به گزارش اسپوتنیک به نقل از خبرگزاری آوا، بهادر خان که شش بار در جریان خنثیسازی ماینهای کارگذاری شده از سوی طالبان، جراحت برداشته بود، باری به شوخی گفته بود که در انفجار هفتم، زندگی خود را از دست میدهد؛ این شوخی به واقعیت بدل شد و بهادر خان به شهادت رسید.
او که تاکنون صدها بمب کنار جادهای را خنثی کرده بود، در جریان خنثیسازی یکی دیگر از بمبها درگذشت.
این پولیس ملی که ۳۱ سال سن داشت، برای خنثی سازی ماینها و مواد انفجاری، بدون داشتن کلاه محافظتی، واسکت زرهی و دستکش، پیشتر از نیروهای امنیتی میرفت و ماینها را خنثی میساخت. او این گونه زندگی تعداد زیادی از مردم و همرزمانش را نجات داده بود.
بهادر خان در مصاحبه با بین اندرسن، خبرنگار "وایس نیوز" در اکتوبر سال ۲۰۱۶ میلادی با خنده گفته بود: "شش بار زخمی شده ام و در بار هفتم ممکن است زندگی خود را از دست بدهم".
در دسمبر ۲۰۱۷ میلادی آن لحظات رسید و او زندگی خود را از دست داد.
برادرخانم بهادرخان در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه گفت که طالبان به عوض جاسازی یک ماین، دو ماین را جاسازی کرده بودند که با خنثی شدن اولی، ماین دوم انفجار کرد.
او افزود "ماین دوم… بهادرخان را از ما گرفت".
به دلیل وضعیت امنیتی هلمند، خبر مرگ این سرباز پولیس در جریان چند ماه گذشته، نشر نشد.
نزدیکان بهادرخان میگویند که این پولیس "مسلکی و وطنپرست" از کشته شدن اعضای خانوادهاش به ویژه از کشته شدن مادرش به دست طالبان، سخت غمگین بود.
بهادرخان به خبرنگار وایس نیوز گفته بود: "خانواده من ختم شد، همه چیز ختم شده، ممکن است من هم بمیرم، گپی نیست".
آقای اندرسن، خبر مرگ بهادرخان را در صفحۀ توییترش منتشر کرده و گفته است که او، بهادر خان را به چشمان خود دید که با وجود تیراندازی، در وسط جاده رفته و به خنثی سازی ماین ادامه میداد و برای سربازانی که در موترهای زرهی در عقب وی پناه گرفته بودند، راه را باز میکرد.
آقای اندرس به خبرنگار خبرگزاری فرانسه گفته است که به بهادر خان و همکارانش تیراندازی میشد، همکاران وی در مکانهای امن پناه میبردند؛ اما بهادر خان بیپروا بود در همان حالت به کارش ادامه میداد و حرکت میکرد.
یک روز پس از کشته شدن بهادرخان، نماز جنازه وی برگزار شد و در حالی که تابوت وی با بیرق افغانستان پوشانده شده بود و عکساش بر سر آن نصب گردیده بود، فقط حدود ۲۰ نفر در مراسم تشییع جنازه وی، حضور داشتند.
بهادرخان تازه ازدواج کرده بود و یک کودک نیز از او باقی مانده است. احمدشاه زلاند، یکی از دوستان شهید بهادر خان میگوید که آرزوی بزرگ بهادر خان این بود که "طفلاش را در حال راه رفتن بیبیند".
اما به گفته آقای زلاند، او این آرزویش را با خود به خاک برد.