به گزارش اسپوتنیک، طبق شرایط قرارداد، طالبان 20 فیصد عواید پروژه را دریافت می کنند. اگر تولید نفت در جریان دو ماه پس از امضای آن شروع نشود، قرارداد فسخ می گردد. نفت در داخل افغانستان تصفیه می شود و مواد خام آن به خارج صادر نمی گردد. باید افزود که این پروژه با هزینه سرمایه گذاران توسعه میابد.
قال ذکر است که شرکت North Noble Energyترکیه از ماه می تاکنون در معدن قشقری کار می کند و روزانه از 200 تا 250 تن نفت را تولید می نماید.
فرهاد ابرار کارشناس سیاسی افغانستان در این ارتباط توضیحات داده به اسپوتنیک گفت: "بعد از ختم ماموریت نظامی امریکا در افغانستان و عقب نشینی این کشور از هممرزی چین ( افغانستان )، چین به دنبال حضور توأم با احتیاط و اما فعال در افغانستان است و از این رهگذر تمایل به پُر کردن خلأ ایجاد شده است، اما نه آن طوری که ایالات متحده این خلأ را پُر کرده بود. باور من این است که چین تلاش می کند تا با اعمال و اجرای سیاستهای اقتصادی- امنیتی این خلأ را پُر و زمینه حضورش در افغانستان را توأم با احتیاط مهیأ سازد".
وی افزود که چینی ها تلاش می نمایند تا افغانستان بدون درد سری در طرح کمربند و یک جاده نقش سازنده داشته باشد، اما در این مورد به افغانستان از عینک پاکستان می نگرند و به دنبال این است تا افغانستان در بخشی از کریدور چین- پاکستان قرار داشته باشد؛ البته باید اظهار کرد که در این زمینه قرار است چینیها بیش از 53 میلیارد دالر سرمایهگذاری داشته باشند. چینیها به دنبال استخراج معادن افغانستان به خصوص نفت افغانستان هستند، چرا این حضور مهم پنداشته می شود؟ واضح است که این مساله دلایلی مشخصی را باخود دارد:
یکم:
الف: پُر کردن خلأ نسبی عدم حضور آمریکا در افغانستان
ب: بعلیدن افغانستان شبیه پاکستان، سریلانکا... و قرار دادن افغانستان در شکلی از وابستگی که سر انجام افغانستان به حیات خلوط این کشور تبدیل شود.
پ: دستیابی به جنوب آسیا و همینطور راهیابی از مسیر کوتاه به خاورمیانه و حضور پُررنگ اقتصادی در این جغرافیای خصومتزا.
ت: دستیابی سهلتر به آسیای میانه و ایجاد محدودیت و موانع بر رشد اقتصادی هند از مسیر افغانستان به آسیای میانه.
دوم: در مورد امنیتی باید اشاره کرد که یکی از نگرانیهای چینیها، مسلمانان ایغور- جنبش ترکستان شرقی است، این نگرانی به یکی از چالشها بزرگ بعد از سالهای 90 برای چینیها تبدیل شده است، مساله که تعامل میان چین و گروه طالبان را بیشتر از دیگر موارد زمینه سازی کرده است، یک دههی گذشته فکر می کنم پاسخ مناسب به این تعامل و ارتباط میان چین و طالبان است.
در پیوند به حضور ترکیه باید اشاره کنم که روابط گرماگرمی که میان چین و گروه طالبان وجود دارد، این رابطه میان ترکیه و طالبان وجود ندارد.
وی افزود که چینی ها تلاش می نمایند تا افغانستان بدون درد سری در طرح کمربند و یک جاده نقش سازنده داشته باشد، اما در این مورد به افغانستان از عینک پاکستان می نگرند و به دنبال این است تا افغانستان در بخشی از کریدور چین- پاکستان قرار داشته باشد؛ البته باید اظهار کرد که در این زمینه قرار است چینیها بیش از 53 میلیارد دالر سرمایهگذاری داشته باشند. چینیها به دنبال استخراج معادن افغانستان به خصوص نفت افغانستان هستند، چرا این حضور مهم پنداشته می شود؟ واضح است که این مساله دلایلی مشخصی را باخود دارد:
یکم:
الف: پُر کردن خلأ نسبی عدم حضور آمریکا در افغانستان
ب: بعلیدن افغانستان شبیه پاکستان، سریلانکا... و قرار دادن افغانستان در شکلی از وابستگی که سر انجام افغانستان به حیات خلوط این کشور تبدیل شود.
