اگر همه از افغانستان بروند کی بماند؟

© Sputnik سولمس مقیمی، دختر ۲۴ ساله جوزجانی
  سولمس مقیمی، دختر ۲۴ ساله جوزجانی - اسپوتنیک افغانستان  , 1920, 11.05.2023
عضو شوید
دختر ۲۴ ساله جوزجانی می‌گوید، قبلا پلان های دیگر داشتم اما تمام پلان های من با آمدن طالبان تغییر کرد.
به گزارش اسپوتنیک، سولمس مقیمی، دختر ۲۴ ساله جوزجانی با وجودی که درس هایش را در رشته طب به پایان نرساند، اما داکتری میکند.
به گفته سولمس، برای فراغت وی ۳ امتحان باقی مانده بود و او میتوانست با دریافت سند فراغت رسما کار کند، اما طالبان ادامه تحصیل برای دختران را منع کردند.
او حالا در شفاخانه دولتی جوزجان در بخش نسایی ولادی به حیث رضا کار وظیفه اجرا میکند.
همزمان با وظیفه، او کورس های آنلاین طبابت را پیگیری میکند تا با شیوه های جدید طبابت آشنا شود.
لطفا خود را معرفی کنید. اسم تان چیست؟ چند سال دارید؟ کجای افغانستان زندگی می کنید؟
من سولمس مقیمی هستم. ۲۴ سال دارم و در شمال افغانستان در یکی از ولایات دور دست بنام جوزجان زندگی میکنم. در فامیلم 5 نفر است: پدر، مادر و دو برادر که از من کوچکتر هستند. پدرم در حکومت سابق وکیل مدافع و مدافع حقوق زن بود و فعلا وظیفه ندارد. مادرم داکتر متخصص نسایی ولادی است و در شفاخانه در خدمت مریض و مریض داران وظیفه اجرا میکند.
برادر بزرگم دانشجوی صنف سوم طب معالجوی است و برادر کوچکم شاگرد صنف ۱۲ مکتب است.
رشته تان چیست؟ کجا درس خواندید؟ آیا تحصیلات را تمام کردید؟
من داکتر هستم. ما در دانشگاه طب معالجوی در کل تمام موضوعات را میخوانیم. و چون تا فعلا در بخش تخصصی نیستم بناء در بخش ولادی نسایی بنابرعلاقه خود کار میکنم. در دانشگاه طب "آریا" در مزار شریف درس خواندم و فقط ۳ امتحان باقی مانده بود تا فارغ التحصیل شوم، اما بنابر حکم دولت و بسته شدن مکاتب و دانشگاه ها فارغ التحصیل نشدم و هیچ گونه سند و دیپلوم فراغت نگرفتم، بنابرین نمیتوانم بشکل رسمی و قانونی در جایی ایفای وظیفه نمایم.
کجا و به عنوان چه کسی کار می کنید؟ چند سال/ماه کار می کنید؟ مسوولیت تان چی است؟ در هفته چند روز کار می کنید؟
در شفاخانه دولتی ولایت جوزجان بحیث داکتر (رضا کار) در بخش نسایی ولادی کار میکنم. و مدت 5 ماه میشود که کار میکنم. مسولیت من تشخیص و تداوی مریضان است. بیشترین مریضان که من آنها را تداوی میکنم در عموم خانم ها و اطفال هستند. در هفته 6 روز و بعضی اوقات هم تمام هفته اگر ضرورت باشد کار میکنم. در بعضی از روزها بدلیل کمبود داکتران در شیفت شب هم کار میکنم.
چرا رشته داکتری را در بخش نسایی ولادی انتخاب کردید؟
بدلیل علاقه خود و فامیلم، ضرورت جامعه و وجود زمینه کار این رشته را انتخاب کردم. بخش نسایی ولادی را نظر به ضرورت جامعه وهمچنان بخاطر زمینه کاری آن انتخاب کردم. اگر یک دختر خانم داکتر جراح قلب یا داخله و یا ارتوپیدی باشد در این شرایط هیچگونه زمینه کاری برای او موجود نیست. همچنان مرگ و میر (مادران و نوزادان) بنابر کمبود داکتران تخصصی در ولایت ما بیشتر بود و من خواستم تا برای مردم کار کنم و مصدر خدمت شان باشم.
