ستیفانو بیانکی (Stefano Bianchi) از پوهنتون روما-تری ایتالیا میگوید:« این دیسک — ثبوت موجودیت سیاهچاله «خاموش شده» می باشد که ما هیچگاه حتی انتظار دیدن آن را هم نداشتیم. این به ساختارهای در نزدیک اجسام شباهت بسیار زیاد دارد که نورانی بودن آن به هزارها و میلیون ها بار بیشتر می باشد. این کشف پیشگویی تیوری را کاملاً نفی میکند که کهکشان تیره فعال را توضیح نموده است».
سیاهچاله های فوق العاده کتلوی عملاً در مرکز هر کهکشان قرار دارند. با تفاوت از "جفت های" کمتر بزرگتر آنها که در صورت از بین رفتن ستاره بوجود می آیند، کتله اینها چند میلیون بار نسبت به افتاب بزرگتر است.
آنها بصورت متناوب ستاره ها، اجسام دیگر آسمانی و گازها را می بلعند و بخش از مواد به شکل جیت ها — پرتوهای پلازمای داغ پرتاب میکنند که با سرعت عظیم نزدیک به سرعت نور حرکت میکنند.
یک نوع مرز وجود دارد که دانشمندان استروفزیک بنام حد ایدینگتون می نامند که در صورت رسیدن به آن ماده در اطراف سیاهچاله به شکل «حلقه های» داغ تجمع مینمایند و ذرات ماده در نتیجه اصطحکاک با همدیگر تا درجه حرارت فوق العاده بلند داغتر میشوند و سیاهچاله را به فضا پرتاب میکنند. ولی همه سیاهچاله ها به عین ترتیب عمل نمی کنند.
طوریکه بیانکی اظهار میدارد، تا به امروز اکثریت ستاره شناسان عقیده داشتند که چنین شیوه عملکرد سیاهچاله ها عملاً بطور کامل امکان آن را مستثنی می سازد که دیسک خوب محسوس متشکل از گاز و گرد میتواند در اطراف سیاهچاله های «خوابیده» فوق العاده کتلوی، شبیه Sgr A قرار داشته باشند.
ستاره شناسان اروپایی و امریکایی بصورت تصادفی، هنگام نظارت بر کهکشان NGC 3147 در صورت فلکی اژدها معلوم نمودند که این چنین نیست. آن از ما تقریباً به فاصله 129 میلیون سال نوری قرار دارد و مدتها است که یکی از مثال های کلیدی دیسک ها (کوازرها) «خوابیده» محسوب میشود.
این کشف مطلقاً در تیوری های معاصر استروفزیکی نمی گنجد که پیشبینی میکنند که همه انواع دیسک ها و هسته های فعال کهکشان ها یکسان ساخته شده، اما تفاوت ها در شکل آنها به خاطر آن بوجود می آیند که به چه مقدار گرد و گاز سیاهچاله آنها را از نظارت از زمین پنهان میکنند.