براساس آخرین اخبار از تنشهای دولت مرکزی و نیروهای مردمی در ولسوالی بهسود، نیروهای تحت فرمان عبدالغنی علیپور از شهر بیرون شده و نیروهای ارتش بدون درگیری وارد ساختمانهای دولتی و جاهای عمومی شهر شده اند. علیپور همچنان در نوار شنیداری تازه ای سرنگونی چرخبال دولتی را رد کرده است.
او گفته است، که آنچه در فیلم ها نشان میدهد راکت از آسمان به بالگرد ارتش اصابت میکند و چنین سلاحی در اختیار نداریم و اگر این حمله را ما انجام داده بودیم راکت بایستی از زمین به آسمان شلیک میشد نه از آسمان.
او افزوده است، که ارسال صد عراده تانک برای دستگیری من نیست، بلکه چنگ و دندان نشان دادن به مردم است.
او درباره جان باختگان نیروهای این جبهه گفته است، که یک خانم شهید، یک خانم دیگر به شدت زخمی و چند نفر مرد و کودک دیگر زخمی شدهاند.
او می گوید، که از دولت مرکزی درخواستی ندارم چون به خواست مردم پاسخی نداده است. از جامعه جهانی هم میخواهیم در مسائل داخلی ما دخالت نکند و موضع بیطرفی داشته باشند.
او می افزاید، که ما با هیچ کشور خارجی ارتباط نداریم و هیچ اسنادی در این خصوص وجود ندارد.
علیپور می گوید، که انتظار ما از سیاسیون و رهبران اینست که در قبال سرنوشت مردم خود بی تفاوت نباشند و در کنار آنها باشند.
علیپور افزوده است، که پیام ما به مردم اینست که آگاهی و آمادگی داشته باشند و در قبال سرنوشت و زندگی خود بی تفاوت نباشند؛ در غیر این صورت سرنوشت تاریکی در انتظار آنهاست.
گفته میشود بزرگان و ریش سفیدان بهسود قرار است با نمایندگان دولت مرکزی دیدار و گفتگویی در خصوص تنشهای اخیر داشته باشند.
نیازی نیست علیپور را نابود کنید، بلکه زمینه های ظهور و بروز او را از بین ببرید
سید عیسی حسینی مزاری رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری (آوا)، در واکنش به رخدادهای اخیر در ولسوالی بهسود، طی یادداشتی گفت: اگر تشویق کنندگان به از بین بردن جبهه مقاومت و دستگیری آقای علیپور و یاران و همکارانش دلسوز به این آب و خاک باشند و ریگی در کفششان نباشد، رئیس جمهور و دیگر دستاندکاران عمده حکومت را به این سمت و سو رهنمون میشوند که علل به وجود آمدن جبهه مقاومت و پدید آمدن امثال علیپور را از میان بردارند؛ آنگاه اوضاع بر وفق مراد مدیریت کلان کشور سامان پیدا خواهد کرد.
سیدعیسی حسینی مزاری/ آنگونه که از شواهد امر پیداست، در این شب و روزها، جبهه مقاومت و در رأس آن آقای علیپور به عنوان معضلی برای حکومت معرفی و تبلیغ میگردد تا عزم در جهت سرکوبی و انهدام و نابودی آنها تمرکز پیداکند و قطعاً حلقاتی چه از داخل و چه از خارج کشور اشاعه دهنده خطرناک بودن این جبهه و وابسته بودن آقای علیپور و افراد تحت امرش به این کشور و آن قدرت بوده، تا بدین ترتیب دستاندرکاران اصلی حکومت و نهادهای مربوطه نظامی و امنیتی آن بیش از پیش تحریک و ترسانده شوند تا به این مهم پرداخته و علی الظاهر خود را از شر این جماعت خلاص کنند. این در حالی است، که اگر تشویق کنندگان به انهدام جبهه مقاومت و دستگیری آقای علیپور و یاران و همکارانش، دلسوز به این آب و خاک باشند و ریگی در کفششان نباشد بلکه به نفع منافع ملی و مصالح مردمی فکر کنند، رئیسجمهور و سایر دستاندکاران عمده حکومت را به این سمت و سو رهنمون میشوند که علل به وجود آمدن جبهه مقاومت و پدید آمدن امثال علیپور را از میان بردارند؛ آنگاه اوضاع بر وفق مراد مدیریت کلان کشور سامان پیدا خواهد کرد.
