مولف سعی می ورزد نقش امریکا و اهمیت «ستینگر»، جدیدترین سیستم دافع هوای آن وقت، را در خروج قطعات محدود شوروی از افغانستان برجسته سازد. در عین حال در مقاله بطور ضمنی یاداوری شده که فیصله راجع به خروج قطعات محدود شوروی از افغانستان توسط رهبری اتحاد شوروی اتخاذ شده بود و به هیچ وجه به این مربوط نبود که «مجاهدین» توسط چه مسلح بودند.
جیک دیواین آمر سابق گروپ اوپراتیفی CIA در باره افغانستان میگوید:« در سال های 85 همه در بنبست قرار گرفته بودند. اگر به مطبوعات آن وقت نگاه کرد، یا اگر شما کارمند می بودید، اگر در واشنگتن قدم می زدید و با مردم از وزارت دفاع، استخبارات و شاخه قدرت اجرائیه بطور کل، صحبت میکردید، پس شما متوجه میشدید که تفکر راجع به این مسلط بود که ما در بنبست قرار داریم». مامور سابق استخبارات امریکا که دوره کار او 32 سال طول کشید، افزود:«این سوال مبرم بود:« ما چقدر مدت طولانی خون روسان را خواهیم مکید؟» منقدین می گفتند که واشنگتن میخواهد «روسان را به ریختاندن خون تا اخرین فرد افغان مجبور سازد».
رونالد ریگان رئیس جمهور امریکا در مورد انجام «یک تحرک بزرگ دیگر» در چارچوب پروگرام افغانستان فیصله نمود. به گفته دیواین، کرملین، طوریکه عجیب معلوم میشود، هیچگاه راجع به این عملیات یاداوری نکرده بود. از روزهای اول مداخله اتحاد شوروی در افغانستان پروگرام حمایت امریکا از شورشیان افغان عملی میشد. اما آن به حد کافی ناچیز بود. مامور سابق CIA تصریح کرد:« آنها سلاح دریافت میکردند که از زمان جنگ جهانی دوم باقی مانده بود».
به اساس فیصله قصر سفید، گروپ اوپراتیفی CIA در باره افغانستان، مانند بودجه آن، افزایش یافت. ولی پروگرام در محلات پرابلم ها داشت، چون ارسال سلاح باید از طریق «خط صفری» از پاکستان به خاک افغانستان صورت میگرفت. دیواین معلومات داد:« باوجود این واقعیت که حالا پول هنگفت و امکانات تولیدی وجود داشتند، ما نمی توانستیم چیزی را از طریق سرحد ارسال کنیم، به خاطریکه هلیکوپترهای Mi-24 شوروی هرگونه تحرکات را در سرحد برهم میزد و سرکوب میکردند».
همه چیز بعد از آن تغییر کرد، وقتیکه واشنگتن در مورد تحویل دهی راکت های «ستینگر» که هنوز امور طراحی آنها جریان داشت، به مجاهدین فیصله نمود. اگرچه در اداره امریکا — همچنان در داخل CIA در این باره مقاومت وجود داشت. رئیس جمهور وقت پاکستان نیز از این مفکوره خوش نبود. یک عده توضیح میکردند که ظهور «ستینگرها» در افغانستان از طرف اتحاد شوروی به مثابه سیلی جسورانه بر روی آن تلقی خواهد شد. و این میتوانست تا سرحد رویارویی مستقیم افزایش یابد. دیگران توضیح میکردند که تخنالوژی پیشرفته امریکایی به دست شوروی خواهد افتاد.
میلتون بیردین افسر CIA در پاکستان توضیح کرد که اتحاد شوروی طرح «ستینگر» را چند سا قبل از آن از طریق کانال های در چوکات ناتو دریافت کرده بود. بالاخره، بعد از ملاقات بین ادارات در قصر سفید در مورد ارسال راکت ها به شورشیان فیصله اتخاذ شد. میلتون بیردین گفت:« کار من این بود، تا بیایم و بگویم:«گوش کنید، من به چنین تعداد «ستینگرها» از خط تولیدی ضرورت دارم». من به کارمند لوژیستیکی نظامی رقم را گفتم که، تا جای که به من معلوم است، تا به حال افشا نه شده است. او گفت:« شما آنها را نخواهید داشت. حتی نیروهای ما آنها را ندارند. اگر من بجای او می بودم، شاید، عین چیز را می گفتم».
ولی، زنگ تیلفون از قصر سفید همه موانع بیروکراتیک مقاومت را رفع کرد. سه «ستینگر» به افغانستان در سال 1986 ارسال گردیدند. ولی، CIA در طول تمام جنگ به آنجا دونیم هزار راکت ارسال کرده بود. نظامیان امریکایی پاکستانیان را در مورد استفاده از این راکت ها اموزش میدادند و آنها، به نوبه خود، به افغانستان می رفتند، تا در آنجا به مجاهدین استفاده از سلاح امریکایی بیاموزند.
به گفته دیواین، «ستینگرها» را به دست همه دسته ها نمی دادند. در بین افغانان برای این کار «فقط بهترین ها» را انتخاب میکردند. اولین راکت را به قوماندان قطعه شورشیان افغان بنام جعفر دادند. اولین فیر موفق نبود، انجن راکت بعال نشد، ولی دو فیر دیگر با دقت صورت گرفتند. هر راکت یک هلیکوپتر شوروی را هدف قرار داد.
نیروهای شوروی نسبت به ظهور سلاح نو به سرعت واکنش نشان دادند. طیارات شوروی بلندشدن به ارتفاع 6 هزار متری آغاز کردند، تا بالاتر از شعاع فعالیت راکت های امریکایی پرواز نمایند. بطور کل راکت های «ستینگر» حوادث سقوط طیارات و هلیکوپترهای شوروی را در افغانستان تا 20% بالا برد. در افغانستان به تعداد 270 دستگاه پروازی شوروی سقوط داده شده بودند.
سیاست دان الان کوپیرمان این گفته را رد میکند که «ستینگرها» اتحاد شوروی را به ترک کردن افغانستان مجبور ساخت. چون میخائیل گورباچیف رهبر وقت حزب کمونیست اتحاد شوروی در باره خروج نیروهای شوروی قبل از آن فیصله اتخاذ کرده بود، وقتیکه ارسال راکت ها به این کشور آسیای مرکزی آغاز گردید. ولی کارشناسان دیگر میگویند که اوضاع پیچیده تر بود.
اشتباهات خود اتحاد شوروی به علت اساسی خروج آن مبدل گشتند. زیرا نیروهای شوروی شهرها را کنترول میکردند، ولی کنترول بر مناطق اطراف را کاملاً از دست دادند. و ظهور «ستینگرها» امکانات کرملین را در آسمان بطور جدی کاهش دادند.