چين و امريكا تا چه حد در جنگ سرد پیش خواهند رفت؟

اروپا می تواند از رویارویی دو قدرت بزرگ بهره مند شود. اگر، بالاخره، از خواب بیدار شود و در جبهه واحد عمل نماید.
Sputnik

لیوک دی باروشی (Luc de Barochez) در مقاله منتشره در نشریه Le Point (فرانسه) می نویسد، در روابط پیکن و واشنگتن ساعت جنگ سرد 2.0 به صدا درآمده است. رویارویی بین این دو غول اثری در قرن ما، دقیقاً همانگونه که مبارزه بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی چهره نیمه دوم قرن بیستم را تعیین می کرد، به جا می گذارد. پس از آنکه چین دوباره به دولت جهانی درجه یک تبدیل شد، رهبر آن، شی جینپینگ، از موضعگیری هرچه بیشتر تجاوزگرانه پیروی می کند. وی قصد دارد چین را به جایگاه شایسته خود در جامعه ملل بازگرداند و در عین حال قدرت دیکتاتوری خود را نیز تقویت کند.

تنها ترامپ مسوولیت رویارویی ایالات متحده و چین را بر عهده ندارد. امریکا به دشمن احتیاج دارد

با او دونالد ترامپ مقابله می کند که همزمان به ثمره و هم عامل تحریک کننده تنش مبدل گردیده است. وی در سال 2016، نه تنها به دلیل نارضایتی اجتماعی از اختلال در صنعت امریکا در نتیجه صادرات چین انتخاب شد. جنگ تجاری که او با پیکن آغاز کرد و رویکرد حمایتگرایانه و یک طرفه باعث درگیری شد. اپیدمی کروناویروس که در اواخر سال 2019 در ووهان پدیدار شد، این درگیری را به سطح جدیدی رسانده است. حزب کمونیست چین از فرصت استفاده کرد، تا موثریت مدل خودکامه اداری دولت خود را نشان دهد. رئیس جمهور ترامپ نیز به نوبه خود، این را راهی برای مقصر دانستن چین در همه چیز دانست و "ویروس چینی" را علت بحران خواند. او امیدوار است که این تشنج به او در انتخاب مجدد در انتخابات ماه نوامبر کمک خواهد کرد.

رایموند آرون (Raymond Aron) در سال 1947 راجع به جنگ سرد که آغاز شد، گفته بود: «صلح غیرممکن است، جنگ کمتر محتمل است»." امروز نیز در مورد روابط چین با امریکا می توان همین حرف را زد. سیستم های قدرت آنها بیش از حد متفاوت اند، بی اعتمادی بیش از حد عمیق است و علل مقصر دانستن رقیب به همه و همه چیز بیش از حد قوی است، تا که بتوان بازگشت به مناسبات آرام را بررسی کرد. رویارویی نه تنها خصوصیت اقتصادی و تجاری، بلکه سیاسی و ایدئولوژیک دارد. دولت- حزب چین برنامه مخالف ارزش های دموکراتیک و بشر دوستانه را پیش می برد. حتی GULAG اتحاد جماهیر شوروی بازگشت: حزب کمونیست یک میلیون اویغور و دیگر مسلمانان چینی را به "اردوگاه های بازآموزی" فرستاده است.

جهان بار دیگر دو قطبی می گردد و ظهور بالقوه جو بایدن، دموکرات در کاخ سفید، بطور بنیادی این آرایش را تغییر نخواهد داد، زیرا اجماع آشکار در کنگره درباره سیاست چین وجود دارد. با وجود این، منازعه بین ایالات متحده و چین را نمی توان کاپی (کلون) جنگ سرد نامید. چین با اقتصاد جهانی نسبت به اتحاد جماهیر شوروی در زمان خود، رابطه بسیار نزدیک تر دارد. ایدئولوژی کمونیستی نیز دارای نیروی جذاب سابق نیست. اردوگاه غربی، به نوبه خود، بطور کورکورانه از رهبری امریکا، به ویژه پس از اینکه خود ترامپ آن را با America First تضعیف کرد، پیروی نمی کند. اروپایی ها نفوذ کلکتیفی  خود و ضرورت آماده شدن برای جهان که در آن چتر امریکایی دیگر چیزی طبیعی نخواهد بود، درک کرده اند.

وزیر دفاع چین خطاب به امریکا: از انجام اقدامات خطرناک دست بردارید

اروپایی ها می دانند که چقدر در مورد چین اشتباه کردند. فقط چند سال پیش، محافل حاکم برلین، لندن و پاریس فکر می کردند که این کشور خود آداب و رسوم غربی را خواهد پذیرفت و به همان روشی که در اواخر قرن بیستم به اقتصاد بازار آزاد پیوست، به سمت دموکراسی پیش خواهد رفت. حقایق این دیدگاه ساده لوحانه را تکذیب کردند.

سال گذشته، چین را همانطور که در تحلیل استراتژیک اتحادیه اروپا به آن اشاره شده، از شریک به "مخالف سیستمی" تبدیل کرد. پس از آن، پاندیمی و "دیپلماسی ماسک" فقط تحقق این واقعیت را تسریع کرد.

چین و آسیای مرکزی: مرزهای نامشخص، همسایگان عصبی

چین در بین اروپایی ها نفاق ایجاد می کند. نسبت به برخی برخورد خوب می کند و دیگران را نادیده می گیرد و آنهایی را مجازات می کند که مقاومت می کنند. پیکن برای شناسایی وحدت چین که شامل هانگ کانگ، تبت و تایوان است، به شرکای خود نیاز دارد. و صفوف را در مورد موضوعی استراتژیک، مانند  5Gمتحد می سازد. اروپایی ها از حمایت خود از جنگ صلیبی ضد چینی در زیر پرچم امریکا نفع کمتری دریافت خواهند کرد. اما آنها باید به طور جمعی از منافع خود در برابر پیکن دفاع کنند: کنترل بهتر بر صنایع استراتژیک، اعتبار دادن به سرمایه گذاری چین، برخورد برابر و محکوم کردن اطلاعات غلط را مطالبه میکند. تنها امتناع از برابری با ایالات متحده و پایمال کردن ارزش های آن به خاطر چین می تواند به اروپا اجازه دهد که مانند جنگ قبلی، به مهره در جنگ سرد نو، طوریکه در جنگ سرد قبلی بود، مبدل نه گردد.

بحث و گفتگو