چارلز و. پینا در مقاله منتشره در نشریه « National Interest» امریکا می نویسد، در هفته گذشته مارک تورنبیری رئیس کمیته نیروهای مسلح مجلس نمایندگان امریکا از افغانستان برگشت و اعلام داشت:« آتش بس میتواند به طرح حل سیاسی و حفظ حضور پایدار تایالات متحده امریکا در افغانستان منجر گردد… این یگانه شیوه برای آنست، تا امریکا را بطور مطمئین از سازمان های تروریستی حفاظت کرد که فعالیت های خود را در خاک افغانستان ادامه میدهند». این بطور دردآور آشنا به گوش میرسد. واشنگتن بازهم همان مشی کهن خود را ادامه میدهد. این کار بطور بلاانتها 17 سال متواتر ادامه دارد. چنین شیوه بسیار خوب با تعریف جنون — تکرارکردن عین چیز پی هم بارها، به امید دستیابی بر نتائیج مختلف — مطابقت دارد.
قابل یاداوری است که برای واشنگتن دستیابی بر حکومت نماینده، چند قومی و دموکراتیک در افغانستان ارجهیت میداشت، ولی این برای منافع امریکا اهمیت خاص نه دارد. در آخرین تحلیل مهم نیست که در افغانستان چه نوع حکومت وجود خواهد داشت، مهم اینست، تا آن درک کند که امریکا حالا حمایت یا دفاع از گروه های تروریستی جهانی را که برای ایالات متحده تهدید مستقیم به بار می آورند، تحمل نخواهد کرد. «القاعده» و داعش (سازمان های که فعالیت آن در فدراسیون روسیه ممنوع است — تبصره مدیریت مسوول) که تهدید تروریستی را برای خود افغانستان به بار می آورند، تهدید مستقیم برای موجودیت امریکا به بار نمی آورند.
برعلاوه این، ایالات متحده میتوانند برای افغانستان راه حل را پیدا و طراحی کند. یاداوری این نقطه مهم است که تجاوز خارجی و مداخله در سیاست داخلی افغانستان به علت اساسی بروز وضع کنونی مبدل گشته اند. حقیقت اینست که در دوران از سال 1930 تا 1978 افغانستان کشور نسبتاً با ثبات بود، اگرچه در آن حکومت نماینده، چند قومی و دموکراتیک وجود نه داشت.
ظهور طالبان (سازمان که فعالیت آن در فدراسیون روسیه ممنوع است — تبصره مدیریت مسوول) که در نتیجه از «القاعده» (سازمان که فعالیت آن در فدراسیون روسیه ممنوع است — تبصره مدیریت مسوول) حمایت نمودند، میتوان بطور استثنایی توسط مداخله خارجی توضیح کرد. امریکا به مجاهدین افغان به هدف مبارزه با نیروهای شوروی سلاح ارسال میکرد و به این توجه نمی کرد که مجاهدین یکی از اسلامگرایان بسیار افراطی می باشند. واقعاً هم یکی از چنین اسلامگرایان رهبر «القاعده» (سازمان که فعالیت آن در فدراسیون روسیه ممنوع است — تبصره مدیریت مسوول) اسامه بن لادن بود. به این ارتباط درس عبرت تاریخی در این نیست که امریکا کار ناکافی برای آن انجام داده و باید کار هنوز هم زیادی انجام دهد، بلکه در اینست که مداخله خارجی در افغانستان دیکر بس است.
برعلاوه این، « حفظ حضور پایدار ایالات متحده امریکا در افغانستان» که حفظ قطعات نظامی را پیشبینی میکند، شرط حتمی برای تامین امنیت ملی امریکا محسوب نمی شود، از همینرو ضرورت حضور دایمی نظامی وجود نه دارد. سربازان امریکایی در افغانستان نقش احتیاطی بازی میکنند و حضور آنها در افغانستان حکومت اپوزیسیون بوجود می آورد. نباید فراموش کرد که افغانستان تاریخ غنی مبارزه بی امان با مداخله خارجی دارد.
بالاخره، معلوم نیست که چرا در اعلامیه تورنبوری راجع به ضرورت حضور نظامی در افغانستان مخارج روزافزون یاداوری نشده است. طبق معلومات پنتاگون، در حال حاضر جنگ در افغانستان برای واشنگتن همه ساله به مبلغ 45 میلیارد دالر تمام میشود. در گزارش مرکز تحقیقات استراتژیک و بین المللی که در سال 2017 منتشر شده، گفته میشود که تمویل مالی «عملیات های خارجی پیشبینی نشده» پنتاگون که با فعالیت های محاربوی در افغانستان، در دوران از سال 2001 تا 2018 مربوط می باشند، مبلغ بیش از 840 میلیارد دالر تشکیل داده اند.
با درنظرداشت این واقعیت که نه «طالبان» و نه هم «القاعده» (سازمان های که فعالیت آن در فدراسیون روسیه ممنوع است — تبصره مدیریت مسوول) تهدید برای موجودیت ایالات متحده امریکا به بار نمی آوردند، زمان آن فرا رسیده که جنون امریکا در افغانستان متوقف ساخته شود.