نشریه «Atlantico» (فرانسه) جهت معلوم نمودن این موضع سعی نموده که آیا میتوان قرارداد راجع به نابودسازی راکت های برد متوسط و کم به مثابه علت تشدید تشنج بین روسیه و امریکا بررسی نمود. این وضع چه عواقب برای اروپا در قبال خواهد داشت؟
«Atlantico»: در تاریخ 20 فبروری ولادیمیر پوتین اعلام داشت که راکت های نو روسیه به امریکا در صورت هدف گیری خواهند شد، اگر واشنگتن تعداد دستگاه های راکتی خود در اروپا(در پولند و رومانیا) افزایش دهد. آیا ما مسابقه نو تسلیحاتی را بین دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین مشاهده میکنیم؟ آیا میتوان قرارداد راجع به راکت های برد متوسط و کم به مثابه علت تشدید تشنج بررسی نمود؟
ژیان-سیلویستر مانگرینی: نباید بر تناظر کاذب باور کرد. حکومت های غربی، بشمول فرانسه راجع به این اطلاعات استخباراتی دارند که روسیه تعهدات خود در باره قرارداد راجع به نابودسازی راکت های برد متوسط و کم (از 500 تا 5500 کیلومتر) امضا شده در سال 1987 اجرا نکرده است. بعد از نابودسازی این کتیگوری راکت ها مجتمع نظامی-صنعتی روسیه در سال 2002 کار طراحی راکت های نو بالدار: 9М729(SSC-8 به اساس تصنیف ناتو) آغاز کرد. برد آن از حد پائین 500 کیلومتر تعیین شده در قرارداد راجع به نابودسازی راکت های برد متوسط و کم تجاوز میکند. این راکت ها حد اقل در دو پایگاه: در شرق اورال در منطقه کسپین مستقر شده اند. همچنان راکت های دیگر SS-6 (با برد اندکی بیش از 500 کیلومتر) و RS-26 (اندکی کمتر از 5500 کیلومتر) نیز یاداوری شده اند.
ایالات متحده به نوبه خود امور طراحی، ساختن و استقرار این نوع راکت ها پیش نمی برد. طوریکه این طی سالیان زیادی رخ میدهد، مسکو راجع به سیستم دفاع ضد راکتی امریکایی در اروپا که در چارچوب ناتو تحقق می یابد، صحبت میکند. صحبت راجع به سلاح تهاجمی نه، بلکه راجع به سلاح دفاعی مطرح بحث می باشد که برای رهگیری راکت های دشمن به وسیله ضربه جنبشی مدنظر گرفته شده است. روسیه در گذشته نمی گفت که ضد راکت ها قرارداد یادشده را نقض میکنند: این دلیل به مراتب بعدتر، در پاسخ به اعتراضات کشورهای غربی در باره عدم رعایت قرارداد سال 1987 بوجود آمد. به عقیده کرملین، امریکا و دیگر کشورهای ناتو باید بصورت یک جانبه قرارداد را اجرا کنند که روسیه اجرا نمی کند.
در چنین شرایط مسابقه تسلیحاتی، یعنی روند غیرمنطقی با میکانیزم نوع عمل/عکس العمل وجود ندارد. ما با احیای قدرت نظامی روسیه و تهدیدهای — با تکرارشدن تهدیدهای لفظی و انکشاف دستگاه نظامی سروکار داریم که میتواند اجرای آنها را تامین کند. روسیه به مثابه متخلف کوچک آرامش تلقی میشود که نباید امریکا را از متخلف بزرگ، یعنی جمهوری مردم چین منحرف سازد.
- جنگ سرد اکثراً بر سوءتفاهمات به ارتباط نیات هردو طرف متکی بود. اوضاع جاری را چگونه میتوان ارزیابی نمود؟
— عدم تفاهم در مناسبات روسیه و غرب قبل از جنگ سرد نو بوجود آمده است. رهبری سیاسی روسیه پیوسته تصور میکرد که در مرکز توجه غرب قرار دارد و هدف جعل کاری های شیطانی می باشد، در حالیکه امریکایان و اروپایان بسیار ناوقت این سخنان و تصورات جیوپولیتیکی کرملین، مانند فعالیت های آن را جدی تلقی نمودند. در گذشته امریکایان سیاست حسن نیت پیش می بردند، چون عقیده داشتند که روسیه بطور نهایی از مواضع قبلی محروم شده و فقط برای شمول در جامعه اروپااتلانتیک سعی می ورزد. این متحدشدن باید بعد از توسعه ناتو در اتحادیه اروپایی و در اروپای شرقی و همچنان شمول اوکراین صورت می گرفت. اداره کلینتن فکر میکرد که این کار باید نیم قرن را با درنظرداشت وزن و ویژگی های روسیه دربر گیرد.
