گر بتوانیم برنامههای تفریحی و سرگرم کننده در تمام کشورها را ثبت و سپس کشورها را به لحاظ تعدد و تنوع برنامههای تفریحی و سرگرم کننده دسته بندی کنیم، افغانستان بدون هیچ تردیدی در قعر جدول قرار خواهد گرفت. عوامل بسیاری در افغانستان وجود دارد که بستر تفریح و خوشگذرانی را از افغانستان چیده و دست جوانان از وقتگذرانی سرورآمیز را بسته است. اما به صورت کلی به چهار عامل میتوان اشاره کرد، هرچند که نمیتوان این عوامل را تقدم و تاخر بخشید.
1- سنت و عرف حاکم
باورهای سنتی که تار و پود روحانی جامعه افغانستان را شکل داده، تقریباً به صورت کامل مانع گردهم آمدن و تفریح انسانهای افغانستانی شده است. اینجا تقریباً به تمامی برنامهها و بازیهای سرگرم کننده، حیثیت قمار و حرام بودن را داده اند و هرآنچه حیثیت حرام بودن را با خود داشته باشد، در باور عمومی، یک کار پست و ناروا شمرده میشوند و کسانی هم که به این بازیها و برنامهها بپردازند، اتومات در انظار عمومی نادیده گرفته شده و حتا منفور میشوند. به همین خاطر، بسیاری از جوانان گاهی از ترس خانوادهها، گاهی از ترس شهرهی شهر شدن و جمعی هم به دلیل گیرماندن در باورهای سنتی-مذهبی، از گردهم آمدن و خوشگذراندن پرهیز میکنند.
2- ناامنی
اما در افغانستان، هستند مردان، زنان و جوانانی که بر باورهای سنتی-مذهبی غلبه کرده و عملاً برنامهریزی میکنند تا دورهم جمع شده و به تفریح و خوشگذرانی بپردازند. در سالهای اخیر، بزرگترین چالش فراراه این گروه، ناامنی است. ناامنی بسان یک روح قدرتمند ضد تفریح و خوشگذرانی، در همه جای این کشور حضور دارد و آدمهای بسیاری را محصور و اذیت میکند.
3- فقر اقتصادی
در کنار باورهای سنتی حاکم در جامعه و ناامنی گسترده، ناتوانی اقتصادی را نیز میتوان یکی ازعوامل تحدیدکنندهی برنامههای تفریحی و شبنشینیهای دوستانه قلمداد کرد. کسانی که نه باکی از حرام بودن دارند و نه دغدغهی ناامنی را دارند، اکثراً با ناتوانی اقتصادی مواجه اند. یا جای مناسب برای گردهم آمدن ندارند یا توان تهیهی اسباب و مواد مورد ضرورت جمع شدن و خوش گذراندن را.
4- کمبود وقت
در کنار عوامل فوق، یک عامل دیگر هم وجود دارد و آن پُر بودن وقت بسیاری از جوانان، مردان و زنان است. مردمی که فرصت جمع شدن و بگو و بخند یا لذت بردن را ندارند. این عامل بیشتر شامل حال کسانی میشوند که شغل و منصب مهمی دارند.
با تمام این مشکلات، افغانستان به صورت کل و شهر کابل به صورت خاص، شاهد گردهم آمدنهای بسیاری است. از شبنشینیها به مناسبت تولد بچهیی گرفته تا جمع شدن به خاطر مناسبتهای فرهنگی و تاریخی و شبنشینیهای دوستانه. اما در شبنشینیهای کابل چه میگذرد؟ آنهایی که دور هم جمع میشوند، چه کار میکنند؟ چقدر آزادند؟ علایق و خواهشات در شبنشینیهای کابل کدامها اند؟
ر صحبتی که با تعدادی از جوانان (از آدمهای پولدار گرفته تا آنهاییکه شغل خوبی در دولت دارند) صورت گرفته، معلوم میشود که بازیهای سرگرمکننده نظیر کارت و شطرنج، که از زمانهای نسبتاً دوری تا به حال جریان دارد، کمترین امکاناتی است که برای شبنشینی و خوشگذرانی میتوان فراهمش کرد. اما میل تجمعات دوستانه و صمیمی در این بازیها ارضاشدنی نیست. در سالهای اخیر، الکل و چرس نیز یکی از ملزومات خوشگذرانی و تفریح در تجمعات جوانان و دوستانه محسوب میشود و کشش بیشتری نسبت به بازیهای کارت و شطرنج و برنامهی رقص و آواز دارد. اینگونه نشستها در جمع بسیار صمیمی و قابل اعتماد ممکن است و هر ناکسی در آن راه پیدا نمیکند و اینگونه بزم، در حال حاضر طرفداران بسیاری دارد و تقریباً در تمام نواحی کابل برگزار میشود.