جالب ترین قسمت کارتان برای شما چی است؟
نجات جان مادران و اطفال شان است. ما هر روز چندین واقعه داریم که بنابر نبود داکتر و صعب العبور بودن راه خانم ها در حالت شوک به وضعیت بسیار خراب به شفاخانه آورده شده و پایوازشان هیچ گونه انتظار از زنده ماندن مریض خود ندارد. اما خوشبختانه به زودترین فرصت تشخیص و تداوی میشوند و آن خوشنودی فامیل مریض و تشکری مریض بخاطر نجات دادن زندگیش یک حالت فوق العاده خوشایند است. یا بعضی مریضان ما که بعد از سال های زیاد با تداوی حمل میگیرند و خوشحالی در صورت شان نمایان میشود، واقعا جالب است.
چرا شما با آمدن طالبان از افغانستان نرفتید؟ شما قصد دارید در افغانستان بمانید یا میخواهید بروید خارج از کشور؟
اگر همه از افغانستان بروند کی بماند؟ کی برای این مردم کار کند؟ از زمان کاهش پروژه های صحی، مرگ و میر بنابر عدم دسترسی به خدمات داکتر و ادویه مردم به مشکلات زیاد روبرو شده اند. شاید خارج از افغانستان بروم اما به قصد ادامه تحصیل. در حقیقت طب در افغانستان نظر به کشورهای دیگر در سطح پایین بنابر نبود کادرها و ماشین آلات طبی میباشد. بیشترین مریضان بنابر تشخیص نشدن مرض شان جان خود را از دست میدهند. بنابر این قصد دارم بیشتر بخوانم تا بیشتر بتوانم کار کنم و مفید واقع شوم.
سختترین قسمت کار تان چی است؟
ناوقت رساندن مریضان به شفاخانه و کمبود تجهیزات طبی و همچنان فاصله شفاخانه از شهر. شفاخانه جوزجان تقریبا دو ماه میشود به جای دیگر نقل مکان نموده که فاصله راه بسیار زیاد است. تقریبا ۳۰ دقیقه با موتر است که مشکل زیاد را برای مردم ایجاد کرده است.
وضیعت بخش نسایی ولادی در ولایت شما چطور است؟ کمبود تجهیزات/داکتران یا غیره حس میشود؟
وضعیت نسایی ولادی نسبتا خوب است. اما بنابر زیاد بودن مریضان، کمبود داکتر احساس میشود. تجهیزات طبی کمتر در دست است. مثلا ساده ترین وسیله ای که باید باشد ماشین التراسوند است که یک ماشین خراب است و اصلا از آن نمیشود استفاده کرد. دیگر وسایل پیشرفته اصلا موجود نیست.
شما چه رویایی دارید؟
رویاهای زیادی دارم. اگر چه طالبان تمام مراکز تعلیمی را بستند اما من آرام ننشستم. یک کورس التراسوند که توسط داکتران افغانی -امریکایی درس داده میشود را تعقیب میکنم. این کورس بشکل آنلاین است و تشخیص توسط التراسوند را به سویه های جهانی میآموزاند بناء ازین ترفندهای که میاموزم در موارد تشخیص روزانه نیز استفاده میکنم. امیدوار هستم تا امتحان های جهانی را نیز پاس کنم و تا سطع دوکتورا تحصیل ام را ادامه دهم و بتوانم در سطح بالایی طبابت کنم. یکی از موارد نادر در افغانستان تداوی عقیم بودن و نداشتن طفل است که بسیار میخواهم درآن بخش درس بخوانم و بتوانم کار کنم تا مردم من از رفتن به کشورهای خارجی و هزینه های بالا نجات یابند.
زندگی تان با آمدن طالبان چطور تغییر کرده است؟
تغییراتی زیاد کرده است. قبلا پلان های دیگر داشتم اما تمام پلان های من با آمدن طالبان تغییر کرد. اگر طالبان اجازه درس و تعلیم را تا بحال میدادند فعلا شرایط فرق میداشت. من فارغ التحصیل میبودم و این گونه بی سرنوشت نمیبودم. تا چی وقت من این گونه بدون معاش کار کنم. بعد از این همه زحمت، مسافری و تحمل مشکلات باز هم هیچ گونه دست آورد نداشته باشم و آینده نا معلوم داشته باشم. برای من و دیگر دختران وطنم واقعا درد آور هست. امیدوار روزهای روشن زندگی هستم.
نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала