بزرگترین دست‌آورد طالبان در یک سال اخیر

فرهار ابرار در گفتگو با اسپوتنیک، درباره کارکردهای یکسال اخیر گروه طالبان دیدگاه خود را شریک ساخته است.
Sputnik
خبرگزاری اسپوتنیک، در رابطه به یک سالگی حاکمیت طالبان در افغانستان، در مورد کارکردهای این گروه دیدگاه کارشناسان را در مورد: -
- سیاست داخلی طالبان
- سیاست خارجی طالبان
- تامین امنیت در افغانستان
- جبهه‌ های مخالف طالبان
- شکنجه و اعدام نظامیان پیشین
- امنیت جان افراد ضد طالبانی
جمع آوری کرده است.
آقای ابرار گفت: در پیوند به یک سالگی شبه حکومت گروه طالبان موارد متفاوت و مشخصی است که جای بحث دارد، هر کدام این موارد نیاز به بررسی و توضیح دارد اما قبل از این‌که به موارد بپردازیم باید تذکر داد که متأسفانه افغانستان به سان سال‌ها و دهه‌ها عقب‌گرد را در حال تجربه است.
پس از یک سال حاکمیت، طالبان تنها موردی که بر آن تأکید همه‌جانب دارند و آن‌را بزرگ‌ترین دستآورد شان تلقی می‌کنند مسأله‌ی امنیت است در حالی‌که این مورد نیز در بُعد نظامی قابل مکث است ولی هنوز هم ساختارها شکننده و در حال فروپاشی قرار دارد، افغانستان و گروه طالبان در انزوا، امنیت در حال وخیم‌تر شدن و ارتباط گروه طالبان با گروه‌های دیگر مانند القاعده، جنبش ترکستان شرقی و... جای بحث و بررسی دارد.
حالا اما بیآید در بخش نخست ساختارهای مشخص را در این یک‌سال به‌گونه‌ی کوتاه بررسی کنیم.
ساختار و شرایط سیاسی:
پسأ مسلط شدن گروه طالبان ساختار و شرایط سیاسی افغانستان به‌گونه‌ی کُلی دچار تغییر شده‌است. ساختار سیاسی کنونی پچیده و مبهم و در عین زمان تک گروهی- قومی است، در حالی‌که طالبان ادعا می‌کنند ساختار سیاسی و نوع حکومت‌داری این گروه بنابر اصول و قواعد اسلامی است ولی هنوز تعریف مشخصی از آن ارائه نکرده و از هرگونه ابراز نظر در این زمینه طفره رفته‌اند.
هنوز از تشکیل یک حکومت و دولت همه‌شمول که خواست مردم افغانستان و جامعه جهانی است خبری نیست، طالبان از پذیرفتن غیر خودی ابأ می‌ورزند، مسأله‌ی که به رسمیت‌شناسی طالبان را به‌عنوان یک دولت با چالش جدی مواجه کرده‌است.
ده مهم ترین رویداد یک سال سلطه طالبان بر افغانستان
ساختار و شرایط اقتصادی:
با حاکم شدن دوباره گروه طالبان ساختار و شرایط اقتصادی افغانستان هم‌چنان دچار تغییر فاحش شده‌است، این ساختار دچار تزلزل و فروپاشی‌ شده و از جایگزینی کدام ساختار تعریف شده‌ای اقتصادی دیگری هم خبری نیست. سرمایه‌ها در حال فرار و شرایط اقتصادی نسبت به گذشته وخیم‌تر گشته‌است، شاخص ضعف اقتصادی نسبت به ۲۰ سال گذشته در بالاترین سطح آن قرار دارد و بیکاری به اوج‌اش رسیده‌است. این‌ها به‌گونه‌ی واضح نمایان‌گر رکود شرایط اقتصادی در افغانستان است، در صورت ادامه‌ی این وضع مردم افغانستان آینده پرُ چالشی را تجربه خواهند کرد.
ساختار و شرایط اجتماعی:
با توجه به این‌که افغانستان متشکل از گروه‌های قومی و مذهبی با فرهنگ‌ها و ارزش‌های متفاوتی است در هیج ساختاری نمی‌توان یکی را بر‌ دیگری مقدم‌تر دانست و این ( دیگر ) را به حاشیه راند یا حذف کرد، اگر تفکر برتری طلبی یکی بر دیگر وجود داشته‌باشد چالش‌های جدی از جمله منازعه و جنگ شکل خواهد گرفت؛ فکر می‌کنم تاریخ صد سال آخیر افغانستان مصداقی خوبی بر این ادعا است ولی حالا با مسلط شدن گروه طالبان به نظرم ساختار و شرایط اجتماعی در افغانستان هم‌چنان دچار تغییراتی شده‌است، به‌گونه‌ی نمونه اقوام موجود در قدرت به‌گونه مساویانه سهیم نیستند و اقلیت‌ها برای بقأ دست و پنجه نرم می‌کنند، همین چند روز قبل گزارشاتی مبنی فرار سیک‌ها به‌عنوان اقلیت مذهبی غیر مسلمان و قتل دسته‌جمعی بیش از ۵۰۰ تاجیک که به‌عنوان یکی از اقوام بزرگ افغانستان شناخته می‌شوند نشر شد. این مسأله زندگی مسآلمت‌آمیز همه‌ای اقوام افغانستان را با چالش مواجه می‌کند، ادامه‌ی‌ این وضع منافع و ارزش‌های جمعی مردم افغانستان را به مخاطره خواهد انداخت و احتمال هرگونه رویاروی قومی و مذهبی را محتمل خواهد نمود.
ساختار و شرایط فرهنگی: فکر می‌کنم در این خصوص متآسفانه عقب‌گرد جدی را شاهد هستیم، به باور من حالا ما به‌نحوی با یک‌دست سازی فرهنگی و ارزشی مواجه‌ایم، گروه طالبان در تلاش‌اند تا فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی پشتوان‌والی را گسترش و زمینه‌های تحکیم آن‌را بر دیگر اقوام فراهم بسازند، این سیاست در جهان کنونی غیرقابل تطبیق و ناکارا می‌افتد. به‌عنوان حذف نوروز و عاشورا خود می‌تواند اقدامی در این زمینه باشد. بنابراین احترام به فرهنگ و ارزش‌های دیگر اقوام می‌تواند هرگونه رویاروی فرهنگی و ارزشی در جامعه را کاهش و زمینه هم‌آغوشی فرهنگی را تقویت نماید.
در پایان این بخش باید اشاره کنم که حقوق زنان و حقوق بشر از مسایلی مهم دیگری است که طالبان در نزدیک به یک‌سال گذشته متهم به نقض آشکار آن شده‌اند، از قتل‌های صحرایی و اعدام‌های خودسرانه تا حذف زنان از ساختارهای مشخص تذکر رفته در بالا؛ مسایلی است که گروه طالبان را با چالش جدی مواجه ساخته‌است.
بخش دوم: در این بخش تلاش می‌کنیم تا مشخص اما کوتاه در پیوند به سیاست خارجی گروه طالبان بپردازیم.
سیاست خارجی:
معمولن متغییر‌های نهادی، مدنی و نقشی به‌عنوان متغییرهای اساسی و جدی در سیاست‌گذاری و اجرای سیاست خارجی نظام‌های دموکراتیک شناخته می‌شود، اما در نظام‌های غیر دموکراتیک این متغییرها چندان جایگاهی ندارند و اگر دارند خیلی ضعیف و ناکارا است. فکر می‌کنم در امارت گروه طالبان این متغییرها جایگاهی قابل توجه ندارند و علاقه‌ی هم برای وجود تأثیرگذار آن‌ها نیز محسوس نمی‌شود. شاید سوالی خلق شود که پس جایگاه وزارت خارجه به‌عنوان یکی از متغییرهای نهادی کجاست؟ پاسخ روشن است این نهاد به نام وجود دارد، در حالی که فاقد صلاحیت و اعمال و اجرای سیاست خارجی است. در یک سال گذشته این نهاد نتونسته است کارآیی قابل ملاحظه از خود نشان دهد؛ هر چند امیرخان متقی سرپرست این وزارت سفرهای به کشورهای منطقه و فراتر داشته‌است اما دستگاه دیپلماسی طالبان بیش‌تر از دوره‌ی جمهوریت منفعل و فاقد صلاحیت شده است، افراد متخصص در سطح پایین قرار دارد و چالش‌های جد فراراه این وزارت قرار دارد.
در پایان باید اشاره کنم که متأسفانه در یک سال گذشته ما شاهد امنیت در بُعد نظامی توسط طالبان بوده‌ایم اما در عرصه‌های دیگر انزوا، بحران و شکنندگی قابل توجه وجود داشته‌است.
بحث و گفتگو