چرس و شراب، هرچند که برای بسیاریها هنوزهم دستنیافتنی و مردود است، اما هنوزهم به این سوال پاسخ نمیدهد که آخرین درجهی خوشگذرانی در کابل چیست؟ و آیا در کابل آدرسی وجود دارد که در آن اسباب خوشگذرانی یافت شود؟
در قسمت اینکه آخرین درجهی خوشگذرانی در کابل چیست، قطعاً نظر واحدی وجود ندارد. اما جاییکه در آن شراب باشد، رقص و شادمانی مختلط (زن و مرد) باشد و احتمالاً امکانات سکس کردن هم فراهم باشد، طرفداران بسیاری دارد. اما هیچ یکی از این طرفداران، حاضر به بزبان آوردن این مسئله نمیشود و میل خویش را پنهان میکند. اما در کابل، آدرسهایی وجود دارد که از منظر امنیتی برای بسیاریها غیرقابل دسترس است و این آدرسها تقریباً برای طیف مشخصی از جامعه خدمات خوشگذرانی فراهم میکنند.
به قول نادم (اسم مستعار) این آدرسها شدیداً محافظت میشوند. بیشتر روسا و مقامات بلندپایهی جوان دولتی آنجا حضور مییابند. سابق برنامههای بسیاری داشت و نوشیدنیها و خوردنیهای فراوان و متنوعی در آن یافت میشد، اما در این اواخر، محدود شده اند. حالا در حد فراهم کردن نوشیدنیهای الکلی، رقص و پایکوبی، چرس و همآغوشی با دختران (بسیار محدود) میباشد. این گونه آدرسها از دید بسیاری از نیروهای امنیتی و مردم عادی پنهان اند به آنها اجازهی ورود داده نمیشود. نادم میگوید که این آدرسها هر روز محدودتر میشوند.
شفق (اسم مستعار) یکی از جوانان کابل که چندین بار به دیسکویی که در شهر نو کابل موقعیت دارد، رفته است، می گوید: معمولاً در این دیسکوها جوانان می رقصند و می نوشند. رقص و ساز است. او در مورد ورود به این جا گفت: به هر کس اجازه ورود داده نمی شود تا اینکه شخص مورد اعتماد خودشان ضمانت فرد را نکند. در مورد نوع موزیک می گوید، اکثر موزیک ها این دیسکو آهنگ های آمریکایی و پاپ موزیک می باشد. در مورد اینکه چه دخترانی در این جا می آیند، گفت: صاحب این دیسکو دختران را برای رقص از تاجکستان به کابل آوردند. علاوه براین، ورود به دیسکو کاملاً رایگان است اما مینوی غذا و قیمت شراب و نوشیدنی هایش نسبت به رستورانت های خوب کابل چندین برابر قیمت تر است. از این رو هر جوان امکان پرداخت چنین پول گزافی را ندارد. او با لبخند می گوید، این جا مخصوص بچه پول دارها و مقامات دولتی می باشد.
در کابل اما شبنشینیهای که در آن شعر، قصه، آهنگ، سرود و ادبیات مصرف میشود، نیز برپا میشود اما بازار کسادی دارد. مناسبتهای تاریخی نظیر چهارشنبه سوری نیز باعث گردهم آمدن جوانان و شب سحر کردنها میشود، اما این شبنشینیها زیاد گرم نیست.
در کل، جوانانی که در کابل شبها گردهم میآیند، یا کارت و شطرنج بازی میکنند، یا رقص و آواز دارند، یا مسابقات فوتبال را باهم تماشا میکنند یاهم برنامهی بذلهگویی و چرس و شراب دارند. و در بعضی از شبها، تمام اینها در یک شب اتفاق میافتد. شبی که هم شعر دارد هم شراب، هم بازی دارد هم رقص و آواز، هم تماشا دارد هم خنده و سرمستی. برنامهی غذاخوری و خوراکی جز لاینفک شبنشینیهاست.