مرور به سیاست طلبان در ارتباط حضور زنان در سیاست

طالبان حتی‌الامکان می‌کوشند تا از علنی شدن عزم زن‌ستیزی‌شان پیش‌گیری کنند.
Sputnik

اسپوتنیک به نقل از اطلاعات روز، می توان گفت که ضریب زن‌ستیزی در گستره‌ی گفتاری و اقدامات اعلامی طالبان چندان چشم‌گیر نخواهد بود، اما در عرصه‌ی عمل و اقدامات اعمالی طالبان، شاهد مخالفت‌ها و موضع‌گیری‌های منفی علیه زنان خواهیم بود

مذاکرات زنان افغانستان با طالبان

ظاهر مفکر، استاد دانشگاه در این ارتباط ابراز نظر نموده میگوید: «دوران حاکمیت طالبان دوره‌ی سیاهی و ستم علیه زنان بوده ‌است. از این جهت پرسش اصلی این است که در صورت دست‌یابی به صلح و سازش، آیا پیوستن طالبان به روند رسمی و سیستم دولت‌داری به‌معنای زنده‌شدن ظرفیت زن‌ستیزی خواهد بود؟ در صورتی که پاسخ مثبت باشد، ظهور ذهنیت‌ها و زمینه‌های زن‌ستیزی به چه شکل و شیوه‌ای خواهد بود؟ پاسخ به پرسش بالا مایه و محتوای اصلی این نوشته را تشکیل می‌دهد».
طالبان تا کنون از موضع مخالف نظم و نظام فعلی سخن می‌گویند. در چنین شرایطی دست‌آوردها و داشته‌های سیاسی طالبان بیشتر به تحرکات نظامی، سیاست‌های اعلامی و تاکتیک‌های تبلیغاتی این گروه قابل تقلیل و تحویل است. فرصت فعلیت‌یابی سیاست‌های اعلامی این گروه زمانی فرا می‌رسد که جزو تشکیلات تصمیم‌گیرنده شوند. با این توضیح که طالبان متوجه‌ اند که در حال حاضر بایسته و به‌صرفه است که موضع‌گیری منعطف در قبال موارد مربوط به بانوان داشته ‌باشد تا افکار عمومی علیه این گروه حساس نشود، تا واکنش‌های وسیعی در قبال مواضع این گروه شکل نگیرد، تا انگیزه‌های ایستادگی در برابر این گروه افزایش نیابد، تا مجال موثریت مواضع منفی علیه این گروه بیشتر و بارزتر نگردد.

نگرانی زنان از توافق صلح حکومت با طالبان

مطابق این پیش‌بینی، زمان ظهور ظرفیت‌های زن‌ستیزی طالبان، زمانی خواهد بود که این گروه به بخشی از سیستم سیاست‌گذاری و تشکیلات تدوین استراتژی تبدیل ‌شوند. خوش‌بینی‌های فعلی در قبال طالبان و سخن از تغییر مشی و مواضع این گروه در قبال زنان ریشه در ارزیابی اقدامات اعلامی طالبان دارد، درحالی‌که ترک سنگر و پا گذاشتن به صحنه‌ی سیاستِ سازش در واقع زمان زوال این استراتژی‌های اعلامی و ادعاهای کذایی خواهد بود.
قابل ذکر است که بدون شک طی سال‌های پس از شکست طالبان، دست‌آوردهای درخشانی نصیب زنان شد. این دست‌آوردها نتیجه‌ی فراهم شدن فرصت‌های فراگیری دانش و مولود مساعد شدن زمینه‌ی فعالیت‌های بیرونی برای بانوان بود. اما طالبان ممکن است چنین دست‌آوردها را به‌عنوان تحولات مثبت و به‌مثابه‌ی محصول مجال‌های مبارکِ میدان دادن به بانوان با استعداد تلقی نکنند، بلکه آن‌ها را غنیمت‌های غربی بدانند که به‌قیمت تاراج تعالیم اسلامی و ترک توصیه‌های دینی و از طریق به حراج گذاشتن حجاب و حساسیت‌های فرهنگی جهان اسلام حاصل شده‌است. زیرا فعالیت‌های فکری و فرهنگی بانوان، نوع نگرش، میزان و متُد مشارکت سیاسی آنان در ظرفیت زمانی نزدیک به دو دهه پسین بسی فراتر و فربه‌تر از آن بوده‌است که در قالب تفاسیر تنگ‌نظرانه طالبان از اسلام قابل توجیه و تحمل باشند.

