درواقع ایجاد و تقویت ایده ی ملی در اینجا از گنجه ای قدیمی می آید. به دشواری می توان پاسخ داد که این درک ویژه ی از ایده ی ملی از کجا می آید ، در عین حال این ایده ، ناسیونالیست ها را به مقامات کنونی اوکراین نزدیک کرد. البته نه برای مدتی طولانی.
به نظرمی رسد که روس ستیزی برای کسانی مهم است که کودتای اوکراین را انجام دادند. این توجه ، محبوبیت جنبش ملی و رهبران آنرا به همراه داشت. مقامات به راحتی توانستند ایده ی وحدت ملی موجود در این کشور را با تمایل خود برای انداختن مشکلات شان بر دوش دیگری جایگزین نمایند. روس ستیزی ، نتیجه ی تلاش برای ایجاد تصویر دشمن مشترک بود. و در این زمینه پایه و اساس شک و تردید ملت را متحد می سازد. نیروهای سیاسی که مردم را به سرنگونی غیر قانونی مقامات قانونی پیش میکند ، فهمیدند که ایجاد نفرت در مردم نسبت به کسانی که کنار هم طی قرن ها زندگی کرده اند کار ساده ای نیست و آنها به کمک احتیاج دارند. جنبش های ناسیونالیست خوشحال بودند که به آنها کمک می کنند و در عوض امکان استفاده از میدان های رسانه ای را می یابند. در عین حال خیلی زود معلوم شد که شرکای اروپایی به چنین سیاستی زیاد احتیاج ندارند و این بدان معناست که کیف باید کاری بکند تا متحدین سابق را سرجای خود بنشاند. و این کار باید هر چه سریعتر صورت گیرد. اولین و شاید پرسروصداترین قربانی این ایجاد نظم الکساندر موزیچکو بود که با نام ساشکو بیلی معروف است. الکساندر کازاکوف ، رئیس مرکز سیاست لیبرال — محافظه کار با نام استالیپین و استروه می گوید:
"در آنوقت معلوم شد که نوع مشخصی از ائتلاف وجود دارد که به ایدالوژی های نئوناسیونالیست اتکا میکند. این ائتلاف در کلیت خود به قدرت وابسته است ، اما فرمان ایجاد دولت را پروشنکو داد. او باید این ائتلاف را که کاملا حاشیه دار و جنایت کار بود کنارمی گذاشت تا حداقل چهره اش را برای گفتگو با غرب حفظ کند. و قتل ساشکو بیلی که در واقع یک قتل است نه تیراندازی اتفاقی ، اورا به عنوان چهره ای ازبین بردند که ائتلاف روی کار آمده از روی کودتا را بی اعتبار می کرد".
الگ ساسکین رئیس انستیتوت تحولات جامعه می گوید:
"اگر به دوره ی ایجاد استقلال نظر بیاندازیم ، در همه زمان ها چپ ها یی را می کشتند که بیانیه های جهانبینی مشخصی داشتند. و از طرف دیگر چراناولا را گذاشتند ، گتمان را کشتند تا یوشنکو مسیر را در زمان خود پاکسازی کند. و اکنون دولت جدید ساشکو بیلی را می کشد. گروهی است که پاکسازی را انجام می دهد. مشخص است که کسی پشت آنهاست و سناریو را می نویسد. کسی را زندانی می کنند و دیگری را می کشند و مردم آگاه را از بین میبرد. بیلی را کشتند برای آنکه او حامل الگوریتم فوق العاده قدرتمند ملی گرایی بود و بسیار خطرناک به نظر می آمد، مانند آهن ربا بود که جوانان را به سمت خود جذب می کرد و مقاومت سیستماتیک را شکل می داد".
اوضاع به انتخاب مردم اوکراین شکل نمی گیرد و باید اندیشید که صبر آنها ابدی نیست. به عبارت دیگر میدان جدید خیلی دور به نظر نمی رسد. و هیچ شک و تردیدی نیست که