اردوی شوروی برای مبارزه با چریکان که غرب از آنها حمایت میکرد، آماده نبود و نتوانست طرفداران خود را بر سر قدرت نگهدارد. نشریه انترنیتی «Lenta.ru» یاداوری میکند که آخرین جنگ اتحاد جماهیر شوروی چگونه آغاز شد، جریان پیدا کرد و خاتمه یافت.
قصر بالای تپه
اکنون قصر تاج بیک در حومه کابل - فقط ویرانه هایی با ابعاد چشمگیر است. اما روزی اقامتگاه عظیم که استادان آلمانی تزئین کرده بود، یک قلعه واقعی بود. در سال 1979، حفیظ الله امین، رهبر افغانستان که دچار جنگ داخلی بود، خیلی خوب می دانست که امنیت وی در معرض خطر است، زیرا تا آن زمان سرکوب هایی که وی انجام میداد، حتی سوسیالیست ها را از میان افسران اردو که با آنها به قدرت رسیده بودند، تحت تأثیر قرار داده بود. در آن زمان، امین حداقل از دو تلاش سوءقصد جان به سلامت برده بود.
بنابراین تمام راه های قصر به جز از یک راه ماین گذاری شده بود و تنها راه رسیدن به آن از طریق چندین خط حفاظتی انجام می شد. در پشت ساختمان، سه تانک در زمین دفن شده بود، ماشیندارهای سنگین در اطراف آن جابجا شده بودند و یک غند ضد هوایی با 12 توپ دافع هوا، رئیس دولت را از حملات هوایی محافظت می کرد. این قصر توسط سربازخانه ها و قرارگاه ها محاصره شده بود - در گارنیزیون آن مجموعاً بیش از دو هزار سرباز خدمت می کردند و دو کندک تانک نیز در همان نزدیکی مستقر شده بودند.
همه اینها به فرار دیکتاتور، هنگامی که عملیات "طوفان -333" در شامگاه 27 دسامبر در کابل آغاز شد، کمکی نکرد. نقش مهمی را در موفقیت عملیات مبارزان کندک به اصطلاح مسلمان GRU - تاجیک های شوروی، ازبک ها و ترکمن ها که با توافق با اتحاد جماهیر شوروی مصروف محافظت قصر بودند، ایفا کردند.
با کمک آنها، کماندوهای نیروی ویژه KGB Zenit (که بعداً با نام ویمپل) و «رعد» وسیعاً شهر یافت که وظیفه آنها از بین بردن امین بود، در حد امکان به قصر نزدیک شدند.
جنگجویان با لباس افغانی ملبس بودند و کسانی از آنها که متعلق به "کندک مسلمان" بودند، حتی از محاصره خارج نمی شدند، اما با این وجود مدافعان اقامتگاه متوجه شدند که چیزی در جریان است و بر مبارزان اتحاد جماهیر شوروی آتش گشودند. هجوم با آتش سنگین از چند جهت آغاز شد: به نیروهای ویژه تولی کماندوهای دیسانت که با شیلکای ضد هوایی و بمب های دستی مجهز بودند، کمک میکردند. تیراندازان آنها چهار پهره دار را به موقع از بین بردند - این اولین کشته شدگان هنگام حمله بودند.
تقریبا همزمان با شروع عملیات – راجع به آن دو مرمی رسام سرخ خبر دادند - خرابکاران شوروی چاهی را که مرکز ارتباطات قصر در آن قرار داشت، منفجر کردند. بنابراین امین از ارتش وفادار جدا شد. بسیاری از تانکیستان و تفنگداران نیروهای موتوریزه اردوی جمهوری دموکراتیک افغانستان به دلیل آتش راکت اندازها وقت کافی برای رسیدن به وسایط زرهی جنگی خود را نداشتند. و کسانی که به آنجا رسیدند دریافتند که همه وسایط و ماشیندارهای شان غیرفعال ساخته شده و اسلحه وجود ندارد – این کار را مشاوران نظامی شوروی انجام داده بودند. افسران KGB مستقر در قصر قبل از جنگ به بهانه های مختلف خانه های شان را ترک کرده بودند - البته برای همکاران خود نقشه های محل را از قبل ترسیم و تهیه نموده بودند.
اگرچه در طول حمله حدود 1.7 هزار سرباز افغان تسلیم شدند، اما بقیه مقاومت جدی نشان دادند: آخرین آنها تا صبح جنگیدند – و تعداد آنها هنوز هم سه برابر تعداد مهاجمان بود. ما از زینه سنگی باریک بالا رفتیم. رستم خواجه تورسون قولوف، دگروال KGB كه در سال 1979 فرمانده يكي از گروه هاي جنگي "کندک مسکو" بود ، به ياد مي آورد كه اين گلوله بمباران آنقدر قوی بود كه به باران شديد شباهت داشت. "
امین که پس از مسمومیت که توسط اجنتان اتحاد جماهیر شوروی سازماندهی شده بود – به حال آمد - دوکتوران اتحاد جماهیر شوروی او را از مرگ نجات دادند که از برنامه های KGB آگاه نبودند - بعد از شنیدن شلیک اسلحه به دستیار خود دستور داد، تا با مشاوران نظامی اتحاد جماهیر شوروی تماس بگیرد و از آنها درخواست کمک کند. وقتی خبر شد که شوروی ها حمله نموده، او سگرت دانی را به سوی یک خدمه پرتاب کرد و فریاد زد:« باور داری، این حقیقت ندارد!»