مهمترین علت ایجاد جبهه مقاومت؛ هجوم هر ساله به ظاهر کوچیها به زمینهای زراعی و علفچرهای اهالی بومی ولایات مرکزی است و هر ساله دهها نفر به وسیله این جماعت قتل عام گردیده و زمینهای وسیعی آتش زده شده و منازل متعددی تخریب میشوند. مخالفت و دشمنی با کوچیهای واقعی نه تنها وجود ندارد، بلکه آنها هموطنان ما هستند و باید از امکانات و ظرفیتهای مملکت مثل باقی باشندگان کشور استفاده کنند؛ اما امروزه نام کوچی پوششی برای گروههای تروریستی شده است و چرا حکومت آنگونه که آقای اشرف غنی وعده انتخاباتی داده بود، برای حل معضل کوچیها اقدام نکرده و راهی برای ریشه کن کردن این بهانه پیدا نمیکند تا از یکسو مخالفان و حتی دشمنان این آب و خاک از این سوژه سوء استفاده نتوانسته، فرصتی برای ضربه زدن به امنیت مردم و ثبات کشور پیدا نکنند و از سوی دیگر عدهای تحت عنوان جبهه مقاومت و مدافع مردم بومی ایجاد نشود؟!
علت دیگر ایجاد جبهه مقاومت و سر برآوردن افرادی مثل آقای علیپور، ناامنی مناطق مختلف شیعه نشین، به ویژه ناامنی راهها و به گروگان گرفته شدن مسافران و به رگبار بستن و حتی سربریدن آنها است و وقتی مردم میبینند حکومت نمیخواهد و یا نمیتواند در این زمینه کاری کند، مجبور میشوند خود دست به کار گردیده، جهت تامین سرزمین و حومه خانه و کاشانه و مسیرهای مواصلاتی خویش گروه های نظامی تشکیل بدهند.
بنابراین، به ویژه در شرایط موجود که کشور نیاز به آرامش دارد و حاکمیت نیز محتاج به پایگاه اجتماعی و حمایت بیش از پیش شیعیان، تا بتواند بحران پرپیچ و خم کنونی را به خیر پشت سرگذاشته و در اجلاسهای پیش رو نه تنها دستش خالی نباشد، بلکه پشتش نیز مستحکم و استوار باشد؛ راه اصولی این است که حاکمیت، جهتِ کاروانهای نظامی را به سمت گروههای به ظاهر کوچی تا به دندان مسلح اما در واقع طالب سوق بدهد و با سرکوبی و انهدام آنها و تأمین امنیت عمومی، خیال مردم را جمع کند و آنگاه جبهه مقاومت و آقای علیپور توجیهی برای ماندن و ادامه حیات نظامی نخواهند داشت و خود بخود از بین میروند. در غیر آن، اگر نهادهای امنیتی و نظامی حکومت به طور عجولانه و ناسنجیده عملیاتی را علیه جبهه مقاومت سازمان بدهند و در اثر آن مردم بومی ولسوالی بهسود و اطراف آن به شهادت برسند، قطعا دامنه مشکل نه تنها جمع نگردیده، بلکه طیف وسیعی از مردم افغانستان عصبانی شده، از جبهه مقاومت و شخص علیپور حمایت خواهند کرد و آنگاه نه حکومت و نه خارجیهای حامی آن تحت هیچ شرایطی قادر به مدیریت اوضاع نخواهند شد و فرآیند این روند هم قهرمان شدن بیش از پیش علیپور و پیروزی او و ضلالت نیروهای مخالف ایشان و شکست نیروهای دولتی خواهد بود. پس فاعتبروا یا اولی الابصار!