نسخۀ ویدیویی این گفتگو اینک به طور کامل منتشر شده و بخشهایی مهم از سخنان آقای حکمتیار نیز به صورت متنی تهیه شده است.
مذاکرات بینالافغانی و کنفرانس مسکو
ما طرفدار جدی مذاکرات بینالافغانی استیم. بدون وساطت اجنبی. مذاکرات رودررو بین خود افغانها. چون قضیه مربوط به افغانها است و باید افغانها بنشینند و راه حلی برای قضیه جستجو کنند. حزب اسلامی این راه را انتخاب کرد و بدون وساطت هیچ طرف اجنبی مستقیماً با دولت کابل به مذاکره نشست و به توافق رسید. به طالبان هم این توصیه را کردیم که مسأله مروبط به افغانها است و در نتیجۀ مذاکرات بینالافغانی باید بحران افغانستان حل شود. در هر کجای دنیا هم که اگر این اصل مراعات شود و موضوع جدی باشد، طرفین از کسانی نمایندگی کنند که در قضیه مطرح استند. ما در این نوع مذاکرات حتماً شرکت میکنیم. متأسفانه کنفرانس مسکو از لحاظ ترکیب هم و از لحاظ کسانی که دعوت شده بودند هم، و از لحاظ اجندا ملاحضاتی ما داشتیم با توجه به این من شخصاً در این کنفرانس شرکت نکردم ولی هیأت حزب در این مذاکرات شرکت کرد. گروههای موثر، احزابی که در گذشته و امروز در جریانات افغانستان نقش نسبتاً مهم و تأثیرگذار دارند، این احزاب باید با هم بنشینند، ولی دعوت هر کسی خرد و بزرگ، اجزاب کوچک و حتا شخصیتها، میشود که یک جلسۀ تبلیغاتی باشد ولی نه یک جلسۀ کاری و کنفرانس موثر که بتواند نتیجهیی تحویل بدهد و در حل بحران کمک کند. از این لحاظ مفید بود که یک مذاکرۀ بین الافغانی صورت گرفت، هرچند ترکیبش دلخواه نبود و ملاحضاتی وجود داشت ولی همین که مذاکرات بینالافغانی صورت گرفته و طالبان هم حاضر شدند با افغانان به مذاکره بنشینند و حتا با کسانی که دیروز با همین ها هم حاضر به مذاکره نبودند، کسانی که در دولت نقش کلیدی داشتند و نفر دو و سه و چهار بودند یا حتا در رأس دولت بودند. حتا هیأت های غیر رسمی دولت هم در این مذاکرات بودند، فعلاً شاید برای طالبان دشوار باشد که بگوید که ما با نمایندگان دولت مذاکره نمیکنیم در حالیکه هیأت غیررسمی دولت در این مذاکرات شرکت داشتند. با توجه به ترکیبش با توجه به محتوا و اجندا، اگر ترکیب نشست هم مفید و موثر باشد و در حل بحران کمک کند، کسانی دعوت شوند که آنها در خاتمۀ جنگ میتوانند موثر باشند در تأمین صلح موثر باشند و بتوانند فیصلهیی که در کنفرانس صادر میشود را عملی کنند و در عملی کردنش هم نقش داشته میتوانند، اگر اینها دعوت شوند، اجندا مشخص باشد در مورد محل باید با هم تفاهم کنیم در یک جای بیطرف که مربوط به یک جهت و یا حامی یک جهت نباشد، این را ترجیح میدهیم و حاضریم در این نوع مذاکرات شرکت کنیم.
واکنش دولت افغانستان به نشست مسکو
دولت موضع زیاد مثبت نداشت. احساس میشد که آنها از این نوع مذاکرات یک نوع بیم و هراس و شکایتهایی را دارند که درست نبود. مسوولیت بیشتر این جنگ هم بر میگردد به دولت و روسای نظام. در رابطه به تأمین صلح و خاتمۀ جنگ و تحکیم ثبات در کشور این مسوولیت دولت است، دولت باید بیش از همه به صلح علاقمند باشد و تلاش کند برای تأمین صلح و خاتمۀ جنگ. هر قطره خونی که در افغانستان میریزد چه از نیروهای امنیتی و چه از نیروهای مسلح مخالف دولت، هر افغانی که کشته میشود در کشور مسوولیتش بر میگردد به دولت و روسای دولت. اینها نباید از مذامرات بیم داشته باشند، اینها نباید مواضعی اتخاذ کنند که به معنی مخالفت با صلح باشد. هر ابتکاری که در راه صلح صورت میگیرد دولت باید حمایت کند. من در رابطه به مواضعی که دولت اتخاذ کرده ملاحضات جدی دارم و افغانها هم انتظار از دولت ندارند که مواقفی اختیار کند که تعبیری که اینها با صلح نمیسازند و از صلح میترسند و در برابر صلح موانع خلق میکنند. شکوک و شبهات ایجاد میکنند. دولت متأسفانه هیچ برنامۀ مشخص در رابطه به صلح ندارد، هیچ. تا امروز من لااقل نشنیده ام از هیچ مسوول دولت نشنیده ام که اینها طرح واضحی