سوین کیلرهوف (Sven Felix Kellerhoff) در مطلب منتشره در نشریه Die Welt (آلمان) می نویسد، حق تصمیم گیری نه تنها یک امتیاز، بلکه یک بار سنگین است. سوارکار رومی اسب پونتیوس پیلاتس با لذت بردن از آن لحظه به اسیر که به اساس تصمیم شورای عالی معبد بیت المقدس در برابر او ایستاده بود، گفت: "شما نمی دانید که من قدرت به صلیب کشیدن شما را دارم و قدرت آزاد کردن شما را دارم؟" عیسی ناصری، فرزند یوسف، نجار، پاسخ داد (حداقل مطابق انجیل یووان): "تو هیچگونه حاکمیت بر من نمی داشتی، اگر از بالا به تو داده نمی شد."
وی تاكید كرد كه قائیم مقام هیچ قدرتی از خود ندارد، بلكه فقط قدرتی است كه از بالا داده می شود و این چیزی جز تحریک نبود. ولی Pilate طبق هر چهار نسخه از عهد جدید، نمی خواست عیسی را به اعدام محكوم كند.
و اگر فرماندار روم در یهودا تسلیم این انگیزه شود چه اتفاقی می افتد؟ الكساندر دمانت، كارشناس تاریخ باستان از برلین، مدتهاست كه این سوال را مطرح می كند. محاکمه عیسی یکی از مهمترین لحظات تاریخ جهان است که براساس آن می توان آزمایش فکری به نام تاریخ غیر اتفاق افتاده (یا مجازی) انجام داد.
دمانت ادعای اثبات گرایانه را که مورخان نباید دست به حدس و گمان ها بزنند، رد می کند و این یکی از اصلی ترین شایستگی های وی برای علم تاریخ است. زیرا او نشان داد که هر شخصی که خود را در نوعی وضعیت تعیین کننده می یابد، به گزینه های دیگری (که همیشه وجود دارد، فکر می کند، زیرا هیچ چیز "بدون الترنالتیف نیست)، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه باشد.
علاوه بر این، به طور کلی می توان گفت كه تصمیم اتخاذ شده یا شخص عامل تأثیر زیادی بر انکشاف بعدی وقایع ندارد. اما، آنگاه این تصمیم یا شخص مهم نیست. به عبارت دیگر بی ربط است.
تقابل پونتیوس پیلاتس و عیسی ناصری در صبح (یا بعد از ظهر) عید پاک جمعه سال 30 (طبق نسخه دیگر، 31) مهم بود. زیرا فرماندار از وصیت شورای عالی یهودا (صندرین) به ریاست کاهن اعظم کایافا پیروی کرده و دستور به صلیب کشیدن حضرت عیسی را صادر کرد.
ولی، او خود حکم صریح و واضحی را صادر نکرد، و این تصمیم را به اساس درخواست جمعیت خشمگین که در مقابل محل سکونت او در اورشلیم در حال خشم اعتراض می کرد، صادر کرد. و جمعیت تصمیم گرفت که دزد و شورشی واراوو را آزاد کنند، نه عیسی که این به معنی مرگ از طریق میخ کوب نمودن بر صلیب بود. بنابراین، پیلاتس دست های خود را با "بی گناهی" شست.
ولی، چه اتفاقی می افتد اگر پیلاتس آن روز جمعه از قدرت خود (خواه "از بالا" داده شده یا نه) بطور متفاوت از آنچه در عهد جدید آمده، استفاده می کرد؟ در چندین کتاب متعدد خود،Demandt سه گزینه اصلی را بیان کرد که اگر مصلوب نمادین (و رستاخیز متعاقب عیسی) صورت نمی گرفت، ممکن بود، امکان پذیر باشد: شاید عیسی نقشی در زندگی جهان نداشته باشد. شاید او همچنان به آرام و آرام خود درگیر کار خود باشد. و سرانجام، شاید پیروان عیسی افراطی میشدند و دست به خشونت می زدند. هر سه سناریو با توجه به اوضاع سیاسی و مذهبی در یهودا در آن زمان کاملاً محتمل است.
فرقی نمی کند که پیلاتس تصمیم می گرفت که بلافاصله عیسی را آزاد کند یا دستور اعدام دهد. مطابق انجیل لوقا، والی دستور داد اعضای سنیدرین او را شلاق بزنند و سپس بلافاصله اسیر را آزاد کنند.
به این ترتیب، افکار Demandt در مورد عواقب هر تصمیم دیگر پونتیوس پیلاتس در مورد سرنوشت حضرت عیسی، پنج گزینه متفاوت را پیشنهاد می کند. از نظر مردم متدین، تمام این افکار بی معنی است. اما ممکن، هر کس دیگری به معنای حکم که در صبح جمعه عید پاک سال 30 (یا 31) صادر شده، تأمل کند.