زمانی که 17 ساله بودم، تصمیم گرفتم با منچستریونایتد قرارداد امضا کنم، این انتقال باعث نشد که فقط به بارسا فکر کنم، چون اوضاع برایم پیچیده بود. در لاماسیا که بودم به برخی بازیکنان گفته شد که آنها برای حضور و بازی در تیم اصلی بارسا به اندازه کافی خوب نیستند، اما من با وجودی که عاشق بارسا بودم به یونایتد رفتم. زندگی گاهی شما را مجبور می کند تصمیمی بگیرید که نمی خواهید بگیرید. وقتی با منچستریونایتد قرارداد امضا کردم، به بارسلونا گفتم: "اگر یک سوم مبلغی که منچستریونایتد به من می دهد را به من بپردازید، من می مانم." اما بارسلونا نپذیرفت.
وقتی 20 ساله بودم، پلیس منچستر به خاطر عبور از چراغ سرخ جلوی من را گرفت. دقیقا سال قبل از رفتنم به بارسا بود. آنها به من شک کردند که مست هستم به همین خاطر من را دستبند زدند و به زندان بردند. در آن لحظه سخت مستی ام پرید و با خودم گفتم چه اتفاقی می افتد؟ پلیس به من کیسه ای داد که تا لوازمم را در آن قرار دهم، سپس من را به اتاقی دیگر بردند. فقط چند سکه برایم باقی مانده بود. چند وقت پیش به من گفته بودند که اگر سکه ها را بمکید، آزمایش مشروب خوردن تان مثبت نمی شود. شروع به مکیدن آنها کردم. به طرز معجزه آسایی توسط سکه ها نجات پیدا کردم. من شک دارم سپس از زندان موقت آزاد شدم و با تاکسی به کازینو رفتم.