مولف می افزاید، زمانیکه طیارات بمبارد روسیه برای اولین بار عملیات شان را آغاز کردند، رژیم اسد در آستانه شکست قرار داشت. حالا زمامدار سوریه از دمشق به آرامی و اطمینان کشور را رهبری میکند و مخالفان او که اکثریت آنها روحیه شان را از دستداده و از جنگ خسته شده که برای هفتمین سال ادامه دارد، اکثراً این سوال را مطرح میکنند که آیا هدف آنها در باره سرنگونی رژیم قابل تحقق است یا خیر.
اگرچه برای بسیاری ها در امریکا و اروپای غربی، شاید، یادنمودن ماجرای نظامی پوتین در سوریه بنام پیروزی بلاتردید روسان و شکست بلاشرط واشنگتن و بروکسل مناسب باشد، ولی قصه سوریه هنوز تمام نشده است. و، باوجود اعلامیه پوتین راجع به پیروزی که در پایگاه هوایی روسیه صورت گرفت و معاینه پروتوکولی خاطره انگیز قطعه تشریفات روسیه توسط وی، مسکو حالا خود را در وضع دشوار قرار داده — او در چنگک بند مانده و حالا باید پیروزی بعدی رژیم اسد را تامین کند. واقعاً هم، روسیه که در سپتمبر سال 2015 به کمک اسد آمده و به حکومت آو امکان دستیابی بر فتوحات ارضی در طول دو سال اخیر تامین کرد، حالا مستقیماً جوابگوی آینده سوریه می باشد.
از نقطه نظر نظامی هیچگونه تردید در این باره وجود ندارد که بشار اسد این جنگ را می برد. آن نیروهای میانه رو اپوزیسیون سوریه که توسط گروه های افراطی در نواحی عملیات محاربوی درهم کوبیده نشده بودند و یا به دشمن پیوستند و به این ترتیب اهمیت شان را از دست دادند، تخریب شده میروند و در گوت شرقی در وضع زوال قرار گرفته و یا مجبورند به اراضی روز به روز محدود شونده در شمال ولایت ادلب در سوریه که توسط نیروهای حکومتی تصرف نشده، عقب نشینی نمایند. حتی یک سال قبل اکثریت آنهایی که بر منازعه در سوریه نظارت میکنند، تصور در این باره خواب و خیال میدانستند که نیروهای رژیم سوریه شهر شرقی دیرالزور را تصرف خواهند کرد.
مولف می افزاید، در واقعیت امر این، خیال پرستی نه، بلکه حقیقت ثابت شد. دیرالزور از وجود جنگجویان «دولت اسلامی» (داعش — سازمان تروریستی، ممنوع در روسیه — تبصره مدیریت مسوول)، پاکسازی شد که قبلاً طی چند سال نیروهای سوریه را در مرکز شهر محاصره کرده بوند. حالا نیروهای حکومتی سوریه تمام نقاط کلیدی، پوسته های کنترولی، میدان های هوایی، بنادر و محلات مسکونی را که حد اقل برای حفظ اسمی حاکمیت در کشور ضروری می باشند، کنترول میکنند. در اصل، این نقطه به برازنده ترین ثبوت پیروزی نظامی رژیم مبدل گشته که غرب اساساً علاقمندی به آینده سیاسی اسد از دست داده است. در سال های قبل کناررفتن اسد از مقام ریاست جمهوری برای غرب شرط بود که بر آن واشنگتن هنگام مذاکرات بین سوریایان که تحت سرپرستی سازمان ملل متحد در ژینیو جریان داشتند، پافشاری میکرد. حالا حتی عربستان سعودی بطور خصوصی اعتراف نموده که استعفای اسد در جریان پروسه نظری انتقالی سیاسی سوریه شرط غیرقابل اجرا می باشد و اپوزیسیون سیاسی باید واقعیت را بپذیرد و اعتراف نماید که زمامدار سوریه در دورنمای نزدیک در قدرت باقی خواهد ماند.
جنگ در سوریه، نه تنها برای ملت — در جریان فعالیت های جنگی 400 هزار نفر کشته شدند، بلکه برای توانمندی اقتصادی و وحدت اجتماعی کشور، به بهای نهایت گران تمام شد. به اساس معلومات اداره سازمان ملل متحد در باره هماهنگی مسایل بشری، 1،13 میلیون سوریایی (در حدود 70% جمیعت) در زندگی روزمره به کمک های بشری وابسته اند که از طرف کمک دهندگان بین المللی میرسند. در نتیجه ادامه جنگ خسارات حکومت سوریه را 226 میلیارد دالر تشکیل داده اند. طبق معلومات بانک جهانی 27% مساکن صدمه دیده اند. 7% کاملاً ویران شده و 20% قسماً تخریب شده اند.
سوریه برای امریکا به درس مبدل گشته است که واشنگتن باید از مداخله 16 ساله نظامی در دو قاره و چند کشور از آن عبرت بگیرد. و نتیجه گیری چنین است: محتاط باشید و سعی نمائید موفقیت های تاکتیکی را از پیروزی های استراتیژیک فرق نمائید. موفقیت ها در صحنه نبرد طولانی نیستند و برای آن، تا امکان دستیابی بر آنها داشته باشید، اکثراً تلفات عظیم انسانی و خسارات مادی لازم اند. مصرف نمودن میلیاردها دالر و تخصیص منابع عظیم نظامی و سیاسی، قاعده تاً، برای آن لازم اند، تا پیروزی را تامین و تحکیم نمود، نسبت به آن که طیارات شکاری — بمبارد را به زنگ خطر بالا کرد و نیروی ویژه اعزام نمود، تا به متحدان در مورد اشغال اراضی کمک کرد. در سیاست خارجی، مانند زندگی، بهتر است، قبل از آن که تصمیم گرفته شود و دست به عمل زد، باید در باره عواقب آن اندیشید.