آیا پورنو می تواند مفید باشد؟

ستویا (Stoya) در روزنامه «The New York Times» می نویسد، در سال 2006، برای اولین بار راجع به امکان شرکت در پورنو می اندیشیدم، من همچنان در این مورد فکر میکردم که در برابر من کدام دورنماهای ترقی در کار بعد از آن مسدود خواهند شد، وقتیکه من به سکس در برابر کمره بپردازم.
Sputnik

ستویا می افزاید، در ذهنم تخصص معلمی خطور نمود، ولی این بطور کامل مورد قبول من بود، چون من مسوولیت تشکل عقول جوانان را بر دوش نمی گرفتم.

بازهم، از فیض سیستم غیرفعال تعلیمات سکسی در این کشور و دسترسی سراسری کاربران انتیرنیتی بر پورنو، من در هر صورت این مسوولیت را بردوش میگیرم. بعضاً این به من مجال خوابیدن در شب را نمی دهد، ولی من سعی میکنم هرآنچه در توان دارم انجام دهم.

پورنوگرافی به مثابه برنامه تربیه جنسی سنجیده نه شده است. این کار برای تحمیل شیوه برخورد شهوانی و یا به مثابه راهنمایی تطبیقی در نظر گرفته نه شده است. اگرچه برخی هنرمندان پورنو، مانند نینا هارتلی (Nina Hartley) و جیسیکا دریک (Jessica Drake)، کانتینت آشکارا آموزشی تشکیل میدهند، پورنوگرافی بطور کل محیط تفریحی برای بزرگسالان است.

در حال حاضر این صنعت یکبار دیگر تحت توجه دقیق قرار گرفته است. پورنوگرافی، طوریکه به ما میگویند، بطور خطرناک طرز تفکر جوانان، خاصتاً، مردان، راجع به سکس، تحریف میکند.

من در ایجاد و گسترش پورنوگرافی خوب تلاش می ورزم، اگرچه احتمالاً گفته نمی توانم که این چه معنی دارد. ما تا به حال تعریف دقیق خود مفهوم « پورنوگرافی» و چه رسد به مصالحه نسبت به آن عناصر که آن را خوب یا اخلاقی می سازد، نداریم. و محدودیت های شیوه های تبارز شهوت و مناسبات متقابل سکسی به قطی عطار می ماند که ما تازه آن را باز میکنیم: ما به بزرگسالان در مورد تحمیل اینکه آنها چگونه باید در عرصه شهوانی عمل نمایند، یا اینکه، برعلاوه توافق متقابل، نورمال شمرده میشود، چه حق داریم؟

باوجود این همه، برخی هنرمندان پورنو طی چندین سال اقدامات را جهت تلاش به خاطر کاهش اعظمی ضرر پورنو برای جوانان و بزرگسالان بعمل می آورند. و یکی از شیوه های که ما به آن متوسل میشویم، اینست، تا کار ما را در چارچوب لازم گنجانیده شود.

چارچوب به مردم راجع به همه چیزی آگاهی میدهد که آنها در محصول نهایی مشاهده میکنند. چارچوب تاکید میکند که پورنوگرافی — نمایشنامه است که ما دقیقاً آن را طوری عیار می سازیم که در بالیت یا قشتی حرفوی رخ میدهد.

شیوه های پخش پورنوگرافی نیز انواع قابل دسترسی هرچه بیشتر برای نوجوانان تشکیل میدهند. من اکثراً می شنوم که پورنوگرافی را به مثابه چیزی که مقدمات را فقط برای فراهم ساختن قناعت خاطر مردان متهم می سازند. این کاملاً عادلانه نیست: آری، اکثریت فلم های هیتروسکسوال برای یک نوع مردان در نظر گرفته شده، اما نادیده گرفتن دیگران به آن هنرمندان پورنو ضرر میرساند که در طول ده ها سال از لابلای دیدگاه های زنان و مخاطبان رشتوی زن کار میکنند.

کاندیدا رویال (Candida Royalle) در سال 1984 Femme Productions و در سال 1986 Femme Distribution بنیانگذاری نمود. اوویدا (Ovidie) و ایریک لاست (Erika Lust) پونوگرافی برای زنان را در طول بیش از ده سال می سازند. واضح است که در سایت های مجانی آثار آ«ها به اسانی یافته شده نمی توانند.

سکس و تخیلات سکسی — مساله پیچیده است. سکس بی خطر احساسی تا اندازه زیادی به دانش و درک شریک مربوط می باشد. ما، کارمندان صنعت پورونو میتوانیم با کار ما محتوای بیفزائیم، ولی آیا در محیط تفریحی نمایشات منظم چنین مفاهم غیرمادی ممکن است یا خیر — این را نمی دانم. ما نمی توانیم در مسایل آموزش احساس، توانایی دانستن زبان جسم یا بحث بر حدود سکسی، خاصتاً زمانیکه صحبت راجع به جوانان مطرح بحث باشد که هیچگاهی سکس عملی نه نموده باشند، بر پونوگرافی اتکا نمائیم. پورنو هیچگاهی تربیه جنسی را تعویض نخواهد کرد.

ولی این به هیچ وجه از بین نمی رود. این بدان معنی است که ما گزینش داریم: میتوان سر را در ریگ فرو برد یا یکبار دیگر جونان را به اموزش های جنسی وادار ساخت — آنها را به درک حدود خود واژه «پورنو» و ارزیابی آن مصروف ساخت که چه کار میدهد و چه کار نمی دهد و چه چیز را خوب دانست و همچنان جهت بهبود صنعت و فرهنگ درک سکس تلاش ورزید. من شخصاً گفته اخیر را انتخاب میکنم.

بحث و گفتگو