در رابطۀ خاتمۀ جنگ و تأمین صلح عادلانه و پایدار ارایه کرده باشند. این یک حقیقت خیلی روشن است که عدهیی از جننگ تغذیه میشوند. عدهیی از این جنگ امکامان و امتیازات وافر و چمشگیری به دست آوردند، قصرها افسانوی و مجلل، زندگی اشرافی و قدرت بلا حصر و حد و اینها بیم دارند که اگر وضعیت تغییر کند و جنگ خاتمه بیابد و صلح تأمین شود شاید همۀ امتیازات را از دست بدهند، به این خاطر در برابر صلح موانع ایجاد میکنند. دولت متأسفانه خیلی منزوی شده و اعتماد تمام احزاب سیاسی را از دست داده، میخواهد اگر تصمیمی در رابطۀ صلح گرفته شود و بورد مشورتی ساخته شود که فقط مشوره بدهند و مسألۀ نهایی و تصمیم آخری را هم آقای رییس جمهور بگیرد و اگر به عنوان لویه جرگه هم کنفرانس و جرگهیی را دایر میکنند، این باید مشورتی باشد یعنی اینکه قدرت تصمیم گیری را ندارد و تصمیم نهایی به آقای رییس جمهور تعلق بگیرد، فیصله نهایی را باید او صادر کند. این قطعاً نه عملی است، نه ملت این را میپذیرد، نه احزاب سیاسی این را قبول دارند. نخست قبل از همه باید مرجع مقتدر تصمیمگیری نهایی در رابطه به صلح و جنگ باید ایجاد شود.
چالش بزرگ بر سر راه صلح
اکثریت ملت ما از این دولت و از سیاستهایش در همۀ بخشها، از اقتصادی، اجتماعی، تأمین عدالت، تأمین امنیت، خاتمۀ جنگ، تأسیس یک حکومت نیرومند مرکزی که قادر به ادارۀ کشور باشد و بتواند وضعیت را مهار کند، از تمامی این جوانب به دولت معترض اند. در رابطه به صلح هم دولت هیچ برنامۀ مشخص ندارد حتا اگر بگوییم که دولت شدیدترین مانع در جهت تأمین صلح است. معاهدهیی را که با حزب هم داشت، بند بند معاهده را زیر پا گذاشت که به این ترتیب امروز طالبان هم با توجه به این تجربه حاضر به صلح نیستند. ما معتقدیم که دولت باید به تمام شرایط معقول نیروهای مخالف مسلح دولت تمکین کند و آنان را مطمین بسازد که شرایط معقول شان حتماً پذیرفته میشود.
عملکرد دولت در قبال تعهدات به حزب اسلامی
به هیچ یک [از تعهدات] عمل نکرده است. قرار بود همۀ زندانیان سیاسی حزب که به دلیل فعالیتهای سیاسی و نظامی به زندان کشانیده شده اند، دو ظرف دو ماه از زندان رها شوند. حدود پنجصد نفر شامل شخصیتهای مهم از لیست حذف شدند. شخصیتهایی که از همۀ فیلترها گذشته و همۀ اطراف توافق کرده که رها شوند، ولی وقتی به آخرین مرجع رسیده است، سر نام شان خط بطلان کشیده شده و از لیست حذف شده اند، در حدود هفتاد تن از شخصیتهای مهم حزب است. قرار بود در قدم اول حدود بیست هزار مهاجر حزب به وطن بازگردند و برای شان امکان اسکان فراهم شود ولی هیچکاری نشد. باید افراد مسلح حزب در دولت مدغم میشد که یک نفر هم نشد. باید کدرهای حزب در دولت مدغم میشد، که هیچ فردی نشد. بند بند این معاهده یکی پی دیگری زیر پا گذاشته شد.
عوامل اصلی جنگ در کشور
حکومت در دست یک اقلیت کوچکی است که به کمک اجنبی بر کشور حاکم شده اند. تا زمانی که این حکومت و این نظام است، جنگ ادامه مییابد. حضور نیروهای خارجی عامل دیگر جنگ در کشور ما است. این دو عامل اساسی تا زمانی که منتفی نشود، صلح ممکن نیست و جنگ دوام مییابد.
ادارۀ موقت یا انتخابات؟
ما خواهان برگزاری انتخابات در وقت معینش استیم. با هر نوع تأخیر مخالفم و موضوع صلح و انتخابات را نباید با هم پیوند داد. اگر صلح قبل از انتخابات به دست آمد بسیار خوب، اما نمیتوان انتخابات را به بهانۀ صلح به تأخیر انداخت، وقتی هیچ تضمینی هم در این مورد وجود ندارد که صلح به زودیها تحقق مییابد. تا امروز طالبان رسماً نگفته اند که با حکومت موقت موافق اند. تا امروز نشنیدیم که با انتخابات موافق اند. تا زمانی که اطمینانی در این زمینه نداشته باشیم، هیچ امیدی به صلح وجود ندارد. اگر صلح مشروط بر این باشد که یک حکومت موقت بهوجود بیاید، همۀ اطراف باید این را بپذیرند. اگر کسی با آمدن صلح برای این مخالفت کند که اقتدارش از بین میرود، درست نیست.
