این تاجر افغان که همچنان مدیر یک بنیاد خیریه در دولت قبلی افغانستان بود، طی مدت 18 سال در کشور فرودگاهها، جادهها، شفاخانهها و مکاتب را ساخته است و همچنان به مهاجرین داخلی در مناطق مختلف افغانستان کمک نموده است. تحت نظارت وی 4 هزار مهندس و کارگر کار میکردند. پس از آن که طالبان کابل را تصرف کردند، او به ازبیکستان رفت و کارکناش همچنان مهاجر شده اند.
به گفته این تاجر افغان، روز قبل از فرار غنی، رئیس اداره امور ریاست جمهوری برای رئیسجمهور در یکی از هوتلهای دوبی یک اتاق رزرو کرده بود.
وی در مصاحبه با اسپوتنیک درباره روز سقوط کابل، گفت:
«ما آن روز در دفتر آرام مصروف کار بودیم. برایم یک موضوع پیش شد و من با وزارت خارجه تماس گرفتم، اما آنها به من گفتند که هیچ کس نیست و درها باز هستند. برایم از وزارت داخله زنگ آمد و گفتند که هیچ کس سرکار نیامده است و همه درها باز هستند و هیچ نگهبانی در محل دیده نمیشود. فکر کردم اتفاقی افتاده است با دوستانم تماس گرفتم و برایم گفتند که طالبان وقت شهر تسخیر کردند».
به گفته وی، مردم وقتی از فرار اشرف غنی مطلع شدند وحشتزده و پراکنده شدند. با دیدن این وضعیت وی همچنان بلیط سفارش داد و به فرودگاه رفت، اما در آن روز نتوانست از افغانستان خارج شود:
«من به سرعت دفتر را ترک کردم، بلیط سفارش دادم و به فرودگاه رفتم. مدت زیادی در یک ترافیک 5 کیلومتری منتظر ماندیم. پیاده به سمت فرودگاه رفتیم، سپس مدتی در فرودگاه نشستیم. سریع برای ما کارت پرواز (مجوز سوار شدن) داده شد، اما ساعت 18 بجه به وقت محلی برای ما گفته شد که طیاره پرواز نمیکند. از طریق خروجی VIP بیرون آمدم، من بیش از 100 موتر را در نزدیکی طیاره دیدم. مردم سوار طیاره میشدند. از فرودگان بیرون شدم. حتی یک سرباز در جاده دیده نمیشد. همه فرار کرده بودند و اسلحه خود را دور انداخته بودند. آن روز حتی یک طالب وارد کابل نشده بود. فرودگاه تا روز بعد باز بود».
وی افزود:
«دوستان نزدیکم برایم گفتند که یک روز قبل از فرار اشرف غنی، فضلی (رئیس اداره امور ریاستجمهوری) اتاق پرزیدنت را در دبی رزرو کرد. واضح است که آنها همه چیز را از قبل برنامهریزی کرده بودند. آنها در جریان رزور از اسمی نام نبرده بودند، فقط گفته بودند که مهمان خواهند داشت».
این تاجر افغان 10 روز دیگر را در کابل گذراند تا بتواند به ازبیکستان پرواز کند:
«من 10 روز در کابل ماندم. چندین روز در خانه سپری کردم، سپس با لباس های دیگر بیرون آمدم تا ببینم چه خبر است. خیلی ترسناک بود. سپس محل خود را تغییر دادم. چند روز بعد من به قزاقستان و از آنجا به تاشکند پروار کردم».
حقانی برای پیشنهاد بیزینس را داد
«من 18 سال در افغانستان کار کردم. من 4 هزار مهندس و کارگر داشتم. من 4 فرودگاه در فراه، کندز، چغچران و خوست و بیش از هزار کیلومتر جاده را ساختم».
وی در مورد فعالیتهای اش میگوید:
«مبلغ کل قراردادها 100 میلیون دالر بود. من همچنان مکتب و شفاخانه ساختم. من نمی توانم آن را فراموش کنم، همه چیز ها همیشه در ذهنم میچرخد. من از عمق دل برای آینده افغانستان کار کردم. تقریباً 70 درصد از قراردادها انجام شده بود. قرار بود دولت بابت کار انجام شده ما بیش از 6 میلیون دالر درست قبل از سقوط کابل پرداخت کند».
مدیر بنیاد خیریه سال به شهروندان افغان که به دلیل جنگها مجبور به ترک خانههایشان شده بودند و در جستجوی مکانهای امن بودند، کمک میکرد:
«من به مهاجرین که از کندز و دیگر ولایت به دلیل جنگ مجبور به ترک خانه هایشان شده بودند، کمک کردم. در حال حاضر من نمیتوانم به آنها کمک کنم، زیرا من بیرون از کشور هستم و دستیاران من که کمکهای را به آنها (مهاجرین) توزیع میکردند، خود پناهنده شدند. دستیاران من مجبور شدند که مبل شان را بفروشند، اما هیچ کس آن را نمیخرد».
دوستان و کارمندان این تاجر افغان که این فرصت را داشتند قبلاً افغانستان را ترک کرده اند، اما کسانی نیز هستند که به دلیل کمبود بودجه نمیتوانند این کشور را ترک کنند:
«دوستان نزدیک و مهندسان من که فرصت و پول داشتند به ترکیه رفتند، کسانی که فرصت کمتری داشتند به تاجیکستان رفتند. کسانی که پول ندارند خانه و وسایل شان را میفروشند تا به ایران و پاکستان بروند. مرز باز است، هزینه کم در کار است میتوان با 100 دالر به آنجا رفت».
وی میگوید که همه پول خروج از افغانستان را ندارند و آینده آنها نامشخص است. به گفته وی، دوستان و نزدیکان وی میگویند که علیرغم این که طالبان عفو عمومی اعلام کرده اند، اما در ولایت مختلف از کسانی که برای دولت قبلی کار کرده اند، انتقام میگیرند:
«در مزارشریف، آنها (طالبان) بازپرسی خانه به خانه را آغاز کردند و میپرسند که چه کسی آنجا زندگی میکند و در کدام ارگان سابق کار میکرده است. در بدخشان و سایر ولایات، آنها سربازانی را که در دولت قبلی کار میکردند با خود میبرند و آنها را به گلوله میبندند چنین مواردی وجود دارد. من هر روز با مهندسان بخشهای مختلف در ارتباط هستم. آنها میترسند و میخواهند کشور را ترک کنند».
اسحاق یکی از بستگان حقانی است که خانه این تاجر افغان را اشغال کرده است:
«اکنون اسحاق حقانی در خانه من زندگی میکند. آنها دو موتر زرهی را از خانه ام برده اند».
تاجر میگوید که حقانی (گروه تروریستی ممنوع در روسیه) به او پیشنهاد داد که تجارت کند، اما او هیچ عجلهای برای بازگشت به افغانستان ندارد.