در سال های 2000 رهبری غرب تدریجاً درک نمود که روسیه در مسیر سیاسی و اقتصادی انتقالی به جهت مودل غربی پیش نه رفت.
- این اوضاع برای اروپا چه عواقب در قبال داشته میتواند؟ چگونه میتوان نسبت به این تشدید تشنج واکنش نشان داد؟
— اگر از سخنرانی های خشمناک افشاگرانه جنبش های ناسیونالیستی — عوامفریبانه فاصله گرفت، اتحادیه اروپایی به ذات خود بازیگر جیوپولیتیکی جهانی با یگانه حکومت محسوب نمی شود: به این ترتیب، به مشکل میتوان یک نوع تصور مشترک اروپایی راجع به اوضاع را فورمولبندی کرد. اکثریت اعضای اتحادیه اروپایی همزمان در ناتو شامل اند که مصروف امور دفاعی قاره می باشد. از همینرو شمردن اروپا به مثابه جانب سوم که بین امریکا و روسیه-یوریشیا قرار دارد، درست نخواهد بود. عملاً ناتو و همه اعضای آن — هم اروپایان و هم ترکیه — به سیاست امریکا کمک میکردند.
اداره ترامپ به نوبه خود توجه را بر جمهوری مردم چین و تهدیدها از جانب پیکن برای آسیای شرقی و بخش غربی منطقه اقیانوس آرام متمرکز ساخته است. وظیفه مقابله با استراتژی پیکن در مورد نواحی دسترسی بسته و عقب زدن امریکا از طریق ایجادنمودن تهدیدها برای پایگاه های آنها در آسیای شرقی می باشد. یان تزیچی وزیر خارجه چین در کنفرانس میونیخ (15-17 فبروری) پیشنهاد انگلا مرکل («ما مخالف توسعه قرارداد راکت های برد متوسط و کم بر چند طرف می باشیم») رد نمود.
- در خاتمه، چه باید کرد؟
— در لحظه کنونی کارشناسان عقیده دارند که نقض پنهانی قرارداد راجع به راکت های برد متوسط و کم توسط روسیه بصورت بنیادی اوضاع استراتژیک را در ساحه اروپااتلانتیک، یعنی در ساحه از اتلانتیک تا اورال تغییر نمی دهد: ناتو و اعضای اروپایی آن همین اکنون تعداد زیادی راکت های نو استفاده دوگانه (با سرگلوله های معمولی و هستوی) زمین به زمین و هوا به زمین دارند. پرابلم استراتژیک عمده تاً به آسیا مربوط میگردد.
در عین حال، اگر روسیه از تخلف پوشیده به تخلف علنی و استقرار کتلوی تعداد زیادی راکت های 9М729 در ساحه اروپااتلانتیک (خاصتاً با سرگلوله های هستوی) گذار نماید، ما با «بحران نو راکت ها در اروپا» مواجه میشویم. در چنین صورت مجبوراً فیصله راجع به استقرار سلاح مشابه اتخاذ خواهد شد، طوریکه در سال 1979، دو سال بعد از بوجود آمدن راکت RSD-10 شوروی صورت گرفته بود.
به عباره دیگر، تقسیم کار بین ناتو و اتحادیه اروپایی باید حفظ گردد. اتحادیه اروپایی باید در مورد تغییر جهت سیاست به منظور تحکیم سرحدات، هماهنگ ساختن سیاست مهاجرت، انکشاف بازار واحد، نوآوری های تخنیکی و تحقق اتحادیه بانکی در ناحیه اروپایی فیصله نماید. در عرصه نظامی استقلال بیشتر، «بر اساس اروپایی» ضروری خواهد بود، اما این به معنی تشکیل نمودن دفاع مستقل اروپایی نخواهد بود. طوریکه ما تصور میکنیم، این کار غیرمثمر خواهد بود. بطور کل، تسلیح مجدد عاجل ضروری است: بودجه و امکانات در اینجا به محک اندازه گیری اراده سیاسی مبدل خواهند گشت.