لوا بعد از پیوستن به بارسا: "در 34 سالگی احساس قدرت می‌کنم"+ عکس

لوا می‌گوید: "می‌دانم که به زودی 34 ساله می‌شوم، اما از نظر جسمی و روحی قوی هستم. و بارسا هم همه چیز را همینطور می‌بیند. می‌دانم که بارسا فصل گذشته مشکلاتی داشت اما باشگاهی با پتانسیل فوق العاده است و خریدهای خوبی انجام داده است. فکر می‌کنم باشگاه در مسیر درستی برای بازگشت به اوج است و هدف من در بارسا روشن است؛ کسب جام با بارسا."

این بازیکن پولندی همچنین جزئیات خاصی از دیدارش با ژاوی در ایبیزا را فاش کرد و گفت: "در واقع اتفاقی بود، اما ما شیمی خوبی داشتیم. به من گفت: منتظرت می‌مانم. ژاوی به من گفت که با هم کار خواهیم کرد. او برنامه‌ای برای بازگشت بارسا به اوج دارد. چند هفته گذشته سخت بود. پیدا کردن کلمات برای من آسان نیست. من چیزهای زیادی در ذهنم دارم، اما سن و تجربه به من کمک کرده تا آرام باشم. اگر جوان‌تر بودم، استرس بیشتری داشتم. من توانسته‌ام آنچه گفته شده و نوشته شده را بفهمم. همه چیز به سرعت اتفاق افتاد، اما نکته مهم این است که راه حل پیدا شد و من خوشحالم زیرا می‌توانم به زودی با بارسا به زمین بازگردم. برای من این مرحله بعدی در حرفه من است. می‌دانم که زمانی برای خداحافظی مناسب در رختکن وجود نداشت. من فقط از هم تیمی‌هایم تشکر کردم و به آنها گفتم که با هم تاریخ سازی کرده‌ایم و آن را فراموش نمی‌کنم. من هم گفتم که دوست دارم به مونیخ برگردم تا وقتی با بارسا از آمریکا برگشتیم، خداحافظی مناسبی داشته باشم. من می‌خواستم در کشور دیگری غیر از بوندسلیگا بازی کنم. من خیلی وقت پیش تصمیم گرفتم؛ اما می‌خواهم تاکید کنم که این سخت‌ترین تصمیم زندگی من بود. نمی‌دانم چه اتفاقی خواهد افتاد، اما 2026 نباید پایان باشد. هشت سال فوق العاده در اینجا سپری شده و امیدوارم با گذشت هفته‌ها، همه طرف‌ها بتوانند از اختلافاتی که در هفته‌های اخیر رخ داده فاصله بگیرند. چیزهای غیرضروری در هر دو طرف وجود داشت، اما مهم این است که هر دو طرف به آنچه می‌خواستند رسیدند. از طرفدارانی که حتی در چند هفته گذشته با من برخورد کردند، سپاسگزارم. وقتی شرایط سخت بود، از من حمایت کردند."

لواندوفسکی در مورد مرحله جدید زندگی‌اش نیز گفت: "من قبلاً شروع به یادگیری زبان اسپانیایی کرده‌ام اما از این به بعد باید تلاش بیشتری انجام دهم. می‌خواستم جای دیگری زندگی کنم، چیزی را با خانواده‌ام کشف کنم. دخترم کلارا به زودی مدرسه را شروع می‌کند. ما باید این تصمیم را می‌گرفتیم و اگر حالا نبود، مطمئناً هرگز ممکن نبود."