پیش زمینه های به قدرت رسیدن طالبان برای دومین بار در افغانستان

از حاکمیت تحریک اسلامی طالبان بر افغانستان یکسال میگذرد. در اینجا وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی افغانستان، سلطۀ طالبان و روابط طالبان با جهان طی این یکسال را مورد توجه و بررسی قرار میدهیم.
Sputnik
پیش زمینه های به قدرت رسیدن طالبان:
در سال 2017 به موافقه دولت جمهوری اسلامی افغانستان، حمایت سیاسی و مالی ایالات متحده امریکا و توافق حکومت قطر در شهر دوحه برای طالبان دفتر سیاسی افتتاح شد.
بعداً حکومت ایالات متحده امریکا به منظور یافتن راه حل معضله افغانستان با تحریک اسلامی طالبان وارد مذاکره شد. در رأس هیئت ایالات متحده امریکا داکتر زلمی خلیل زاد امریکایی افغانی الاصل قرار داشت و در آغاز هیئت طالبان را شیر محمد عباس ستانکزی رهبری میکرد و بعدها رهبری این هیئت بر عهده ملا عبدالغنی برادر معاون تحریک اسلامی طالبان گذاشته شد.
بعد از حدود 18 ماه مذاکرات مستقیم و غیر مستقیم میان امریکا و طالبان بتاریخ 29 فبروری 2020 توافقنامه دوحه میان ملا عبدالغنی برادر و داکتر زلمی خلیلزاد در دوحه به امضا رسید.
تا جائیکه افشا شده است این توافقنامه دارای چهار بخش عمدۀ ذیل است:
1- خروج قوای بین المللی از افغانستان؛
2- ایجاد حکومت فراگیر از طریق مذاکرات بین الافغانی؛
3- قطع روابط طالبان با گروه های تروریستی؛
4- عدم استفاده از خاک افغانستان بر علیه ایالات متحدۀ امریکا و متحدین آن.
از دیدگاه ما، نقص اساسی این مذاکرات در این بود که امریکا در غیاب حکومت قانونی جمهوری اسلامی افغانستان با طالبان وارد مذاکره و معامله شد و در نتیجه مذاکرات، توافقنامه ی را با گروه طالبان که از جانب شورای امنیت سازمان ملل متحد منحیث گروه تروریستی معرفی شده است و حدود بیست تن از رهبران آن در لیست سیاه سازمان ملل متحد شامل می باشند، امضأ کرد.
امضای این توافقنامه برای طالبان شهرت بین المللی بخشید و بالعکس بر حکومت جمهوری اسلامی افغانستان تأثیرات نهایت منفی و ناگوار ذیل را وارد کرد:
- فضای ضعیف اعتماد در میان رهبری جمهوری اسلامی افغانستان را ضعیف تر ساخت.
- فضای بی اعتمادی میان حکومت و قشر سیاسی جامعه جدی تر شد و وسعت بیشتر کسب کرد.
- تمام جامعه بخصوص مهره های به اصطلاح سیاسی (رهبران جهادی، تیکه داران قومی، برخی اعضای شورای ملی، بعضی والی ها، قوماندان ها و ...) متوجه شدند که ایالات متحده امریکا با طالبان در حال معامله است و توافقنامه دوحه به معنی به پایان رسیدن حکمرانی محمد اشرف غنی احمدزی می باشد، لذا هر کس در فکر آینده خود شده و در پی معاملات آشکار و پنهان با طالب ها و حامیان آنها شدند.
- مورال رزمی رهبری قوای مسلح (حمدالله محب مشاور امنیت ملی، وزرای دفاع و داخله و رئیس عمومی امنیت ملی) و قوماندان های قطعات و جزوتام های اردو، پولیس و امنیت ملی در مرکز، ولایات و ولسوالی ها شدیداً کاهش یافت.
- حلقه معامله گر در رهبری حکومت که احتمالاً با توطئه ها و معاملات بیرونی همسو و شریک بود، بعد از امضای توافقنامه دوحه، از طریق راه اندازی سیاست کادری غیر علمی و غیر مسلکی و گماشتن کادرهای جوان و کم تجربه، فاسد و حتی خاین در رأس قطعات اردو، پولیس و امنیت ملی و ادارات مرکزی و محلی در تمام سطوح به فروپاشی بعدی نظام جمهوریت ممد واقع شد.