اعتراض زنان به پنجمین نشست امریکا و طالبان

در صورتی که طالبان چنین ارزیابی منفی و بدبینانه از دست‌آوردهای بانوان ارائه کنند، توجه و تلاش طالبان در راستای طرد و تضعیف دست‌آوردهای یاد شده، و نیز الزام و اهتمام این گروه در جهت احیاء و اعمال سنت‌های سخت‌گیرانه علیه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی بانوان، از امور احتمالی و قابل پیش‌بینی خواهد بود.
زنان افغانستان از طریق طرح داعیه‌های دموکراتیک، تحقق ارزش‌های انسانی و تعقیب مطالبات مدنی به دست‌آوردهای فعلی دست یافته‌اند. اما هنوز آن داعیه‌های دموکراتیک درونی نشده، آن مطالبات مدنی مشروعیت ماندگار نصیب نگردیده و آن ارزش‌های انسانی‌ در ذهن و زمینه‌ی جامعه طوری تثبیت نگردیده که به‌عنوان روند و روحیه‌ی برگشت‌ناپذیر قابل اتکاء باشد. با برگشت طالبان ممکن است این دست داعیه‌ها و ارزش‌ها دچار ضعف و زوال گردد و زنان حاشیه‌ حمایت‌های ارزشی خود را از دست دهند؛ ممکن شرایطی شکل گیرد که حدود حجاب و حیای اسلامی از سوی طالبان (طالبان دخیل در تدوین استراتژی‌های رسمی) طوری تعریف و تعیین شود که به آفرینش محدودیت‌ها و افزایش موانع در برابر بانوان بینجامد.
طالبان در تعقیب تصامیم و تحقق دیدگاه‌های خود، از توان تشکیلاتی خویش بهره خواهند جست. وقتی پایه‌ریزی و پی‌گیری اهداف سیاسی، صورت ساختاری یابد و با توان تشکیلاتی تایید و تعقیب شود، طبیعی است که راه رسیدن کوتاه می‌شود و مسیر موفقیت هموار. اما در صورتی که عوامل و عناصر مربوط به طالبان اتخاذ مواضع مخالف و اعمال محدودیت‌ها در برابر بانوان را روی دست گیرند، مقاومت زنان از تکیه‌گاه سازمانی و توان تشکیلاتی نیرومند، بی‌بهره خواهد شد. زیرا زنان افغانستان هنوز کدام سازمان سیاسی فراگیر را تاسیس نکرده‌اند که مجال مقاومت‌های نیرومند و نظام‌مند را تمهید کند. در غیبت انسجام تشکیلاتی و موجبات متحد‌کننده، دشوار خواهد بود که زنان بتواند به‌صورت پیوسته و پایدار از حقوق و حیثیت انسانی و حضور سیاسی‌شان دفاع کنند و در برابر ظهور زمینه‌های زن‌ستیزانه، ایستادگی کنند.
با در نظر داشت فرازهای فوق می‌شود گفت، همزمان با موفقیت مصالحه و با پیوستن طالبان به پیکره‌ی نظام فعلی، بیم برگشت بانوان به وضعیت گذشته و امکان زنده‌شدن ظرفیت‌های زن‌ستیزانه جدی خواهد شد. مطمئنا تاوان‌های تفاسیر تنگ‌نظرانه از دین و تبعات دگم‌اندیشی‌های دخیل در تصمیم‌گیری‌های سیاسی دولتی دربرگیرنده‌ی طالبان فراگیر خواهد بود و زنان در تحمل تاوان‌های یادشده تنها نخواهد ماند، بلکه سایر جریان‌های جدید و نحله‌های نو‌اندیش نیز به میزان مشابهی متضرر خواهند شد. اما در صورتی که جامعه‌ی جدید و نسل دانشگاهی در دفاع از منافع و مطالبات مشترک‌شان به تدابیر و تمهیدات هماهنگ و همسو توسل جویند، به میزان زیادی از آفات احتمالی و آسیب‌های برخاسته از ادغام طالبان به روند رسمی کاسته خواهد شد.

 

 

بحث و گفتگو