قانون اساسی و ضرورت تعدیل
قانون اساسی عیبهای زیادی دارد. هم ازلحاظ محتوا و هم از لحاظ ادبی. با ظروف و شرایط افغانستان نمیسازد. این قانون باید تغییر کند ولی از طریق اصولی و قانونی و باعث یک معضلۀ دیگر نشود. عدهیی تغییر قانون اساسی را میخواهند ولی طرحی برای قانون اساسی ندارند و از طریق غیر قانونی و معاملهگری میخواهند قانون را تغییر بدهند. ما در حال حاضر میخواهیم که همین قانون باشد و نظام هم همینطوری بماند. ما بدیل این قانون اساسی را ارایه کردیم. ما در همان سال تصویب قانون اساسی، طرحی با عنوان «قانون اساسی دولت اسلامی» را ارایه کردیم، هم به لحاظ محتوا خیلی برتر از این قانون اساسی است و هم به لحاظ ترکیب ادبیاش.
تغییرنکردن وضعیت جنگ پس از صلح با حزب اسلامی
یک صد و شصتهزار سرباز ناتو آمد، ولی در جنگ تغییر مثبت نیامد. از ناتو بپرسید چرا ناکام بوده است. ما به هیأتهای ناتو، آقای خلیلزاد و سفیر امریکا گفتیم که استراتیژی سیاسی و نظامی شما ناکام بود. دلیل عدم تغییر در وضع نظامی کشور بعد از معاهدۀ حزب و دولت همین بوده که این نظامی توانمندی ادارۀ کشور را ندارد. توانمندی، اراده، ظرفیت و شایستگی مهار جنگ، تأمین امنیت و مدیریت امور را ندارد. دولت ضعیف است و اگر تمامی نیروهای دنیا هم بیاید، تغییر مثبتی در میدانهای جنگ به وجود نخواهد آمد. این دولت حاضر نبود از توانمندی و امکانات بالقوۀ حزب اسلامی در جهت تأمین امنیت و ساختن یک ادارۀ قوی استفاده کند. این پرسش بیشتر متوجه دولت است که چرا تغییر نیامد.
نقش روسیه در قضیۀ افغانستان
روسیه یک کشور موثر منطقه و دنیا است و نقش خود را در تمام قضایای منطقه مخصوصاً افغانستان دارد ولی در چند صورت مسکو میتواند نقش موثری در حل بحران داشته باشد. از حمایت گروههایی بپرهیزد که حمایت این گروهها برای اتحاد شوروی هم به قیمت بسیار گران تمام شد. یک گروه کوچک و بیگانه از مردم و متأسفانه که اتحاد شوروی مرتکب اشتباه شد و یک گروه کوچک را حمایت کرد به قدرت رساند و به خاطر بقای این گروه کوچک در قدرت نیروهای خود را به افغانستان فرستاد و نتایجش را هم دیدیم. از حمایت این گروهها خودداری کند، حمایت از این گروهها یعنی ریختن آب در پای درختهای خشک. گروههایی که دیروز اتحاد شوروی را به این سرنوشت روبرو کرد و به هیچ کسی هم وفادار نیست، نه به ملت خود، نه به اتحاد شوروی و نه به امریکا. دیروز در خدمت اتحاد شوروی بودند و امروز در خدمت ناتو اند. بر بیطرفی و استقلال و آزادی افغانستان تأکید داشته باشد، بر اینکه بحران افغانستان در نتیجۀ مذاکرات بینالافغانی حل شود، به اینکه نیروهای خارجی باید افغانستان را ترک کند. یکی از اشتباهات روسیه این بود که ناتو را در جهت اشغال افغانستان کمک کرد. اکمالات ناتو برای سالهای متمادی از طریق روسیه صورت میگرفت. بیشترین امکانات، انتقال پرسونل نیز و امکانات و مهمات نیز از طریق روسیه صورت میگرفت. ما این را یک انکشاف مثبت تلقی میکنم که روسیه طرفدار خروج نیروهای خارجی از افغانستان است تا دو سه سال قبل این موضع را نداشت. بلکه وقتی امریکا میخواست نیروهای خود را از افغانستان بکشد، یک موضع توأم با شک و شبه از سوی مسکو اعلام میشد که معنایش این بود که اینها به زودی افغانستان را ترک نکنند. اگر مسکو این زمینه را فراهم کند که زمینه را برای مذاکرات بینالافغانی فراهم کند، امریکا نخواست، موضوع را به دولت محول میکند و دولت نمیخواهد. روسیه اگر این موضوع را تأکید کند و اگر بر کشورهای منطقه هم اثر و رسوخی دارند، متقاعد بسازند که از فرستادن اسلحه و سرمایهگذاری برای ادامۀ جنگ خودداری کنند و از حمایت گروههای جنگ طلب جلوگیری کنند، چون صلح در افغانستان به نفع همه است.