- از آغاز سال 2021، حین تشدید حملات طالب ها و متحدین شان بر افسران و سربازان قوای مسلح و واحد های اداری محلی، حکومت مرکزی بطور صادقانه و همه جانبه از واحدهای اداری محلی حمایت لوژستیکی و محاربوی نمی کردند.
مختصر اینکه طالبان فاتح نبوده و قدرت را در افغانستان به زور نگرفته اند، بلکه قدرت در افغانستان در اثر یک توطئه و معامله بیرونی و داخلی به طالبها سپرده شده است.
فرار محمد اشرف غنی احمدزی و سقوط کشور بدست طالبان
واضح است که قبل از آغاز خروج قوای خارجی از افغانستان در پرتو توافقنامه امریکا و طالبان، حمایت رزمی و خاصتاً هوایی قوای خارجی از قوای مسلح افغانستان حین عملیات های محاربوی قطع شده بود.
جمهوریت بی‌دفاع: آیا حکومت غنی سقوط خواهد کرد؟
در این شکی نیست که همزمان با امضای توافقنامه دوحه برخی کشورهای همسایه افغانستان که بطور آشکار و مخفی از طالب ها حمایت میکردند، به کار سیاسی با مهره های ذیعلاقه شان در افغانستان شدت بخشیدند و با دادن وعده های چرب و گرم به آنها زمینه های حمایت مردمی را از قوای مسلح افغانستان کاسته و از بین بردند. قابل یادآوریست که جامعه افغانستان متأسفانه بیشتر بر روابط قبیلوی و قومی استوار است و تعدادی از مردم طی سالهای متمادی بطور اختیاری یا جبری در اطراف تیکه دارهای قومی و عناصر سیاسی مفسد حلقه زده و از آنها پشتیبانی می کردند. به همین دلیل وقتی که معاملات بیرونی شکل گرفت و عناصر مفسد سیاسی و قومی به امید اینکه در آینده جای و سهم خود را در بدنه نظام آینده حفظ کنند، از حمایت نظام جمهوری گوشه گیری کردند که در نتیجه نظام به سمت سقوط سریع به پیش رفت.
دلایل و شواهد زیادی وجود دارد که در جریان جنگ های چند ماهه در ولسوالی ها و ولایات نه تنها حکومت مرکزی از قوای مسلح و مسئولین محلی حمایت نمی کردند بلکه اکثراً هدایت داده می شد تا بر ضد طالب جنگ نکنند. چنین برخوردها در ولایت های بلخ، هلمند، لغمان، ارزگان، کندهار و .... عملاً وجود داشته است.
بنابر دلایل فوق در اوایل سال 2021 حملات طالبها بر واحدهای اداری (مغایر تعهدات قبلی که طالبها نباید بر واحدهای اداری حمله میکردند) شدت یافت و نخست حدود 150 ولسوالی تحت اداره طالبها قرار گرفت. سپس گروه طالبها بر مراکز ولایات حملات خود را آغاز کرد که در ولایت های هلمند، لغمان و کندز با مقاومت جدی نیروهای مسلح افغانستان مواجه شدند و طی ماه ها تهاجم که در عقب شان نیروهای خارجی نیز قرار داشت، پیشروی نتوانستند تا اینکه حکومت مرکزی در ولایات هلمند و لغمان تغیرات کادری نظامی و امنیتی بوجود آورد که بعداً سبب سقوط این ولایات شد.
قرار معلوم، علاوه بر ارتباطات بیرونی، حمدالله محب مشاور امنیت ملی حکومت توانست روابط خوب میان محمد اشرف غنی و گروه حقانی (گروه نزدیک به شبکه استخباراتی پاکستان) ایجاد کند و حتی رسانه ها افشا کردند که در همان نیمه اول ماه اگست 2021، حمدالله محب با رهبری شبکه حقانی تماس های نزدیک داشته و آنها را در داخل شدن مخفیانه به شهر کابل کمک و راهنمایی کرده است. ایجاد چنین روابط به نسبت تعلقات محمد اشرف غنی و حمدالله محب از یکسو و رهبری شبکه حقانی از سوی دیگر به عین قبیله "غلجایی" قوم پشتون سهل تر و مثمر تر صورت گرفت.
همان بود که به تاریخ 15 اگست 2021 بعد از فرار محمد اشرف غنی با یارانش، جمهوریت سه نفره پایان یافت.
بحث و گفتگو