در موفقیت طالبان در افغانستان نقش مهم را بازی کرد و اکنون با عواقب ناگوار آن مواجه شده است.
سفیر قبلی پاکستان می گوید که افغانستان بدون درنظرداشت اینکه چه رژیمی بر آن حاکم بوده، همیشه "مشکل" برای پاکستان بوده است. بر خلاف انتظار استراتژیست های پاکستانی، بازگشت طالبان به قدرت، مشکل افغانستان را تشدید داده است.
توقیر حسین میگوید که افغانستان چالشهای را به بار میآورد که بر امنیت و آینده اقتصاد پاکستان و همچنین منطقه تاثیر میگذارد. به گفته او، با این همه اسلامآباد این امر را فقط به عنوان یک چالش امنیتی میداند. سفیر قبلی پاکستان تاکیدکرد که طالبان از طریق معامله سیاسی پیروز شدند، نه در میدان جنگ و در نتیجه، با مقاومت احتمالی مردم افغانستان و تهدیدهای شاخه خراسان داعش روبهرو شدند. چنین وضعیت، پیامدهای ناگوار را برای پاکستان خواهد داشت.
دکتور شیر حسن حسن تحلیلگر سیاسی در این ارتباط ابراز نظر نموده به اسپوتنیک گفت: "در قدم اول، طالب ها در طول تمام فعاليت مسلحانه شان در حالی که از سوی جامعه جهاني منحيث گروه دهشت افگن شناخته شده بود. از طرف نظاميان و استخبارات پاکستان پشتیبانی و از همان جا تأمينات اسلحه و پول می شدند. اکثريت رهبران طالب ها در پاکستان زندگی مې کردند و تا به حال هم خانواده های شان در پاکستان هستند. پاکستان در زمينه سازی مذاکرات طالبان به امريکایی ها نقش عمده و اساسی داشتند. پاکستانی ها ذهنيت سازی مې کردند که طالب ها تغير کردند. قريشي وزير خارجه پاکستان و خليلزاد همه جا می گفتند که طالب ها آن طالب های بيست سال پيش نیستد. عمران خان و قريشي بارها می گفتند که در موجوديت اشرف غني به حيث رئيس جمهور طالب ها په صلح و اتش بس راضی نمې شوند، يعنی اشرف غني بايد استعفا دهد، چون پاکستانی ها از زمان داکتر نجيب الله تجربه داشتند و مې فهميدند که در صورت استعفا اشرف عنی نظام از هم می پاشد و طالبان به طور يکتاز ميدان قدرت را نصيب می شوند.
2- اسلام آباد نسبت به هر وقت دیگر در امور افغانستان دست باز دارد و بايد از حاکم شدن دو باره طالبان راضی باشد. شکی نيست که تمام امور طبق خواست اسلام آباد پيش نمیرود. همه طالبان يک سان نيستند، در سطوح متوسط و پائین طالبان ذهنيت ضد پاکستان موجود و رو به افزايش است. موجوديت و افزايش فعاليت طالبان پاکستان چالش بزرگ است. در مسايل بنيادی و فکری طالبان پاکستان و طالبان افغانستان همفکر هستند. اگر اين فکر معقول است، چرا استخبارات، نظاميان و پوليس پاکستان عليه طالبان پاکستان می جنگند و آنها را مثل طالبان افغانستان نمي پذيرند. در غير آن اگر معقول و پذيرفتنی نيست ، آنها چرا در طول بيش از 27 سال طالبان افغانستان را پشتیبانی مادی و معنوی می کردند؟ اداره نظامی پاکستان نمی تواند در این مورد قناعت جامعه مدنی پاکستان و جامعه جهانی را فراهم کند.
3- منبع تمام خونريزی ها، ويرانی ها و بدبختي های افغانستان در اين است که اداره نظامی و استخبارات پاکستان می خواهند در امور افغانستان مثل (ايالت پنجم پاکستان) دست باز داشته باشد. در 50 سال اخير تمام ستراتيژی و تلاش نظاميان پاکستان در همين هدف متمرکز بوده و هنوز ادامه دارد. کشور های منطقه و جهان خصوصاً روسيه، چين، هند و ايران اين مسئله را با تمام جزئیات شان باخبرند. اگر کشور های منطقه می خواهند در افغانستان صلح و ثبات تامين باشد و افغانستان بين آسيای مرکزی و آسيای جنوبی، بين شرق دور و خاور ميانه منخيث پُل ترانزيت نقش خود را ايفا کند، که به نفع همه اين کشورها است. بايد اين کشور ها همه باهم پاکستان را قانع يا (منزوی ) بسازند تا از مداخلات شان در امور افغانستان دست بکشد، و صلح، ثبات و نظام مردم سالار نصيب مردم افغانستان گردد".
یک تن از افسران عالیرتبه اردوی سابق افغانستان در این عرصه ابراز نظر نموده به اسپوتنیک گفت: "پاکستان در بازگشت دو بارۀ طالبان، نقش بسیار بزرگ و اساسې را ایفا کرد. اینکه امریکا زيادتر برجاسوس های مانند اشرف غنی و دیگران زیاد حساب ميکرد، و به همین خاطر روابط و کمک های خود را به پاکستانی ها قطع کرد و از جانب چین هم، روسیه و ایران در زمینه های مناسب اقتصادی به پاکستان نقش بازی کرد، به همین لحاظ، پاکستان از هیچ نوع مساعدت به طالبان در بازگشت شان دریغ نکرد. ضمناً امریکا بخاطر آمادگی و همکاری به اوکراین و تایوان نخواستند معادلات کوچکی که همیشه میتواند آنرا به زودی حل نمایند، خود را مصروف بسازند".
وی افزود، اینکه طالبان با به قدرت رسیدن شان، بسیار بلند پرواز شدند، و فکرمیکردند که خودشان توانسته اند این موفقیت رابدست بیاورند وسرکش شدند. ازجانبی هم ارتباط شان با القاعده، کشورهای دونر عربی که نه تنها به طالبان افغانستانی کمک میکنند، بلکه به طالبان پاکستانی هم مساعدت مینمایند. به همین لحاظ، وجه مشترک مخالفت شان با حکومت پاکستان وجود دارند که نمیتوانند از زیر یوغ خود را رها نمایند. به این مفهوم که درگیر بازی های چندگانه شده اند و نمیتواند دستور پاکستان را صد فیصد عملی نماید. حتی بر سر سیاست های مخالف شان، باهم در مناقشات ناحل شده و سؤی تفاهم ها تا سرحد تبادل آتش بین سرحدات بوجود آمد.
در نتیجه می توان گفت که اکنون پاکستان اهداف خاص در افغانستان دارد، در صورت شکست اهداف و سیاست خارجی فعلی پاکستان در این عرصه، ممکن دولت فعلی پاکستان تحت تهدید شدید قرار گیرد که چنین وضع به نفع افغانستان نخواهد بود. زیرا افغانستان به پاکستان آرام و با سیاست ثابت نیاز دارد که در جوار آن افغانستان می تواند به اهداف خود برسد.