این عملیات تا کنون یکی عملیات های نمونه ای نظامی در جهان به حساب می آید: 43 دقیقه از آغاز آن تا زمان مرگ امین گذشته است. قطارهای تانک دیسانت با استفاده از دستگاه های ضد تانک، همه پرسونل را به اسارت گرفتند. از طرف افغانستان، طبق برآوردهای مختلف، از 40 تا بیش از 200 سرباز و افسر و همچنین خود حافظ الله امین و پسرش کشته شدند. جسد دیکتاتور در یک فرش خونین پیچانده شد و در نزدیکی کاخ دفن شده است، سنگ ها را بر قبر گذاشتند و هیچ اثری از آن را باقی نگذاشتند.
جانب اتحاد جماهیر شوروی حداقل 14 نفر را از دست داد.
در روز بعد، مردم افغانستان خبر شدند که امین، "اجنت سیا"، قاتل افغان های صلح آمیز و دشمن انقلاب، کشته شده، دولت تغییر کرد، و سربازان شوروی در کشور حضور دارند.
پس از سالها مناسبات صلح آمیز با افغانستان، اتحاد جماهیر شوروی در مورد ورود وسیع سربازان اتحاد جماهیر شوروی فیصله نمود. اوج مناسبات همکاری در دهه 50 و 1960 ، زمانی اتفاق افتاد، وقتی که محمد ظاهر شاه بر کشور حکمرانی میکرد. بعد از پیروزی در جنگ جهانی دوم، موقعیت بین المللی اتحاد جماهیر شوروی تقویت شد - این نیز بر روابط با مقامات افغانستان تأثیر گذاشت. پادشاه بارها از اتحاد جماهیر شوروی بازدید كرد و مقامات شوروی با بالاترین سطح از او پذیرایی می كرد. در مورد بسیاری از کشورهای دیگر، برای افغانستان، دوستی با کمونیستها برای پشتیبانی همه جانبه اقتصادی - توافق نامه های تجاری، وام های چند میلیونی و اعمار زیرساخت ها از ابتدا بسیار ارزشمند بود.
رئیس جمهور رونالد ریگان کمک به مجاهدین را در سال 1982 افزایش می دهد.
در سال 1998، زبیگنیف بژیزینسکی، مشاور امنیت ملی رئیس جمهور کارتر، در پاسخ به این سوال که آیا از کمک ها به اسلام گرایان در سایه جنگ داخلی که پس از خروج اتحاد جماهیر شوروی ادامه یافت پشیمان نیست، گفت: "متأسفم برای چی؟ عملیات پنهانی یک مفکوره عالی بود. در نتیجه اجرای آن، روس ها در افغانستان به دام افتادند، و شما می خواهید من از آن پشیمان شوم؟
اتحاد جماهیر شوروی نتوانست نه تنها به دلیل مشاركت امریكا از این دام خارج شود: رهبری اتحاد جماهیر شوروی تا آخرین لحظه برای حفظ رژیم دوست در مرزهای جنوبی بدون توافق در مورد زمان خروج نیروها، تلاش نمود. به نظر می رسید - همانطور که بعداً معلوم شد، بدون پشتیبانی نظامی، جمهوری دموکراتیک افغانستان سقوط خواهد کرد. با روی کار آمدن گورباچف، قوماندانی قطعات محدود شوروی تلاش کرد، تا جنگ علیه مجاهدین را تقویت کند، اما این روند نتیجه نداد. رهبری شوروی در سال 1986 در بیروی سیاسی می فهمیدند:« اگر برخوردها را تغییر ندهیم، 20 تا 30 سال دیگر در آنجا خواهیم جنگید ... ما باید این روند را در آینده ای نزدیک تکمیل کنیم».
اتحاد جماهیر شوروی تحت سالها فشارها از خارج و داخل قرار داشت. در کنگره XXVII حزب کمونیست اتحاد شوروی تصمیم نهایی - بازگشت سربازان به وطن خود - گرفته شد. در 14 اپریل سال 1988، گورباچف و وزیر امور خارجه ادوارد شوارنادزی به ژینو رفتند و به عنوان ضامن توافقات صلح افغانستان را امضا کردند. از طرف دیگر توسط پاکستان و ایالات متحده نمایندگی می کردند - اسلامگرایان که در مذاکرات حضور نداشتند، قصد نداشتند که این جنگ را متوقف کنند.
همانطور که توافق شد، نیروها از 15 ماه می همان سال شروع به عقب نشینی کردند. در سه ماه اول، بیش از 50 هزار سرباز از افغانستان خارج شدند. همین تعداد در فبروری 1989 بازگشت. مجاهدین در این ماه ها به جنگ خود ادامه دادند – بر کابل حملات راکتی انجام میداد، طیارات ترانسپورتی اتحاد جماهیر شوروی که از میدان هوایی کابل پرواز می کردند، هدف آتشباری قرار میگرفتند، حداقل 523 سرباز اتحاد جماهیر شوروی هنگام عقب نشینی جان باختند.
قطعات محدود اتحاد شوروی آخرین ضربات وارد ساخت: در چارچوب عملیات «طوفان» در اواخر سال 1989 نیروهای شوروی بر مواضع مجاهدین بمباردمان های کتلوی و شلیک توپخانه انجام دادند.
یکجا با افراد مسلح صدها نفر ملکی، بشمول زنان و اطفال کشته شدند. تا به حال عقیده بر آنست که این عملیات خشم نفرت انگیز علیه اشغالگران خارجی و متحدان داخلی آنها در حکومت را هرچه بیشتر تقویت کرد. رژیم حزب دموکراتیک افغانستان اندکی بیش از دو سال دوام کرد و بالاخره سقوط نمود. جنگ در افغانستان با ایالات متحده و متحدان آن طی بیش از 18 سال اخیر ادامه دارد.