پ: دستیابی به جنوب آسیا و همینطور راهیابی از مسیر کوتاه به خاورمیانه و حضور پُررنگ اقتصادی در این جغرافیای خصومتزا.
ت: دستیابی سهلتر به آسیای میانه و ایجاد محدودیت و موانع بر رشد اقتصادی هند از مسیر افغانستان به آسیای میانه.
دوم: در مورد امنیتی باید اشاره کرد که یکی از نگرانیهای چینیها، مسلمانان ایغور- جنبش ترکستان شرقی است، این نگرانی به یکی از چالشها بزرگ بعد از سالهای 90 برای چینیها تبدیل شده است، مساله که تعامل میان چین و گروه طالبان را بیشتر از دیگر موارد زمینه سازی کرده است، یک دههی گذشته فکر می کنم پاسخ مناسب به این تعامل و ارتباط میان چین و طالبان است.
در پیوند به حضور ترکیه باید اشاره کنم که روابط گرماگرمی که میان چین و گروه طالبان وجود دارد، این رابطه میان ترکیه و طالبان وجود ندارد.
فکر میکنم یکی از دلایلی که این رابطه خیلی گرم نشده است، فشار کشورهای مشخص بر گروه طالبان باشد. چینیها، روسها و ایرانیها نگرانی مشخصی امنیتی را با حضور ترکیه در جغرافیای افغانستان احساس می کنند، شاید یکی از مواردی که گروه طالبان علاقمندی به سپردن مدیریت میدان هوایی کابل به ترکیه نکردند، همین فشارها بوده باشد. در کنار این سیاستهای توسعه طلبانه و جاه طلبانه ترکیه مسألهی دیگر این است که این کشورها و بعضی از کشورهای عرب حوزه خاورمیانه از جمله عربستان، امارات و قطر بر عدم حضور ترکیه در افغانستان می نمایند و احتمالاً طالبان در این مورد تحت فشار نیز قرار گرفته اند.
در پایان این بحث باید تذکر بدهم که نحوه تعامل گروه طالبان با کشورهای یاد شده بستگی به متغیرهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی دارد، اگر وضع امنیتی و سیاسی برهم بخورد، بدون شک که این تعاملات سازنده و پایدار نخواهد بود و تأثیر مستقیم بر متغیر اقتصادی خواهد نمود.
در پایان این بحث باید تذکر بدهم که نحوه تعامل گروه طالبان با کشورهای یاد شده بستگی به متغیرهای امنیتی، سیاسی و اقتصادی دارد، اگر وضع امنیتی و سیاسی برهم بخورد، بدون شک که این تعاملات سازنده و پایدار نخواهد بود و تأثیر مستقیم بر متغیر اقتصادی خواهد نمود.
یحیی چاووش رئیس حزب خط سوم و آگاه مسائل سیاسی افغانستان طی صحبت با اسپوتنیک گفت: اخیراٌ قرار داد چاه های گاز قشقری افغانستان با حکومت موقت طالبان امضا شد که در این قرار داد 20 فیصد عایدات به طالبان داده می شود. ترکیه نیز در این عرصه فعالیت دارد و روزانه یک مقدار مواد خام را تولید می کنند. ولی قسمی که من فکر می کنم از نگاه تجارتی، همچو مسائل که در تجارت وجود دارد در قرار دادها،؛ اگر این رقابت مثبت بین چین و ترکیه در استخراج نفت و گاز افغانستان باشد به نفع همه است. اقدامات که اخیر در مسایل سیاسی در افغانستان صورت می گیرد. اگر قبلاً چنین رقابت درست در استخراج معادن نفت و گاز افغانستان صورت می گرفت، حالا افغانستان چنین مشکلات اقتصادی را نمی داشت. گرچه ناآرامی ها در سمت شمال افغانستان موجود دارد، ناامنی ها می تواند مانع عمل نمودن طرح ها شود که نه تنها به نفع افغانستان، بلکه به کشور های مانند چین و ترکیه می باشد.
هر گام که برای رشد اقتصاد افغانستان باشد، به نفع مردم افغانستان است. منجمله استخراج سالم نفت و گاز افغانستان.